31-01-2019، 20:06
ارسطو : عصبانی بودن از فردی که استحقاق آن را دارد ، به اندازه مناسب ، در زمان مناسب ، برای یک هدف ارزشمند و به شیوه مناسب ملزم است.
تحقیقات نشان داده است که امروزه به دلیل پیشرفت های نوین ،هوش عمومی (استعداد) به تنهایی برای موفقیت کافی نیست و نیاز به آمیخته شدن با بعد هیجانی(احساسی) می باشد.هوش هیجانی چیست؟
این عبارت برای اولین بار توسط دو روان شناس آمریکایی "peter salovey" و "john mayer" مطرح شد: توانایی اکتسابی(کسب کردنی) دریافت ، درک و بیان درست احساسات و کنترل هیجانات به شیوه ای که آن ها به نفع ما و نه به ضرر ما عمل کنند.
دلیل اهمیت و تاثیرات هوش هیجانی:
یک. یاد می گیریم که احساس در ما چه گونه به وجود می آید و چه گونه می توان روی آن تاثیر گذاشت.
دو. عواملی که احساس خوب و بد را در ما به وجود می آورند شناسای کنیم و ببینیم که چه گونه می توان از احساس بد به سمت احساس خوب حرکت کنیم.
سه.کنترل افسردگی و استرس که شکل ملایم تری از افسردگی است -تحقیقات ، افسردگی را به عنوان دومین عامل بزرگ مرگ و میر در ده سال آینده نشان داده است-
چهار.از آنجایی که دیگر چیزی به نام شغل مادام العمر وجود نخواهد داشت، نیاز به توانایی همگام سازی بیش تری خواهیم داشت.
پنج.نه تنها دانش و توانایی اجام کار ، بلکه دانستن این که در قبال دانش خود و کاری که انجام می دهید چه احساسی دارید برای به حداکثر رساندن عملکرد فردی لازم است.
شش. EQ + IQ = موفقیت
هفت. انجمن پزشکی در سال 1997 اعلام کرد که میزان شکایت از پزشکانی که احساس هم دلی کم تری دارند بیش تر است.
هشت. میزان موفقیت در فروش ، بیش از آن که تابع سابقه و تکنیک های فروش باشد به قاطعیت ، هم دلی ، شادی ، خودآگاهی هیجانی/احساسی و مهارت های حل مسئله بستگی دارد.
منبع : The emotional intelligence pocketbook - Margaret Chapman
ادامه دارد... - بخش بعدی : پنج پله تا هوش هیجانی-