05-07-2018، 0:29
اصطلاح «فیلم نوآر» (Film Noir) را نخستین بار منتقدان فرانسوی در سال 1946 به زیر مجموعهای از فیلمهای پُرهیجانِ درجة B هالیوودی اطلاق كردند كه به دنیای گنگسترها و جنایتكارها میپرداخت. فیلمهای «نوآر» محصول یك دورة ناپایدار سیاسی در فاصلة سالهای 1941 تا 1958 بودند، دورهای كه جنگ جهانی دوم و «جنگ سرد» در امریكا ایجاد ناآرامی كرده بود. در این سالها «رؤیای آمریکایی» به شدت با بحران مواجه شده بود، و زنان وارد بازار كار شده بودند.
سوزان هیوارد (Suzan Hayward) ، در كتاب "مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی" در مورد زمینه های شکل گیری این ژانر می نویسد : همزمان با حضور زنان در بازار كار، مردان به جبهههای جنگ اعزام شده بودند. پس از جنگ، اوضاع برای مردان ناسازگار شد، و غالب آنها با این پرسشهای بیپاسخ مواجه بودند: زنان چه خیالی در سر دارند؟، مردان از آن پس قرار است چه نقشی در كار و فرهنگ سیاسیِ جامعه ایفا كنند؟ و برای چه جنگیدهاند: فقط برای آنکه دریابند امریكا در نوع جدیدی از خصومتِ منبعث از سوءِ ظن و پارانویا درگیر بوده است؟ بدینسان از این سالها هویت ملی با موضوع هویت مردسالارانة مردان گره خورد." «فیلم نوآر» در این دوره بهعنوان یك سبك بصری ـ كه نتیجة شرایط سیاسی و بدهبستانهای فرهنگی بود ـ بهوجود آمد. نخستین فیلمِ این ژانر شاهین مالت (محصول 1941، ساختة جان هیوستون) بود. هیوستون با شاهین مالت آغازگرِ فیلمهایی شد كه در تاریخ سینما به «فیلمسیاه» (یا فیلم نوآر) معروف شدهاند؛ فیلمهایی كه به شكل رادیكال باشیوة زندگیِ امریكایی و خوش بینیِ سنتیِ سینمای هالیوود از درِ مخالفت درآمدند. این نوع فیلمها با ابهام اخلاقی، اقدامات جنایی و پیچیدگیِ شدیدِ موقعیتها و انگیزهها به بیننده احساس ترس، وحشت و عدم اطمینان را القا میكنند.
براساس دیدگاه هیوارد سه ویژگیِ اصلی میتوان برای فیلم «نوآر» برشمرد: نورِ پُركنتراست یا سایهروشن، سبك بصری و روایت انتزاعی، كه همگی در تلفیق با هم قرار میگیرند. از این لحاظ یك «فیلم نوآر» عبارت است از: مكان یا صحنهآراییِ منحصر بهفرد ، نورپردازیِ كممایه ، نوع خاصی از روانشناسیِ مرتبط با قهرمان فیلم و حسی گویا از ناخوشیِ اجتماعی ، بدبینی ، سوءِ ظن و نومیدی ، كه با توجه به مجموعة رویدادهای سیاسیِ آن دوره فراگیر بود. مكانِ وقوع ماجراها در اغلب قریب به اتفاق فیلم «نوار»ها فضاهای شهری، و بهطور كلی تركیبی از خیابانهای بارانخورده و فضاهای داخلی است، كه نور ضعیفی بر آنها میتابید. این فضا، در نماهایی با قاببندیهای بسته و با زاویههای غیرعادیِ دوربین ـ كه همه یادآورِ فیلمهای اكسپرسیونیستی آلمانی هستند ـ متبلور شده است. چشماندازِ شهرها نیز آكنده از خطر و فساد و تباهی است، كه در آن خیابانهای كمنور و فرورفته در تاریكی، بازتابهایی خشن و رعبآور از ارزشهای اخلاقی و عقلانیِ آدمهایی هستند كه در زندگی دچار ابهاماند، و تشخیص واقعیت و حقیقت برای آنها سخت و دشوار است. شوخیِ برادران كوئن با «فیلم نوار» فقط به تضاد و تعارض خیابانهای كمنور شهرهای دهة 1940 با جادههای پُربرفِ مینهسوتا و میناپلیس محدود نمیشود. «فیلم نوآر» نقشی كاملاً محوری به «فامِ قاتل» میدهد، و او را زنی باهوش و نیرومند و مسلط و كنشگر مینمایاند، كه تسلیمِ نظامِ مردسالار نمیشود.
«فیلم نوآر» زنان را نه در هیئت مادر یا همسر، بلكه در قالبِ افراد خلافكار با شانههای پهن و شیكپوش و ملبس به لباسهای پولكدار نشان میدهد، اما مارج گاندرسن، در فارگو آشكارا، کاریکاتوری از چنین افرادی است. مارج زنی خانهدار، نه چندان جذاب ، با لباسهای بدشكل ـ كه به طرزی نامناسب قامت و قوارة او را میپوشاند ـ و مهمتر از آبستن است ، و اشتهایی سیریناپذیر در خوردن انواع غذا دارد و بهشكلی دیگر به هجو «فیلم نوار» و شخصیتِ «فامِ قاتل» میپردازد. همچنین در «فیلم نوآر» بیش از آنكه انگیزة پلیس یا كارآگاه خصوصی برای رسیدگی به پروندة جنایت مطرح باشد ، كاوش در احوالات زنی مطرح است كه مسبب اصلیِ توطئهها ، كشمكشها و درگیریها است ، و در عین حال تمایل عاطفی و احساسیِ پلیس یا كارآگاه به او امكان حل معما را فراهم میسازد؛ اما در فارگو زن (یعنی مارج گاندرسن) خودش پلیس است ، شوهر دارد ، آبستن است ، بد لباس میپوشد ، و در موقعیتی نیست كه كسی به او ابراز علاقه كند. در صحنهای هم كه او با یكی از دوستانِ سابقاش در رستوران مواجه میگردد، حرفهای عادی و معمولی بین آندو رد و بدل میشود.
در كنار همة اینها در پایانِ «فیلم نوآر» این كارآگاه مرد است كه بر صف طویلِ جنایتكاران فایق میشود، و سخنان پندآموز نثار زنِ همدستِ تبهكاران میكند؛ اما در فارگو همكارانِ مارج كمك زیادی به او برای حل گرههای ماجرا نمیكنند، بلكه این خود اوست كه میكوشد از عهدة همة مشكلات برآید. اساساً مردان در فارگو یا مثل كارل شوالتر آدمكشی عصبی هستند كه احساساتشان را خیلی سریع و سطحی بروز میدهند، یا همچون همدستاش گایر گریمسرود جنایتكاری خونسرد و روانیاند ، كه كشتن آدمها برایشان مثل خوردن شكلات یا تماشای تلویزیون است. افرادی مثل جری لونده گارد نیز كه بایستی حافظ و حامی خانوادة خود باشند با طراحی نقشهای احمقانه ـ كه به تراژدی و فاجعه میانجامد ـ موجبات كشتاری وسیع و بیهوده را فراهم میآورند. پدر همسرش وید گوستاوفسون نیز جز حرص و آزمندی و بلاهت استعداد دیگری از خود نشان نمیدهد، و عاقبت پول و جانش را نیز بر سرِ حماقت خود میگذارد. با دیدن چنین مردانی است كه حرفهای ساده و پندآموزِ مارج گاندرسون خطاب به گایر گریمسرود علاوه بر آنکه معنا پیدا می كند مخاطبین را به تفکر وا می دارد .
دوران نوآر را میتوان به دو دسته تقسیم کرد، نوآر (1940-1959) و نئونوآر (1970 به بعد).
فیلم نوآر حدودا از 1940 شروع و تا اوایل قرن 20 ادامه داشتند (البته با وقفه چند ساله). نوآر در فرانسه به معنای سیاه و فیلم نوآر به فیلم سیاه معنی گرفت. در این میان رمان های ریموند چندلر و داشیل همت تاثیر فراوانی بر این جریان گذاشت. دوران نوآر را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: نوآر (1940-1959) و نئونوآر (1970 به بعد). اولین فیلم نوآر را شاهین والت می نامند ولی می توان نشانه های فیلم نوار را در فیلم های پیش از این فیلم یعنی همشهری کین و بیشتر آثار لانگ به خوبی دید. شخصیت های این نوع فیلم ها را آدم های فاسد و تبهکار، کاراگاهان، قاتلان، میخواره ها و گانگستر ها و ... تشکیل می دهند. که عموما تنها، خسته، خونسرد، بی اعتماد، بدگمان و درگیر گذشته اند. مردان این نوع فیلمها غالبا افراد از خود بیگانه اند که با جامعه شان احساس غریبی می کنند.
مروری بر برخی ویژگی های فیلم های نوآر و نئو نوآر (برای درک بیشتر، داخل ژرانتز مثال هایی از فیلم ها آورده ام)
o نورهای کم مایه و برگرفته از سینمای اکسپرسیونیسم.سایه های بلند.(شاهین مالت)
o حضور سنگین و مسلط شب. داستان ها بیشتر در شب اتفاق می افتد.(شهر گناه)
o طرح داستانی معمولا دارای پیچیدگی های زیادی ست.(محرمانه لوس آنجلس-نئو نوآر)
o استفاده از فلاش بک های تو در تو( سگ های انباری -نئو نوآر)
o صدای Voice-Over شخصیت اصلی (شهر گناه- نئو نوآر)
o معمولا شخصیت اصلی کاراگاهان خصوصی(با روحیاتی خشن و خشک) بودند که البته در فیلم های نئو نوآر به پلیس های بد یا خوبی داند که البته مخالف سیستم جاری هستند. ( فیلم فرانسوی سی و شش)
o خیابان های خیس و باران زده. کوچه و پس کوچه های متروک.(زخم )
o زن اغواگر یا همان فم فاتال که شخصیت اصلی را وارد ماجرایی پچیده کرده و در آخر هم باعث نابودی شخصیت مرد داستان می شوند.(نیکی کریمی در باج خور و یا فیلم سامورائی را بیاد بیاورید و اینکه علت گشته شدن آلن دلون چه بود.)
o سیگار (یک مثالی هست که میگوید شخصیت های نوآر باید روزی دو بسته سیگار فقط به صورت تفریحی بکشند!!! به تاکیدی که فرزاد موتمن در فیلم باج خور برای نشان دادن سیگار دارد، توجه کنید)
o شخصیت های تودار،منزوی، کم حرف و مرموز.(راننده تاکسی)
o دیالوگ های ظریف و جذاب، همراه با چاشنی طنز.
o معمولا شخصیت اصلی با یک ماجرای ساده وارد داستان میشود. (محله چینی ها)
o استفاده از تکنیک سینما اسکوپ. بکار بردن زیاد از لنز واید و قاب بندی مورب.(داچ انگل)
o پایان غم انگیز. در فیلم نوآر غالبا شخصیت اصلی محکوم به فناست. (جنگل آسفالت - سامورائی - حرفه ای)
و به طور کلی میتوان دنیای فیلم های ژانر نوآر را دنیایی سراسر از پلشتی و سیاهی که در آن شک و توطئه موج می زند. دنیای بی اعتمادی. دنیایی سراسر ریا و خشونت، انحرافات اجتماعی، زنان فریبکار و ... سرقت و کشتن که جزو هسته مرکزی این نوع فیلم ها به شمار می رود.
خصوصیات ظاهری کاراکتر های نوآر
مرد ها : کلاه نمدی ، کروات ، لباس های یکدست سیاه با پیرانی سفید ، محل سکونت: هتل های پائین شهر.
زن ها : کلاه نرم ، کفش های پاشنه بلند ، لباس قرمز ، دستکش های بلند رسیده به زانو ، ماتیک و ریمل به طرز اغواگرانه.
سوزان هیوارد (Suzan Hayward) ، در كتاب "مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی" در مورد زمینه های شکل گیری این ژانر می نویسد : همزمان با حضور زنان در بازار كار، مردان به جبهههای جنگ اعزام شده بودند. پس از جنگ، اوضاع برای مردان ناسازگار شد، و غالب آنها با این پرسشهای بیپاسخ مواجه بودند: زنان چه خیالی در سر دارند؟، مردان از آن پس قرار است چه نقشی در كار و فرهنگ سیاسیِ جامعه ایفا كنند؟ و برای چه جنگیدهاند: فقط برای آنکه دریابند امریكا در نوع جدیدی از خصومتِ منبعث از سوءِ ظن و پارانویا درگیر بوده است؟ بدینسان از این سالها هویت ملی با موضوع هویت مردسالارانة مردان گره خورد." «فیلم نوآر» در این دوره بهعنوان یك سبك بصری ـ كه نتیجة شرایط سیاسی و بدهبستانهای فرهنگی بود ـ بهوجود آمد. نخستین فیلمِ این ژانر شاهین مالت (محصول 1941، ساختة جان هیوستون) بود. هیوستون با شاهین مالت آغازگرِ فیلمهایی شد كه در تاریخ سینما به «فیلمسیاه» (یا فیلم نوآر) معروف شدهاند؛ فیلمهایی كه به شكل رادیكال باشیوة زندگیِ امریكایی و خوش بینیِ سنتیِ سینمای هالیوود از درِ مخالفت درآمدند. این نوع فیلمها با ابهام اخلاقی، اقدامات جنایی و پیچیدگیِ شدیدِ موقعیتها و انگیزهها به بیننده احساس ترس، وحشت و عدم اطمینان را القا میكنند.
براساس دیدگاه هیوارد سه ویژگیِ اصلی میتوان برای فیلم «نوآر» برشمرد: نورِ پُركنتراست یا سایهروشن، سبك بصری و روایت انتزاعی، كه همگی در تلفیق با هم قرار میگیرند. از این لحاظ یك «فیلم نوآر» عبارت است از: مكان یا صحنهآراییِ منحصر بهفرد ، نورپردازیِ كممایه ، نوع خاصی از روانشناسیِ مرتبط با قهرمان فیلم و حسی گویا از ناخوشیِ اجتماعی ، بدبینی ، سوءِ ظن و نومیدی ، كه با توجه به مجموعة رویدادهای سیاسیِ آن دوره فراگیر بود. مكانِ وقوع ماجراها در اغلب قریب به اتفاق فیلم «نوار»ها فضاهای شهری، و بهطور كلی تركیبی از خیابانهای بارانخورده و فضاهای داخلی است، كه نور ضعیفی بر آنها میتابید. این فضا، در نماهایی با قاببندیهای بسته و با زاویههای غیرعادیِ دوربین ـ كه همه یادآورِ فیلمهای اكسپرسیونیستی آلمانی هستند ـ متبلور شده است. چشماندازِ شهرها نیز آكنده از خطر و فساد و تباهی است، كه در آن خیابانهای كمنور و فرورفته در تاریكی، بازتابهایی خشن و رعبآور از ارزشهای اخلاقی و عقلانیِ آدمهایی هستند كه در زندگی دچار ابهاماند، و تشخیص واقعیت و حقیقت برای آنها سخت و دشوار است. شوخیِ برادران كوئن با «فیلم نوار» فقط به تضاد و تعارض خیابانهای كمنور شهرهای دهة 1940 با جادههای پُربرفِ مینهسوتا و میناپلیس محدود نمیشود. «فیلم نوآر» نقشی كاملاً محوری به «فامِ قاتل» میدهد، و او را زنی باهوش و نیرومند و مسلط و كنشگر مینمایاند، كه تسلیمِ نظامِ مردسالار نمیشود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

«فیلم نوآر» زنان را نه در هیئت مادر یا همسر، بلكه در قالبِ افراد خلافكار با شانههای پهن و شیكپوش و ملبس به لباسهای پولكدار نشان میدهد، اما مارج گاندرسن، در فارگو آشكارا، کاریکاتوری از چنین افرادی است. مارج زنی خانهدار، نه چندان جذاب ، با لباسهای بدشكل ـ كه به طرزی نامناسب قامت و قوارة او را میپوشاند ـ و مهمتر از آبستن است ، و اشتهایی سیریناپذیر در خوردن انواع غذا دارد و بهشكلی دیگر به هجو «فیلم نوار» و شخصیتِ «فامِ قاتل» میپردازد. همچنین در «فیلم نوآر» بیش از آنكه انگیزة پلیس یا كارآگاه خصوصی برای رسیدگی به پروندة جنایت مطرح باشد ، كاوش در احوالات زنی مطرح است كه مسبب اصلیِ توطئهها ، كشمكشها و درگیریها است ، و در عین حال تمایل عاطفی و احساسیِ پلیس یا كارآگاه به او امكان حل معما را فراهم میسازد؛ اما در فارگو زن (یعنی مارج گاندرسن) خودش پلیس است ، شوهر دارد ، آبستن است ، بد لباس میپوشد ، و در موقعیتی نیست كه كسی به او ابراز علاقه كند. در صحنهای هم كه او با یكی از دوستانِ سابقاش در رستوران مواجه میگردد، حرفهای عادی و معمولی بین آندو رد و بدل میشود.
در كنار همة اینها در پایانِ «فیلم نوآر» این كارآگاه مرد است كه بر صف طویلِ جنایتكاران فایق میشود، و سخنان پندآموز نثار زنِ همدستِ تبهكاران میكند؛ اما در فارگو همكارانِ مارج كمك زیادی به او برای حل گرههای ماجرا نمیكنند، بلكه این خود اوست كه میكوشد از عهدة همة مشكلات برآید. اساساً مردان در فارگو یا مثل كارل شوالتر آدمكشی عصبی هستند كه احساساتشان را خیلی سریع و سطحی بروز میدهند، یا همچون همدستاش گایر گریمسرود جنایتكاری خونسرد و روانیاند ، كه كشتن آدمها برایشان مثل خوردن شكلات یا تماشای تلویزیون است. افرادی مثل جری لونده گارد نیز كه بایستی حافظ و حامی خانوادة خود باشند با طراحی نقشهای احمقانه ـ كه به تراژدی و فاجعه میانجامد ـ موجبات كشتاری وسیع و بیهوده را فراهم میآورند. پدر همسرش وید گوستاوفسون نیز جز حرص و آزمندی و بلاهت استعداد دیگری از خود نشان نمیدهد، و عاقبت پول و جانش را نیز بر سرِ حماقت خود میگذارد. با دیدن چنین مردانی است كه حرفهای ساده و پندآموزِ مارج گاندرسون خطاب به گایر گریمسرود علاوه بر آنکه معنا پیدا می كند مخاطبین را به تفکر وا می دارد .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

دوران نوآر را میتوان به دو دسته تقسیم کرد، نوآر (1940-1959) و نئونوآر (1970 به بعد).
فیلم نوآر حدودا از 1940 شروع و تا اوایل قرن 20 ادامه داشتند (البته با وقفه چند ساله). نوآر در فرانسه به معنای سیاه و فیلم نوآر به فیلم سیاه معنی گرفت. در این میان رمان های ریموند چندلر و داشیل همت تاثیر فراوانی بر این جریان گذاشت. دوران نوآر را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: نوآر (1940-1959) و نئونوآر (1970 به بعد). اولین فیلم نوآر را شاهین والت می نامند ولی می توان نشانه های فیلم نوار را در فیلم های پیش از این فیلم یعنی همشهری کین و بیشتر آثار لانگ به خوبی دید. شخصیت های این نوع فیلم ها را آدم های فاسد و تبهکار، کاراگاهان، قاتلان، میخواره ها و گانگستر ها و ... تشکیل می دهند. که عموما تنها، خسته، خونسرد، بی اعتماد، بدگمان و درگیر گذشته اند. مردان این نوع فیلمها غالبا افراد از خود بیگانه اند که با جامعه شان احساس غریبی می کنند.
مروری بر برخی ویژگی های فیلم های نوآر و نئو نوآر (برای درک بیشتر، داخل ژرانتز مثال هایی از فیلم ها آورده ام)
o نورهای کم مایه و برگرفته از سینمای اکسپرسیونیسم.سایه های بلند.(شاهین مالت)
o حضور سنگین و مسلط شب. داستان ها بیشتر در شب اتفاق می افتد.(شهر گناه)
o طرح داستانی معمولا دارای پیچیدگی های زیادی ست.(محرمانه لوس آنجلس-نئو نوآر)
o استفاده از فلاش بک های تو در تو( سگ های انباری -نئو نوآر)
o صدای Voice-Over شخصیت اصلی (شهر گناه- نئو نوآر)
o معمولا شخصیت اصلی کاراگاهان خصوصی(با روحیاتی خشن و خشک) بودند که البته در فیلم های نئو نوآر به پلیس های بد یا خوبی داند که البته مخالف سیستم جاری هستند. ( فیلم فرانسوی سی و شش)
o خیابان های خیس و باران زده. کوچه و پس کوچه های متروک.(زخم )
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

o زن اغواگر یا همان فم فاتال که شخصیت اصلی را وارد ماجرایی پچیده کرده و در آخر هم باعث نابودی شخصیت مرد داستان می شوند.(نیکی کریمی در باج خور و یا فیلم سامورائی را بیاد بیاورید و اینکه علت گشته شدن آلن دلون چه بود.)
o سیگار (یک مثالی هست که میگوید شخصیت های نوآر باید روزی دو بسته سیگار فقط به صورت تفریحی بکشند!!! به تاکیدی که فرزاد موتمن در فیلم باج خور برای نشان دادن سیگار دارد، توجه کنید)
o شخصیت های تودار،منزوی، کم حرف و مرموز.(راننده تاکسی)
o دیالوگ های ظریف و جذاب، همراه با چاشنی طنز.
o معمولا شخصیت اصلی با یک ماجرای ساده وارد داستان میشود. (محله چینی ها)
o استفاده از تکنیک سینما اسکوپ. بکار بردن زیاد از لنز واید و قاب بندی مورب.(داچ انگل)
o پایان غم انگیز. در فیلم نوآر غالبا شخصیت اصلی محکوم به فناست. (جنگل آسفالت - سامورائی - حرفه ای)
و به طور کلی میتوان دنیای فیلم های ژانر نوآر را دنیایی سراسر از پلشتی و سیاهی که در آن شک و توطئه موج می زند. دنیای بی اعتمادی. دنیایی سراسر ریا و خشونت، انحرافات اجتماعی، زنان فریبکار و ... سرقت و کشتن که جزو هسته مرکزی این نوع فیلم ها به شمار می رود.
خصوصیات ظاهری کاراکتر های نوآر
مرد ها : کلاه نمدی ، کروات ، لباس های یکدست سیاه با پیرانی سفید ، محل سکونت: هتل های پائین شهر.
زن ها : کلاه نرم ، کفش های پاشنه بلند ، لباس قرمز ، دستکش های بلند رسیده به زانو ، ماتیک و ریمل به طرز اغواگرانه.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

By: Azycinema.mihanblog.com