اولین خرید عمدهات در دنیای مد چی بود؟
یک کیف لپتاپ Louis Vuitton که درست بعدِ گرقتن اولین چک بزرگم گرفتم. یادم میآید که نگران از این بودم که دارم قاطی میکنم؛ پس میخواستم وانمود کنم که یک زن مشغله هستم که نیاز دارد همه چیزهای مهمی که به آن نیاز دارد را با خودش حمل کند؛ ولو اینکه در حد برق لبها و یک لپتاپ باشد.
تو دقیقا در دلِ عرصه مد بزرگ شدهای: خودت چطور سبک شخصیات را توصیف میکنی؟
کاملا غیر رسمی و کژوال. هر چند آدمی نیستم که سخت کار بکنم، اما به نظر میآید که دارم سخت کار میکنم. [خنده].
تو بیشک ملکۀ بلامنازع اینستا هستی: چطور حدِ فاصل میان سلنای عمومی و سلنای شخصی را ترسیم میکنی؟
در سادهترین حالت میتوانم بگویم که رابطه من با اینستاگرام پیچیده است. این رسانه در میان جنجالِ تمامِ مردمی که در تلاشند زندگیام را بر من دیکته کنند به من صدایی را بخشیده، که به من اجازه میدهد بگویم: «آی...من قراره این رو ارسال کنم، و این قراره مسؤول تموم اون 1200 استوریای که مردم فکر میکنن جالبه اما نیست و حتی واقعی هم نیست باشه». اینگونه است که این ابزار به من قدرت میبخشد، چون اینها صدای من و کلمات من و حقیقت من هستند. تنها چیزی که باعث نگرامی من میشود این است که افراد هم سن و سال ما تا چه حد برای رسانههای اجتماعی ارزش قائل میشوند. درست است که این ابزار یک رسانه فوقالعاده است، اما از بسیاری جهات این وسیله به افراد جوان از جمله خودم، یک بازنمود و تلقی غلط از آنچه میتواند واقعا مهم باشد ارایه میدهد. علی ای حال، بله، این یک رابطه پیچیده است؛ و احتمالاً یکی از مشکلترین روابط من.
یک کیف لپتاپ Louis Vuitton که درست بعدِ گرقتن اولین چک بزرگم گرفتم. یادم میآید که نگران از این بودم که دارم قاطی میکنم؛ پس میخواستم وانمود کنم که یک زن مشغله هستم که نیاز دارد همه چیزهای مهمی که به آن نیاز دارد را با خودش حمل کند؛ ولو اینکه در حد برق لبها و یک لپتاپ باشد.
تو دقیقا در دلِ عرصه مد بزرگ شدهای: خودت چطور سبک شخصیات را توصیف میکنی؟
کاملا غیر رسمی و کژوال. هر چند آدمی نیستم که سخت کار بکنم، اما به نظر میآید که دارم سخت کار میکنم. [خنده].
تو بیشک ملکۀ بلامنازع اینستا هستی: چطور حدِ فاصل میان سلنای عمومی و سلنای شخصی را ترسیم میکنی؟
در سادهترین حالت میتوانم بگویم که رابطه من با اینستاگرام پیچیده است. این رسانه در میان جنجالِ تمامِ مردمی که در تلاشند زندگیام را بر من دیکته کنند به من صدایی را بخشیده، که به من اجازه میدهد بگویم: «آی...من قراره این رو ارسال کنم، و این قراره مسؤول تموم اون 1200 استوریای که مردم فکر میکنن جالبه اما نیست و حتی واقعی هم نیست باشه». اینگونه است که این ابزار به من قدرت میبخشد، چون اینها صدای من و کلمات من و حقیقت من هستند. تنها چیزی که باعث نگرامی من میشود این است که افراد هم سن و سال ما تا چه حد برای رسانههای اجتماعی ارزش قائل میشوند. درست است که این ابزار یک رسانه فوقالعاده است، اما از بسیاری جهات این وسیله به افراد جوان از جمله خودم، یک بازنمود و تلقی غلط از آنچه میتواند واقعا مهم باشد ارایه میدهد. علی ای حال، بله، این یک رابطه پیچیده است؛ و احتمالاً یکی از مشکلترین روابط من.