01-08-2018، 0:57
(آخرین ویرایش در این ارسال: 01-08-2018، 12:15، توسط l¯̄ ͡ ̶๖̶ۣۜ๖ۣۜA҉L҉I҉.)
پرواز ممنوع
کلام:داریوش
تشکل:پلاک
مقدمه: انگار در مسيرى از تجسم پرواز بود كه يك روز آن پرنده نمايان شد
ميگن آب مايه ى حياته، من ميگم مُرداب مرگ
هشدار،هيچوقت نميشه كشتار قطع
كبوتر احمق ميزنى به كجا پر ؟
اينو بدون هيچوقت بيدار نميشه خدا از خواب اوضاع خراب مخا در حاله آناليز فالانژ بودن
و آنارشيسمِ
انقلاب از نوع پشمكى،بدون فكر همه پى شورشن فقط
جون من اصن
جای قشنگى هست منم برم ؟ مشتاقم ، ميخوام هزاره ى سوم و ببينم
همه آدما ربات شن يه دست يه مشت آهن حتى
تراشه جا قلب حداقل خوبيش اينه
هر قلمى طلبه ى نوشتنه اول از همه بره توش
جا بشه جهان فاسده مثه بوش
ريگى هنوز زندس ، تو كفشاى قدرته
ديروز مرز و بومم تو فرداى معضله
گردش چرخه به دسته سران راس
اعضاى متحد
تشكيل بديم ، دست به دسته هم به مهر عينه نهنگا
بزنيم به دل دريا
خودكشى دسته جمعى
كبوتر در گوش خودم گفت
آره
در گوش خودم گفت
آزاده بودنم حد داره
آسمونم مرز داره
آرزومه پا داشتم جا پر تا هر جا نگاه مينداختم قبر
قتل و مرگ
اشك و حسرت جر و بحث اه
به جز شهر
دور و ور ديدگاها ام خندق باشه
[b]
-------------------------------------------------------------
[/b]
-------------------------------------------------------------
[/b]