گفتگوے آزاد نسخه 313

[ÆMÆշЇÑζ]

خب اونوتومیتونی من ک نمیتونم:||
ممنون(:
تووپسرتم موفق وپایدارباشین:\
ولی تهش نذاشتی حداقل ی پارک ملتی طرقبه ای  کوهسنگی ای جایی بفرستیمشون برن باهم اشناشنD:

حب بدون همراهي تو كه نميشه من اذيت ميشم اونطوري

نه ولي جدي سعي كن بياي .. ما تنهاييم و اونوقت باز ژوبين از سر تنهايي ميره پيش اون كلاغه باز

من كه حرفي ندارم ك  :/
يبار بفرستيمشون پارك ملت با هم آشنا بشن  :/

دورمنوخط بکش بارژلب وخط چشم

باشه فقط من ازاون مامانایی نیستم ک دنبال بچه شون راه میفتن ها:/
تنهامیفرستمش...
ب پسرتم بگوادم باشه..
تعلیماتی ک میدی هرروزو اون روز قرارش بادخدرم ب کارنبره:\

اين دوسه روزه كجا بودي همه جات كبود هان؟
حله باشه تموم ها  :||

bk   :/
نكنه فك كردي منم از اون پدراييم كه دم چون پسرشون راه ميفتن ؟؟
نه ديگه نگاه كن توقع زياد نداشته باش ... تش يه عروس هلدنيه ديگه .. آدم نميتونه باشه  :/
به هر حال گنجينه اي از علم تو سينه من نهفته س كه بايد به يكي انتقالش بدم و كي بهتر از اون ..
ولي باشه  :/

:||

گفتم شایدباشیD:
شُکر ک نیستی((:

گنجینه ی علمِ توسینت توچشِ دشمن داآشم:\

افرین.بذاخیالم راحت باشه:|
درسته دوبار شکست عشقی داشته اما دخدرهD:

:/

داداشت و كلا همسنا داداشت علم منو نميتونن هضم كنن D:

ديگه اون دختر نيستش ديگه :|| جنس دست سوم حساب ميشه :/
ولي پسر من دست اول و نو حساب ميشه (:

---

خیلیی بی ادبین


ممن این ه5مه سواللو چ کنم؟


بی تربیتا


ددلببخواهی رج میدم اصلا


اه

مهم نيته صباجان ..
جوابش رو بده :|