گفتگوے آزاد نسخه 313

[PhilosophiasScientiae]

من هم سن تو بودم کلی صبر می کردم بابام بخاری رو تو زمستون راه بندازه میرفتم دستمو خیس می کردم و آبشو چیک چیک می ریختم رو بخاری صدای جییییییییسسسسسسسسش که میومد ذوق مرگ می شدم!
:|
خدا وکیلی خجالت نمی کشید از این حرفا می زنید ؟! ^_^
والا بوخودا :/

عذر خواهی می کنم ، ولی به هر حال حقیقت و زود یا دیر باید بفهمی دیگه، یعنی چه بخوای چه نخوای به وقتش می فهمی.
البته منظورم روابط جنسی و اینا نیست ، منظورم گنج های پنهانه!

:/

زوده برات هاااااا !
:|
از ما گفتن ! *_*
بهش فکر نکن ..
یه نوع انحرافه .

دبستان که بودم ، فکر می کردم عععااا چه چیز شاخی.
بعد که تا تهش و فهمیدم دیگه برام عادی شد
تبدیل شد به یه سری فحش و بد و بیراه، که الان دارم اون کلمات زشت و ترک می کنم :/

من دبستان بودم فک میکردم لک لکا بچه هارو میارن :////
بعد تو فک میکردی چیز شاخیه؟؟
کجا داریم میریم :||||

من چهارم بود فهمیدم یه خبراییه تا پنجم تحقیقاتم کامل شد فهمیدم :/
چند سالتونه شما؟! لک لک !؟