- گفتگو آزاد نسخه 327

[Đęąđ.ğïřł]

مگه حافظ قران خون و مذهبی نبود؟پس چرا شراب میخورد مگه ادم معتقدی نبود؟

آدم مذهبی با آدم معتقد تفاوت میکنه. آدم مذهبی یعنی کسی که یک سیستم و تفکر را تمام و کمال قبول کرده و هرگز خارج از اون فکر نمی کنه. این آدم کاملا "پیرو و مقلد" است و هرگز نمی تونه چیزی تازه خلق کنه و فکر تازه بیافرینه. گاهی هم کسی ممکنه به یک سری ارزش ها و مفاهیم اعتقاد داشته باشه. حافط در دنیای خودش بی شک به یک سری از مفاهیم اسلامی باور داشت اما این باور به معنای این نبود که راه رو برای شک و تردید و نگاه هنری و شخصی با نگذاره. حافظ کلا هم درباره دیگران و هم درباره خودش متعصب نبوده. اگر به معاد باور داشت به خودش اجاره می داد که گاهی به تعریض بگه:

پیاله بر کفنم تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم حول روز رستاخیز

و به نوعی معاد رو ریشخند کنه. اما این به معنای این نبود که ضرورتا معاد رو رد می کنه. بلکه از اینکه درباب مسائل فکر بکنه و نظر خودش و دیگران رو جویا بشه لذت می برد. چون ذوق هنری داشت و پیرو نبود. 

پس حافظ "معتقد" بود در باب یک سری مسائل، اما "مذهبی" و اینکه پیرو یک مسلک باشه خیر. برای خودش یک سری ازش ها داشت اما تعصبی روی اون ها نداشت و  از طرفی خودش به اون رسیده بود و راه رو برای نقد اون ها همیشه باز می گذاشت. 

این نظر راجب حافظ زیادی عجیب نیست؟..انگار حافظ تو اذهان عمومی یه فرد معتقد نقش بسته...ولی شما بااین حرفتون اونو یک فردی نشون دادین که چندان معتقد به دین نیست و البته طبق اون بیت گاهی به سخره میگیره