اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُوَاُظـــــــبَــــــ باشــــــــــ.ُ

#1
[2روزازدعواشون‌میگذره]
-?...(زنگ‌میزنہـ)
+......(جواب‌نمیدهـ)?
-پوفففف‌دوباره‌لوس بازیاش‌شروع‌شد جواب بده دیگہـ کارت‌دارم‌ ‌اه
‌(دوباره‌زنگ‌میزنهـ)?
+...(دوباره‌جواب‌نمیده)?
-(پیام میده)عشقم‌جواب‌بده‌ بخدا نمیخام‌اذیتت کنم فقط‌میخام صداتوبشنوم?
+...(جواب‌پیامم‌نمیده)?
[1ساعت‌گذشت]?
-خانومم‌ببخشید‌غلط کردم پشیمونم بهت فحش دادم آقاخودت میدونےمن عصبانی میشم مامانمم نمیشناسم درکم کن دیگ قهرنکن دیگه عشقم بہ مولاطاقت ندارم نباشے?
+...(دوباره‌جواب‌نمیده)?
[نیم ساعت‌گذشت]?
-ایبابابیاحالا‌3ساعت نازبکش(دوباره‌زنگ میزنه)?
+...(بازم جواب نمیده)?
-(پیام‌میده) عشقم بسه دیگہـ باشہ من مجازات شدم به مولا‌اگہ‌ایندفہ‌جواب‌ندے پامیشم‌میام‌دم‌خونتون التماس‌میکنما?
[۲ساعت‌گذشت]?
-اوکےحله‌من‌دارم‌میام‌دم‌خونتون‌خودت ‌خواستی?
[راه‌میوفته‌میره‌سمت‌خونشون?ساعت4ونیم‌بعدازظهره?
توراه‌استرس‌داشت که‌نکنه‌تواین‌دوروزکه‌نبوده‌ اتفاقے واسش افتاده...?
رسید‌سرکوچشون‌دید‌ یه حجله زدن...
بی‌توجہ ازکنارش‌ردشد?
یه‌حجله‌هم تو کوچه بود تعجب کرد ک 4روزپیش‌اینجابود‌ تازگیا‌کی‌مرده⁉
نزدیک‌خونشون‌که‌میشد به‌حجله‌هم نزدیک‌ترمیشد?
قلبش‌به‌تپش‌افتاد‌نکنه‌(عشق من بلایی‌سرش‌اومده...)
رف جلوتر رسید دم‌خونشون دید رو دیوار خونشون اعلامیس...
ترسید?
چشماش‌تارشده‌بود نمیتونس‌رو اعلامیه‌روبخونه...?
چندبارپلکاشو زد بهم چشماشو درشت کرد...
دید نوشته (درگذشت ......)
پاهاش سست‌شد ?]
-نه این امکان‌نداره‌ عشق من‌زندس‌ اون چیزیش بشه منم میمیرم?
[یه‌‌ماشین دم خونشون پشتش وایساد?
نگاه کرد دیدپدرمادرشن پدرش گریه میکرد?‌مادرشم تا حجلشو دوباره دید بیهوش شد...?
چن‌تاخانوم‌کمکش‌کردن بردنش‌توخونه‌
میخواست‌بره ازیه‌نفربپرسه‌چیشده که‌ایشون فوت کرده ولے دلشو نداش?
بالاخره بعدازاین‌دستواون دست‌کردن تصمیم‌گرف بره‌‌?‌‌]
(که‌یکی‌زدروشونه‌هاش‌گفت)
×شرمنده‌داداش شمااین‌خانواده‌رومیشناختین؟!
-(یه مکث طولانی‌کرد)...اره داداش دخترش عشقم بود?
×ای‌دادبیداد...امروز تشییع جنازش بود دیراومدی حاجے?
-اره خیلےدیراومدم...
×نمیخاےبدونے چجورے مرد؟!
-مهم‌اینه‌ نیسش دیگہ...چجوریشو بیخے?
×...(یه‌مکث‌طولانے کرد)
-...(سرشو انداخت‌پایین کہ بره)داداش من برم?
×برو ولے خدالعنت کنه‌اون‌کسیو کہ باعث شد دختر به‌این جوونے دست ب خودکشے‌بزنه?
-...(یهوبرگشت‌نگاش کرد چشماش چارتا شد)چی؟؟؟؟خودشوکشت؟؟؟?
×...(بایہ حالت تاسف سرشوتکون داد)اره بنده خدا خدابہ‌پدرمادرش‌صبربده?
[هیچی نداشت کہ بگه راه‌افتاد تو خیابون اسمونم دلش گرفته‌بود بااسمون شروع‌کردن ب گریہ?
شبہ بدی بود باورش نمیشد به خودش فحش میداد ]
-خدالعنتت کنه چراولش کردی کہ اینجوری‌بشه حالا دیگ عشقم رفت?
کے دیگ غربزنه واسم?
بادستہ کی دیگہ آروم بشم?
خدالعنتت کنہ ?
.........
[بافحش‌دادن‌به‌خودشم دیگہ‌اروم نمیشدفقط اونومیخواست ?
رفت‌سراغ‌عکساشون?
رفت توخاطراتش?
صداش تو گوشش بود?
دیگہ کسی نبودآرومش کنہ
فقط اون بودو یہ موزیک غمگین?
با یہ سیگار?
غرق تو خاطرات...??‍♂]
‌✍یادمون باشہ هیچوقت بی گدار وارد زندگیه کسے نشیم کہ بعدن ولش کنیم
اگ رفتے تو زندگیہ کسی شدے همه کسش شدے همه چیزش شدے تنها عشقش
دیگہ با کاراتو رفتارت اذیتش نکن...
یه‌وقت یه‌کاریا یه حرف‌اشتباه باعث میشه دیگ اون پیشت نباشه...
همیشه به‌فکره طرف مقابلتونم باشید‌??
ت‍‌ا کی ب‍‌ای‍‌د خ‍‌ف‌‍ہ خ‍‌ون ب‍‌گیری‍‌م‍ چ‍‌ون دخ‍‌تری‍‌م‍ !؟

#خصته.عز.عادمای.دوست.نما
پاسخ
 سپاس شده توسط یلدا 86 ، ناتاشا1
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
مُوَاُظـــــــبَــــــ باشــــــــــ.ُ - پایدارتاپای دار - 11-03-2020، 20:15


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان