04-07-2018، 11:36
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-07-2018، 11:54، توسط ♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱.)
ته دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
به جان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر ز دلبرم نیست
بود درد مو و درمونم از دوست
بود وصل مو و هجرونم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگرده جونم از دوست
تن محنت کشی دیرم خدایا
دل حسرت کشی دیرم خدایا
ز شوق مسکن و داد غریبی
به سینه آتشی دیرم خدایا
ببندم شال و می پوشم قدک را
بنازم گردش چرخ و فلک را
بگردم آب دریاها سراسر
بشویم هر دو دست بی نمک را
سری دیرم که سامانش نمیبو
غــــمی دیرم که پایانش نمیبو
اگر بـــاور نداری سوی من آی
بـبین دردی که درمانش نمیبو
نه منصورم نه دارت آرزومه
خـــریوی کــم دیارت آرزومه
خــمار و دردَ بارم ئه خریوی
مـه گه چـیم خـمارت آرزومه