13-09-2017، 21:25
فوتبالش جوری بود که نمیشد نسبت بهش بی تفاوت بود. همه یا به شدت از فوتبالش انتقاد میکردند و یا بی نهایت دوستش داشتند. یک بار مرحوم بابک معصومی در مورد بهترین مربیای که دوست دارد گفت: "بی شک عشق ابدیام ژوزه مورینیو. مورینیو کسیه که هیچ کسی تو فوتبال بهش بی تفاوت نیس و همه یا دوسش دارن و یا ازش متنفرن". مسعود هم جزو همینها بود. از اخراجهای بیموردش تا دریبلهای فریبنده و کشویی نابش جلو بزرگان لالیگا..
بعد از درخشش در سایپا فوتبالش را به دور از هیاهوی آبی و قرمز پایتخت در اروپا ادامه داد. محبوب شد. اوساسونا لاس پالماس و ... و حالا یکی از محبوب ترین بازیکنان تیم پانیونیوس و یکی از کاپیتانهای این تیم..
میتوانست برود جام جهانی و کارنامهاش پربارتر از قبل هم شود. برود و کاپیتان تیم ملی ایران در بزرگترین رویداد فوتبالی دنیا باشد. رویدادی که مسی میگوید حاظرم تمامی عناوین فردی و باشگاهی ام را پس بدهم اما قهرمان آن شوم؛ و مارادونا به واسطهی قهرمانی در آن اسطورهی تاریخی آلبی سلسته است.
اما مسعود ثابت کرد که نمیخواهد ساکت بماند. نمیتواند ببیند هنوز خدا خرمشهر را آباد نکرده است. (حرفهایش در رابطه با عدم رسیدگی به خرمشهر)
نمیتوانست هجاهای بانوان عاشق فوتبال را فریاد نزند و زد. نمیتوانست از درد آوارگی پسربچههایی که بهش عمو مسعود میگفتند سخن به میان نیاورد. مسعودِ محبوب بچههای مهاجر افغان و کودکان کار، کاری کرد که تمامی محافل فوتبالی و حقوق بشری نگاهشان به آن معطوف شد.
مهم نبود طرفدار چه تیمی باشی؛ ورزشی باشی یانه؛ نتایج تیم ملی فوتبال برایت مهم باشد یا نه؛ در هر کجای این کره خاکی صحبت کردن از حرف هایی که در آن جامعه بت محسوب میشود کاری بود که فقط شجاع مردان از پس آن برمیآمدند. مثل روز روشن بود که در جوامعاقتدارگرا شکستن این تابوها هزینه هایی هم خواهد داشت. چه بسیار جوانانی که نیست شدند و چه بسیار کسانی که جوانیشان را دادند. اما مسعود راهی را رفت که تمامی مبارزان راه آزادی را دلگرم کرد. دلگرم کرد که تنها نیستند. مسخره است گمان کسانی که فکر میکنند مسعود فقط بخاطر بازی در برابر تیم اسرائیل حذف شد. مسعود دیر یا زود باید از تیم ملی حذف میشد. باید حذف میشد چون تابوهای زیادی را شکسته بود.از صحبت درباره فساد اداری و سازمان یافته در سیستم حاکم تا کودکان کار و برخورد بد با مهاجران افغانی. از عدم حضور بانوان در استادیومها تا مشکلات تاسف باری که برای فوتبالیستهای نوجوان در مدارس فوتبال به وجود می آید. تابوهایی که جوانها خونشان را داده اند ولی سلبریتیها ککشان هم نمیگزید.
مصاحبهی مسعود با مهدی رستمپور کاری کرد که تمامی فعالان حقوق کودکان و زنان و حتی مردم عادی دست به تحسین او بلند کردند. از اسطوره هایی مثل مهدی مهدوی کیا و مهناز افشار بگیر تا دختر بیست سالهای که در حسرت تشویق تیم محبوبش در استادیوم بود.
از همهچیزهایی که رسانهها و سلبریتیها از گفتنش هراس داشتند و دارند گفت.
موج اول اعتراضها شروع شد. خیلی ها گفتند که چرا در یک رسانهی اجنبی! مصاحبه کرده است. غافل از اینکه در هیچ یک از رسانههای داخلی امکان صحبت دربارهی این موارد وجود ندارد. از روزنامههای به ظاهر منتقد حکومت دولت گرفته تا عادل فردوسیپوری که همه فکر میکنند در گفتن دردهای ورزش جلودار است. هه.. خنده دار است.
مسعود به کمیته اخلاق دعوت شد. خیلی ها از اخراج وی از تیم ملی میگفتند. ولی واضح و آشکار بود اگر مسعود به این شکل از تیم کنار میرفت تعلیق به شدت فوتبال ایران را در آستانه جام جهانی تهدید میکرد. گذشت و گذشت تا فرصتی دوباره برای مبارزین استکبار جهانی و حامیان مردم غزه به وجود آمد. مسعود و احسان در قالب تیم پانیونیوس در مقدماتی لیگ اروپا با تیم اسرائیلی بهم خوردند. بدلیل ممنوعیت پاسپورتهای ایرانی برای سفر به اسرائیل مسعود و احسان از همراهی تیمشان در بازی رفت تیمشان عذرخواهی کردند. در بازی برگشت تیم یونانی با انتشار بیانیهای ضمن احترام به تصمیم بازیکنان ایرانی از آنها خواست که به عنوان جزئی از تیم به تعهد خود برای موفقیت تیم پایبند بوده و تمام توانشان را برای صعود به مرحله بعد در اختیار تیم بگذارند. مسعود و احسان بازی کردند.
موج واکنشهای مردم همیشه در صحنه! شکل گرفت. حمله به صفحه این دو بازیکنان.. البته که آنها مردم واقعی نبودند.. چماق به دستهایی که میخواستند نشان دهند که مردم خواهان اخراج آنها از تیم ملی هستند. با عادی تر شدن اوضاع کامنتهای مجامع فوتبالی و صفحه مسعود شجاعی نشان داد که چقدر محبوبیت مسعود در طی این مدت افزایش یافته است. داورزنی معاون وزارت ورزش از کنار گذاشته شدن شجاعی و حاج صفی از تیم ملی گفت. مهدوی کیا و مایلی کهن بخاطر حمایت از آنها ممنوع التصویر شدند و ... احسان حاج صفی با متنی که مهدی رستمپور از اصطلاح جالب توبهنامهی اینستاگرامی از آن یاد کرده بود با تقدیر فرمانده سپاه به تیم ملی بازگشت. اما مسعود در سکوت باقی ماند. در پشت درهای تیم ملی.. در قلب های مردم..
امروز مسعود ماند تا به قول پسر اسطوره ورزش کشور جهانپهلوان تختی مانند غلامرضا در میان مردم ماندگار شود.
بابک تختی در روز تولد پدرش نوشت: " ............؛ اگر امروز مسعود از تیم ملی خط خورد به باورم بخاطر حفظ حرمت همان دستهاییست که برای دعاکردنش به آسمان بلند شدند.پدر جان تولدت مبارک. مسعود خان تولد شما هم مبارک. گرچه تاریخ تولدتان را نمیدانم"
و امروز در آخرین خبرها اعلام شد که مسعود ممنوع التصویر شد. مسعود ممنوع التصور شد چون دیگر قابهای عکسش به دیوارهای مردم راه یافته اند.
مرسی مسعود شجاعی.
یاور سلطانی /ظهرِ پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶
بعد از درخشش در سایپا فوتبالش را به دور از هیاهوی آبی و قرمز پایتخت در اروپا ادامه داد. محبوب شد. اوساسونا لاس پالماس و ... و حالا یکی از محبوب ترین بازیکنان تیم پانیونیوس و یکی از کاپیتانهای این تیم..
میتوانست برود جام جهانی و کارنامهاش پربارتر از قبل هم شود. برود و کاپیتان تیم ملی ایران در بزرگترین رویداد فوتبالی دنیا باشد. رویدادی که مسی میگوید حاظرم تمامی عناوین فردی و باشگاهی ام را پس بدهم اما قهرمان آن شوم؛ و مارادونا به واسطهی قهرمانی در آن اسطورهی تاریخی آلبی سلسته است.
اما مسعود ثابت کرد که نمیخواهد ساکت بماند. نمیتواند ببیند هنوز خدا خرمشهر را آباد نکرده است. (حرفهایش در رابطه با عدم رسیدگی به خرمشهر)
نمیتوانست هجاهای بانوان عاشق فوتبال را فریاد نزند و زد. نمیتوانست از درد آوارگی پسربچههایی که بهش عمو مسعود میگفتند سخن به میان نیاورد. مسعودِ محبوب بچههای مهاجر افغان و کودکان کار، کاری کرد که تمامی محافل فوتبالی و حقوق بشری نگاهشان به آن معطوف شد.
مهم نبود طرفدار چه تیمی باشی؛ ورزشی باشی یانه؛ نتایج تیم ملی فوتبال برایت مهم باشد یا نه؛ در هر کجای این کره خاکی صحبت کردن از حرف هایی که در آن جامعه بت محسوب میشود کاری بود که فقط شجاع مردان از پس آن برمیآمدند. مثل روز روشن بود که در جوامعاقتدارگرا شکستن این تابوها هزینه هایی هم خواهد داشت. چه بسیار جوانانی که نیست شدند و چه بسیار کسانی که جوانیشان را دادند. اما مسعود راهی را رفت که تمامی مبارزان راه آزادی را دلگرم کرد. دلگرم کرد که تنها نیستند. مسخره است گمان کسانی که فکر میکنند مسعود فقط بخاطر بازی در برابر تیم اسرائیل حذف شد. مسعود دیر یا زود باید از تیم ملی حذف میشد. باید حذف میشد چون تابوهای زیادی را شکسته بود.از صحبت درباره فساد اداری و سازمان یافته در سیستم حاکم تا کودکان کار و برخورد بد با مهاجران افغانی. از عدم حضور بانوان در استادیومها تا مشکلات تاسف باری که برای فوتبالیستهای نوجوان در مدارس فوتبال به وجود می آید. تابوهایی که جوانها خونشان را داده اند ولی سلبریتیها ککشان هم نمیگزید.
مصاحبهی مسعود با مهدی رستمپور کاری کرد که تمامی فعالان حقوق کودکان و زنان و حتی مردم عادی دست به تحسین او بلند کردند. از اسطوره هایی مثل مهدی مهدوی کیا و مهناز افشار بگیر تا دختر بیست سالهای که در حسرت تشویق تیم محبوبش در استادیوم بود.
از همهچیزهایی که رسانهها و سلبریتیها از گفتنش هراس داشتند و دارند گفت.
موج اول اعتراضها شروع شد. خیلی ها گفتند که چرا در یک رسانهی اجنبی! مصاحبه کرده است. غافل از اینکه در هیچ یک از رسانههای داخلی امکان صحبت دربارهی این موارد وجود ندارد. از روزنامههای به ظاهر منتقد حکومت دولت گرفته تا عادل فردوسیپوری که همه فکر میکنند در گفتن دردهای ورزش جلودار است. هه.. خنده دار است.
مسعود به کمیته اخلاق دعوت شد. خیلی ها از اخراج وی از تیم ملی میگفتند. ولی واضح و آشکار بود اگر مسعود به این شکل از تیم کنار میرفت تعلیق به شدت فوتبال ایران را در آستانه جام جهانی تهدید میکرد. گذشت و گذشت تا فرصتی دوباره برای مبارزین استکبار جهانی و حامیان مردم غزه به وجود آمد. مسعود و احسان در قالب تیم پانیونیوس در مقدماتی لیگ اروپا با تیم اسرائیلی بهم خوردند. بدلیل ممنوعیت پاسپورتهای ایرانی برای سفر به اسرائیل مسعود و احسان از همراهی تیمشان در بازی رفت تیمشان عذرخواهی کردند. در بازی برگشت تیم یونانی با انتشار بیانیهای ضمن احترام به تصمیم بازیکنان ایرانی از آنها خواست که به عنوان جزئی از تیم به تعهد خود برای موفقیت تیم پایبند بوده و تمام توانشان را برای صعود به مرحله بعد در اختیار تیم بگذارند. مسعود و احسان بازی کردند.
موج واکنشهای مردم همیشه در صحنه! شکل گرفت. حمله به صفحه این دو بازیکنان.. البته که آنها مردم واقعی نبودند.. چماق به دستهایی که میخواستند نشان دهند که مردم خواهان اخراج آنها از تیم ملی هستند. با عادی تر شدن اوضاع کامنتهای مجامع فوتبالی و صفحه مسعود شجاعی نشان داد که چقدر محبوبیت مسعود در طی این مدت افزایش یافته است. داورزنی معاون وزارت ورزش از کنار گذاشته شدن شجاعی و حاج صفی از تیم ملی گفت. مهدوی کیا و مایلی کهن بخاطر حمایت از آنها ممنوع التصویر شدند و ... احسان حاج صفی با متنی که مهدی رستمپور از اصطلاح جالب توبهنامهی اینستاگرامی از آن یاد کرده بود با تقدیر فرمانده سپاه به تیم ملی بازگشت. اما مسعود در سکوت باقی ماند. در پشت درهای تیم ملی.. در قلب های مردم..
امروز مسعود ماند تا به قول پسر اسطوره ورزش کشور جهانپهلوان تختی مانند غلامرضا در میان مردم ماندگار شود.
بابک تختی در روز تولد پدرش نوشت: " ............؛ اگر امروز مسعود از تیم ملی خط خورد به باورم بخاطر حفظ حرمت همان دستهاییست که برای دعاکردنش به آسمان بلند شدند.پدر جان تولدت مبارک. مسعود خان تولد شما هم مبارک. گرچه تاریخ تولدتان را نمیدانم"
و امروز در آخرین خبرها اعلام شد که مسعود ممنوع التصویر شد. مسعود ممنوع التصور شد چون دیگر قابهای عکسش به دیوارهای مردم راه یافته اند.
مرسی مسعود شجاعی.
یاور سلطانی /ظهرِ پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶