اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان ترسناک برخورد شب !!

#1
من یه خاطره برخورد واقعی با اجنه دارم که مربوط به چابهار میشه. بنا به دلایلی شب تو یه منطقه نظامی خیلی مخوف مجبور شدیم به همراه 3 نفر نظامی چادر بزنیم.

اون منطقه معروف بود به این قضایا و گویا این موضوع هم از طرف اهالی منطقه که اونجا رفت و آمد داشتن و روحانیون تایید شده بود.

نیمه شب بود که دیدیم چندتا سنگ محکم خورد به چادر، طوری که احساس کردم الان رو سرمون خراب میشه. من از همه جا بی خبر اومدم بیرون ببینم چرا اینجور شد و کی این کارو کرده

که یهو دورو ورم رو نگاه کردم. فقط میتونم بگم چندین جفت چشم قرمز رنگ دیدم که انگار آتیش ازشون بیرون میزد. پشت بند اون چند تا سنگ دیگه اومد طرف چادر و من

تنها کاری که کردم پریدم تو چادر و چند نفری ستون های چادر رو گرفتیم که فقط خراب نشه رو سرمون.

خلاصه این قضیه تا نزدیکای اذان صبح ادامه داشت تا هوا روشن شد. تو این مدت ما هم هرچی آیت الکرسی و آیه و دعا بلد بودیم خوندیم. باورتون نمیشه ولی صبح وقتی جرات کردیم بیاییم بیرون

یه عالمه سنگ دورو ور چادر بود. خلاصه جمع و جور کردیم و رفتیم سراغ کاری که اومده بودیم و اون شد بار آخری که من از اون منطقه حتی رد شدم !
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
داستان ترسناک برخورد شب !! - αԃηєѕ - 29-08-2017، 23:43

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان