گفتگـפּ آزاد نسـᓘــہ۳۵6

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

من تاحالا همچی چیزی نگفتم
پیر نشو لنتی *_*
ب قول مورتی همونطوری :| اره نام کاربریم دینا بود عوض کردم .. گفتم خوبه :/

قبول باشه  .. بزا خاطره بین خودمون بمونه :|  دومین نفری بودی فلشخور باهاش اشنا شدم ،چقد بچه بودما -__-
ی همتی بکن یاد میگیری ب جان زرا ): اینقد با روحیات دخترا بازی نکن قرمه سبزیاشون ماله شوهراشونه نَ ت ):

ت اگ دست برداری از عی بازی خودم برات میخرم مارک خارجی

دگ گذر سنه .. چاره ای نیس
سلام برسون بهش

دوتا بچه خاله بازی میکردیم رسما ):
ارره یادمه , ملقب ب ماهی قرمز بودی , تازه اون نفر اول هم یادمه  D:

الکی نگو داری گولم میزنی , میدونم نمیتونم +_+
والا ما مستقیم جلو چش همه جفنگ میگیم میریم , بی شیله پیله
زیر اب رفیق رو واسه جنس مخالف نمیزنیم ک

قول میدی؟ *_*

اوهوم
حتما..اون عکسو هنو داره ها

دیقا ):
وای اره ماهی قرمز ^^ کی بود اگ راست میگی بگو بگو

میتونی لنتی ): بیا  ب ی برنج سفید قانع شو خب
منظور ؟

اره اره