¤گفتگو آزاد نسخه 312¤

[ÆMÆշЇÑζ]

میگم چراسرت خونیه:|
ب خصوصیاتش کچلم اضافه کنی بدنیس
توجامعه ی الان باوجودافرادی مث پسرتودخدرکمه:|مایه ی ننگه:/

نه يه باد خيلي  بزرگي وزيد ريزش كرد سقف  (:

يادم رف بگم تازه صحبت هم ميكنه  

شت  :| اعتماد به سقف الان به نظرت يه ماده دوبار ازدواج كرده همه دنبالشن يا يه نر جوون با كمالات  Lol

:|بادنبره پدروپسروصلوات:|
الان ک همه دنبال باتجربه هان:|
نازکردنت نمدونم چیه این وسط:/

الله و اكبر  :|

نه والا  :/ كجا دنيا ديدي  :|
نشنيدي ميگن يارو با تجربس دست دومه خوب نيس؟؟ تازه مال تو دست سومه
پسر من اصا سمت جنس مخالف نرفته تا حالا .. فقط يبار تصوير خودشو تو ايينه ديده شوكه شده

مهريه شيربها ميخوام  :|

+

آره .. دعوا خوانوادگي بوده .. وينچستر كشيدن تو اماميه واو ...

امينت رو بهم ريختن ..

ع؟بچه من بااینه بزرگ شده اصن((=
.
.
.
نزدیک خونه ی مابود:|
جان تواصن جرئت ندارم برم بیرون ازخونه:|
همون شب اتفاق جلوی درخونمون بودم ی پسره ردشد گریه میکرد مث خر:/بهم گف یکیوکشتن شماکسیوندیدین ازاین کوچه رد ش
:|||
ینی گرخ زدما((:

(: Lol

+

اووه ...

نه باو يه اتفاق بوده ديگ .. ترس نداره ك .. اتفاقا اگ من بودم هرشب ميرفتم بيرون ببينم اگه صحنه اي باشه فيلم بگيرم بزارم اينستا

آره .. حيف پليس دير عمل كرد ..

صبحش من پارك ملت بودم .. پسرا داشتن كار هميشگيشون رو انجام ميدادن :|

بعد چند تا از اين پسر روستايي ها خرقله ها اومدن غيرتي شدن يه دعوا خفني شد :/

حراست اومد جمعشون كرد كلي سلاح سرد پيدا شد o__O