02-11-2019، 17:42
کلاس درس تفکر (معما)
جواب معما قبلی:
طرف خودش خانوادشو کشته .. رفته حموم خودشو تمیز کنه ک صدا جیغ
میشنوه میره میبینه دزد اومده .
دزده میفهمه این از خودش چیز تره در میره -ـــ-
اینم میترسه دزده لوش بده!
معما جدید:
طرف خودش خانوادشو کشته .. رفته حموم خودشو تمیز کنه ک صدا جیغ
میشنوه میره میبینه دزد اومده .
دزده میفهمه این از خودش چیز تره در میره -ـــ-
اینم میترسه دزده لوش بده!
معما جدید:
در اواخر جنگ در عراق، یک سرباز آمریکایی ب پدر و مادرش زنگ زد:
«سلام مامان و بابا،» اون گفت «دارن منو برای چند روز میفرستن خونه،
وقتی اومدم فکر میکنین بتونم چند روز با شما بمونم؟»
پدر و مادرش از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدن:
«معلومه!» پدر فریاد زد «تو میتونی تا هر وقت که دلت بخواد با ما زندگی
کنی.»
«یکی از دوست هام جایی برای رفتن نداره،» اون گفت «اشکالی نداره اگه
اونم یه مدت با ما بمونه؟»
«مشکلی نیست پسرم،» مادرش گفت «در این خونه همیشه ب روی
دوست های تو بازه»
«اما، یک چیز هست ک باید بدونی،» پسر گفت «دوستم روی یک مین پا
گذاشته و دست ها و پاهاش رو از دست داده»
یک سکوت طولانی در اون طرف دیگه خط برقرار شد...
«خب، برای چند روز عیب نداره،» مادرش گفت «اما مراقبت از یک ادم معلول
سخته، بار بزرگی برای من و پدرت میشه... شاید باید یک بهداری خوب یا
بیمارستان به جاش پیدا کنی.»
بدون کلمه ی دیگری، پسر تلفن رو قطع کرد؛ روز بعد، پدر و مادر پسر تماسی
از طرف فرمانده پسر داشتن که گفته بود پسرشون خودکشی کرده...
پدر و مادر نابود شده بودن، چند روز بعد، جسد پسر به امریکا فرستاده شد و
پدر و مادرش رفتن که جسد رو بگیرن، در تابوت رو باز کردن و گریه سر دادن...
دیگه آسون تر از این؟ :////