13-03-2020، 18:48
(آخرین ویرایش در این ارسال: 13-03-2020، 19:25، توسط ☪爪尺.山丨几几乇尺☪.)
فرار از کرونا ۴
بعد از دیدن جاذبه های توریستی و بستنی خوردن و رفتن به کافی شاپ و خوردن فالوده قبرسی! برگشتن خونه تا بعد از داشتن یه روز خوب استراحت کنن! از اونور مهران که رپ بلد بود خودشو رپر جا زد و به پلیس ایران گفت که تو قبرس کنسرت داره!.......
محمّد: کجا رفتین؟
هلن: رفته بودیم بیرون ببخشید بیدارت نکردیم گفتیم بخوابی
محمّد: اشکالی نداره فردا باز با هم میریم
مهران بلیط قبرس گرفت و از ایران فرار کرد! و به صدرا زنگ زد......
صدرا: سلام چه خبرا؟
مهران: خودمو رپر جا زدم اومدم قبرس....
صدرا: کار خوبی کردی به همون آدرسی که برات sms کردم بیا
مهران: حله......
آرزو: کی بود؟
صدرا: مهران بود بلیط گرفته داره میاد!
صابر: ایول!
صدرا: الان ساعت ۱۰ شبه فک کنم ساعت ۱۲ بیاد...
هلن: خب تا بیاد ما فیلم میبینیم....
آرزو: مینیونا چطوره؟
صابر: خوبه هر چند تکراریه دوست دارم باز ببینم!
درحال دیدن مینیون ها :-)
ساعت۱۲ :
مهران: مهرانم درو باز کن
صدرا : اومدم!اومدم!
مهران: سلام
صدرا : سلام بفرما داخل...
مهران: به بروبچ هم که اینجان....
در حال احوال پرسی۰--------۰
صدرا: مهران جان روز سختی داشتی بهتر نیست استراحت کنی
مهران:آره هر چی تو بخوای
صدرا : خب پس بخوابیم تا برای فردا برنامه ریزی کنیم.....
ادامه دارد......
بعد از دیدن جاذبه های توریستی و بستنی خوردن و رفتن به کافی شاپ و خوردن فالوده قبرسی! برگشتن خونه تا بعد از داشتن یه روز خوب استراحت کنن! از اونور مهران که رپ بلد بود خودشو رپر جا زد و به پلیس ایران گفت که تو قبرس کنسرت داره!.......
محمّد: کجا رفتین؟
هلن: رفته بودیم بیرون ببخشید بیدارت نکردیم گفتیم بخوابی
محمّد: اشکالی نداره فردا باز با هم میریم
مهران بلیط قبرس گرفت و از ایران فرار کرد! و به صدرا زنگ زد......
صدرا: سلام چه خبرا؟
مهران: خودمو رپر جا زدم اومدم قبرس....
صدرا: کار خوبی کردی به همون آدرسی که برات sms کردم بیا
مهران: حله......
آرزو: کی بود؟
صدرا: مهران بود بلیط گرفته داره میاد!
صابر: ایول!
صدرا: الان ساعت ۱۰ شبه فک کنم ساعت ۱۲ بیاد...
هلن: خب تا بیاد ما فیلم میبینیم....
آرزو: مینیونا چطوره؟
صابر: خوبه هر چند تکراریه دوست دارم باز ببینم!
درحال دیدن مینیون ها :-)
ساعت۱۲ :
مهران: مهرانم درو باز کن
صدرا : اومدم!اومدم!
مهران: سلام
صدرا : سلام بفرما داخل...
مهران: به بروبچ هم که اینجان....
در حال احوال پرسی۰--------۰
صدرا: مهران جان روز سختی داشتی بهتر نیست استراحت کنی
مهران:آره هر چی تو بخوای
صدرا : خب پس بخوابیم تا برای فردا برنامه ریزی کنیم.....
ادامه دارد......