08-04-2019، 18:49
مامان میگوید :
تو دیوانه ای
که بویِ بنزین را دوست داری،
که یک ساعت بی هیچ حرفی زل میزنی به دیوار،
که هنوز به معجزه یِ عشق ایمان داری،
که یک دفعه ای قیدِ چیزهایی را میزنی که برایِ داشتنشان آسمان را به زمین دوختی،
میگوید تو دیوانه ای؛
که تویِ چله تابستان زیرِ پتو عرق میکنی و باز رویت را باز نمیکنی،
که چای را سرد سرد میخوری،
که موقع سرما خوردگی آب یخ سرمیکشی...
مامان میگوید من دیوانه ام
و نگفته هم
میدانم
که هستم،
که عاشقِ تو شدن
فقط از دستِ منِ دیوانه بر میاید نه هیچ کسِ دیگر !(: