اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دلنوشته یک اکسوال

#1
Heart 
یادآوری :
سال 2012 اکسومون رسما شروع به کار کرد ! با یک تیزر تبلیغاتی به مردم معرفی شد ! اون زمانا اکسو یه گروه تازه کار و جا نیوفتاده بود ... اون زمانا 12 عضو رسمی داشت... اون زمانا صدای خنده هاشون توی شوتایم اکسوالاروهم میخندوند !Smile
اولین البوم هارو که دادن بیشتر دیده شدن ...بیشتر هوادار پیدا کردن ... کنسرتاشون کوچیک تر بود ...ولی دل اعضا بزرگ تر... زمان میگذشت... بدون هیچ تغییری... شناختمون بهشون زیادتر میشد ...بیشتر از خودشون و زندگی و علایق و ترس ها و عاداتشون گفتن ...اروم اروم شدن عضو ثابت زندگی هواداراشون... روی استیج خوندن? ...روی استیج رقصیدن ... روی استیج خندیدن ...روی استیج گریه کردن ... اکسوالا با صدای خندیدناشون جیغ میکشیدن و با دیدن اشکاشون گریه میکردن... ازمون تشکر کردن ... از زحمات و تلاشاشون برای اوردوز گفتن ... بهمون گفتن ما بدون شما هیچی نیستیم ... شما اکسو رو اکسو میکنین...گفتن به عشق ماست که میخونن ...ازمون خواستن هوادارشون باشیم ...همراهیشون کنیم ... کاستی هارو ببخشیم و به خاطرشون صبر کنیم و هیچ وقت ترکشون نکنیم!
از احساسشون گفتن ...از احساسمون گفتیم .... از خودشون گفتن ...از خودمون گفتیم ... به عشق هوادارا جلو رفتن ... به عشقشون هر روز بیشتر شدیم ... بچه بازی هاشون توی برنامه ها ... خنگ بازی هاشون و سوتی دادنا... زمین خوردنشون وسط اجراها و دوباره بلند شدنا... همشون شده بود دلیلی واسه خوش بودن ما ... از روزایی بگم که اولین گریه کردناشون برامون بهت بزرگی بود... چون جز خنده چیزی ازشون ندیده بودیم! چی باعث شد گریه کنن؟ اکسومون یه جوونه ی کوچیک بود که میخواست بزرگ بشه ! ضعیف بود ... شکننده بود ... خواست قد بکشه اما ...
خیلی ناگهانی چیزی سد راهش شد ...
یهو توی شوک خبر های عجیب غریب از اس ام موندیم ... شایعه هایی که با شنیدنشون میترسیدیم و دلمون میلرزید?...خبرها حاکی از دعواهای یواشکی اعضا با اس ام بود! کم کم فهمیدیم دیگ خبری ازشون نیس ... کم کم حس کردیم توی کنسرت ها گاهی بعضی از اعضا نیستن ... اره ... خبر از رفتن یک عضو گروه بود? ... نتونستیم باور کنیم ... برامون سخت ترین چیز قبول کردن گروه بدون اونا بود... ?
ما با اونا اکسو رو دیدیم ... ما با اونا اکسوال شدیم ! غمناک ترین صحنه ها ...لحظه هایی بود که خبر رسمی استعفای یک عضو به گوشمون رسید ... وقتی حالمون گرفته بود و بعضا گریه میکردن ... شب اخری که لوهان روی صحنه میرفت ... اخرین اجرای اون با اکسو ...نتونستیم نادیده بگیریم اشک هایی که موقع اجرا میریخت ... لحظات بدی بود وقتی گریه میکردو میخوند ... اهوی گروهمون رفت ... راهی جز باورش نداشتیم ... اون رفت و اسمش از لیست اکسو پاک شد ... توی عکسا خبری ازش نبود ... کم کم باورمون شد که نداریمش... تا اینکه خبر رفتن عضو دوم به گوشمون رسید... اینبار نه ! در عرض چند ماه ...حتی نفهمیدیم چیشد ... که اخرین اجرای کریس روهم نگاه کردیم و راهی جز گریه کردن با گریه هاش نداشتیم !!!استایل گروهمون از دستمون رفت... حس میکردیم داریم قربانی میدیم ... وقتی ام وی کال می بیبی رو دادن خبری از کریس و لوهان نبود ... تا اینکه فهمیدیم تاعو هم بار سفر بسته ...باورش خیلی سخت بود ... داشتیم ناامید میشدیم و همش منتظر بودیم عضو دیگه ای هم استعفا بده ... با رفتن سه عضو تا مدت ها بغض داشتیم ... هرچی ام وی میومد بدون اون سه عضو بود ... وقتی عکس های 12 نفریشون رو میدیدیم دلمون میخواست زمان به عقب برگرده ⌛... دیگه خبری از شوتایم و دور همی های با نمکشون نبود ?... کمتر صدای خنده هاشونو میشنیدیم..?.با رفتن اونا خبر های اکسو بزرگ تر و جنجالی تر شد ... کنسرت هاشون مملو از جمعیتی میشد که موج میزدن ... ارزش کارهاشون بالاتر رفت و کیفیت کارهاشون بهتر و بهتر شد ... انگار تنها خواستشون پیشرفت بود ... انگار فهمیده بودن چیزی کم داریم ... با تمام توان جلو میرفتن تا جایی که گرفتن بلیط کنسرتاشون پوست از تن هوادارا میکند... نمیخواستن ناراحت باشیم ... با تموم خستگی به اصرار اکسوالا جشنواره ماما رو پذیرفتن در حالی که کای از خستگی بعد از اجرا روی صندلی خوابش برده بود ?!و با افتخار گروه برنده جشنواره شد روز به روز شاهد پیشرفت بیشتری?? ازشون بودیم ... ام وی هاشون دیگ فاز ام وی های قبل رو نداشت ... قدرتر شده بودن ... توی سالن های کنسرت جمعیت اینقدر زیاد بود که خودشون هم حیرت میکردن ... از 2015 به بعد گرایش به اکسو رو بیشتر میدیدیم ?...تا جایی که به عنوان یکی از گروه های معروف اسیا شناخته شد ...
اره من یه اکسوالم و یه اکسوال میمونم..
#دلنوشته یه اکسوال
سپاس و نظر فراموش نشه
Evil demons in the body of a beautiful angel
پاسخ
 سپاس شده توسط Aesthetic ، Exo.l.n.t
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
دلنوشته یک اکسوال - sarsar - 10-05-2019، 14:24


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان