مرورت می کنم هر بار بهم حس جنون میده
نفس میکشم و اشکام نشون میدن چقدر خستم
نمی دونی چرا زنده ام نمی دونم چرا هستم
نمی دونم چرا هستم
نمیخوام با یه دلشوره که افتاده توی جونم
تو رو از اتفاقی که نیفتاده بترسونم
صبوری میکنم هر بار یه حسی تو دلم میگه
دلت آروم گرفت آخر
ولی پیش یکی دیگه
از امروز هر شبم گریه ست با یه حس عذاب آور
شب و روزام یکی میشن با این قرصای خواب آور
نفس میکشم و اشکام نشون میدن چقدر خستم
نمی دونی چرا زنده ام نمی دونم چرا هستم
نمی دونم چرا هستم
نمیخوام با یه دلشوره که افتاده توی جونم
تو رو از اتفاقی که نیفتاده بترسونم
صبوری میکنم هر بار یه حسی تو دلم میگه
دلت آروم گرفت آخر
ولی پیش یکی دیگه
از امروز هر شبم گریه ست با یه حس عذاب آور
شب و روزام یکی میشن با این قرصای خواب آور