16-12-2016، 18:40
علیمحمد شیرازی باب گمراهی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سيد علي محمد شيرازي محوري ترين شخصيت قصه بابيت و آغاز گر داستاني است که هر سطرش رنج نامه اي براي ايران واسلام است .
وي در 1235هـ ق در شيراز به دنيا آمد. او فرزند سید محمد رضا بزاز و فاطمه بیگم که احتمالاً از سادات حسینی شیرازند بود ، در کودکي پدر را از دست داد و سرپرستي اش بر عهده مادر و دائي او سيد علي افتاد
با رسيدن به سن مکتب او را به مکتب خانه قهوه اولياء که امروزه بيت العباس ناميد ميشود فرستادند او سالیانی چند را در این مکتب به تحصیل پرداخت گلپایگانی مبلغ بهائی مدت تحصیل او را در این مکتب 5سال دانسته است
معلم اين مکتبخانه که شيخ محمد عابد بود که به او خواندن ، نوشتن فارسی و سياه مشق را آموخت .گرچه سيد عليمحمد باب شاگرد درس خواني نبود و گاه بگاه نيز در مکتب خانه کتک تنبيه ميشد به گونه اي که تا پايان عمر خاطره آن کتک ها او را مي آزرد وی در کتاب بیان نیز این مسئله را یاد آور شده و می نویسد :
قل ان یا محمد معلمی فلا تضربنی قبل ان یقضی علی خمسة سنه ولو بطرف عین فإن قلبی رقیق رقیق وإذا أرَدتَ ضَرباً فَلا تَتَجاوزَ عَن الخَمس ولا تَضرِب عَلی اللَّحم
شيخ عابد، از مريدان ودوستداران شيخ احمد احسائي و سيد کاظم رشتي بود و از همان دوران، سيد علي محمد را با نام رؤساي شيخيه آشنا کرد
سيد عليمحمد در پانزده سالگي همراه با دائيش براي تجارت راهي بوشهر شد . و پنج سال در اين شهر ماند اقامت باب در بوشهر براي محققان از دو جهت حائز اهميت است :
وي در تابستانهاي بوشهر و در گرمترين ساعات شبانه روز، به پشت بام ميرفت و رو به سوي آفتاب به گفتن اذکار واوراد ميپرداخت . نبيل زرندي مورخ بهائي در مورد آن چنين آورده است :
حضرت باب غالب اوقات در بوشهر بتجارت در شرکت ساسون مشغول بودند و با آنکه هوا در نهايت درجهء حرارت بود هنگام روز چند ساعت بالاي پشت بام منزل تشريف ميبردند و بنماز مشغول بودند.... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب بقرص شمس نظر ميفرمودند و مانند عاشقي بمعشوق خود باوتوجّه کرده با لسان قلب با نيّر اعظم براز و نياز ميپرداختند گوئي نيّر اعظم را واسطه ميساختند ............ مردم نادان و غافل چنان ميپنداشتند که آن حضرت آفتاب پرست هستند و نيّر اعظم را ستايش ميکنند با آنکه توجّه بشمس ظاهر ،رمز از توجّه حضرتش بشمس جمال محبوب مستور بود .(1)
اين شرکت با مديريت (ديويد) ساسون اداره ميشد که از يهوديان بغداد و عامل آشکار سياست هاي امپراطوري بريتانيا بشمار مي رفت اين شرکت يهودي انگليسي در زمينه کشت و خريد ترياک در منطقه براي صادرات به چين فعاليت مي کرد (2)
بنا به تحلیل برخی از محققین سيدعلي محمد باب در این دوره روابطی نسبتاً نزدیک با تشکيلات ساسونها داشته است(3 ).
علي محمد در سن نوزده سالگي براي ادامه تحصيل به کربلا رفت، در درس سيد کاظم رشتي حاضر شد(4 )
درسال 1257 به شيراز بازگشت اما باز هم ازمطالعه و اگاهي بر انديشه هاي مختلف خودداري نمي کرد.
سال1259 سید کاظم رشتی بدرود حیات گفت و آنگونه که قبلاً نیزگفته شد که با مرگ سيد کاظم رشتي میان برخی از شاگردان سيد کاظم براي کسب مقام جانشيني او رقابتی آغاز شد .
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
1. عبدالحميد اشراق خاوري / تلخيص تاريخ نبيل زرندي / صص63.64
2.ـ عبدالله شهبازي جستارهائي از تاريخ بهائيگري در ايران . كتابخانه الكترونيك سايت شهبازي ص21
3.همان جا ،
4.ـ اسدالله فاضل مازندراني، اسرار الآثار خصوصى، ج 1، ص 192ـ 193)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سيد علي محمد شيرازي محوري ترين شخصيت قصه بابيت و آغاز گر داستاني است که هر سطرش رنج نامه اي براي ايران واسلام است .
وي در 1235هـ ق در شيراز به دنيا آمد. او فرزند سید محمد رضا بزاز و فاطمه بیگم که احتمالاً از سادات حسینی شیرازند بود ، در کودکي پدر را از دست داد و سرپرستي اش بر عهده مادر و دائي او سيد علي افتاد
با رسيدن به سن مکتب او را به مکتب خانه قهوه اولياء که امروزه بيت العباس ناميد ميشود فرستادند او سالیانی چند را در این مکتب به تحصیل پرداخت گلپایگانی مبلغ بهائی مدت تحصیل او را در این مکتب 5سال دانسته است
معلم اين مکتبخانه که شيخ محمد عابد بود که به او خواندن ، نوشتن فارسی و سياه مشق را آموخت .گرچه سيد عليمحمد باب شاگرد درس خواني نبود و گاه بگاه نيز در مکتب خانه کتک تنبيه ميشد به گونه اي که تا پايان عمر خاطره آن کتک ها او را مي آزرد وی در کتاب بیان نیز این مسئله را یاد آور شده و می نویسد :
قل ان یا محمد معلمی فلا تضربنی قبل ان یقضی علی خمسة سنه ولو بطرف عین فإن قلبی رقیق رقیق وإذا أرَدتَ ضَرباً فَلا تَتَجاوزَ عَن الخَمس ولا تَضرِب عَلی اللَّحم
شيخ عابد، از مريدان ودوستداران شيخ احمد احسائي و سيد کاظم رشتي بود و از همان دوران، سيد علي محمد را با نام رؤساي شيخيه آشنا کرد
سيد عليمحمد در پانزده سالگي همراه با دائيش براي تجارت راهي بوشهر شد . و پنج سال در اين شهر ماند اقامت باب در بوشهر براي محققان از دو جهت حائز اهميت است :
وي در تابستانهاي بوشهر و در گرمترين ساعات شبانه روز، به پشت بام ميرفت و رو به سوي آفتاب به گفتن اذکار واوراد ميپرداخت . نبيل زرندي مورخ بهائي در مورد آن چنين آورده است :
حضرت باب غالب اوقات در بوشهر بتجارت در شرکت ساسون مشغول بودند و با آنکه هوا در نهايت درجهء حرارت بود هنگام روز چند ساعت بالاي پشت بام منزل تشريف ميبردند و بنماز مشغول بودند.... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب بقرص شمس نظر ميفرمودند و مانند عاشقي بمعشوق خود باوتوجّه کرده با لسان قلب با نيّر اعظم براز و نياز ميپرداختند گوئي نيّر اعظم را واسطه ميساختند ............ مردم نادان و غافل چنان ميپنداشتند که آن حضرت آفتاب پرست هستند و نيّر اعظم را ستايش ميکنند با آنکه توجّه بشمس ظاهر ،رمز از توجّه حضرتش بشمس جمال محبوب مستور بود .(1)
اين شرکت با مديريت (ديويد) ساسون اداره ميشد که از يهوديان بغداد و عامل آشکار سياست هاي امپراطوري بريتانيا بشمار مي رفت اين شرکت يهودي انگليسي در زمينه کشت و خريد ترياک در منطقه براي صادرات به چين فعاليت مي کرد (2)
بنا به تحلیل برخی از محققین سيدعلي محمد باب در این دوره روابطی نسبتاً نزدیک با تشکيلات ساسونها داشته است(3 ).
علي محمد در سن نوزده سالگي براي ادامه تحصيل به کربلا رفت، در درس سيد کاظم رشتي حاضر شد(4 )
درسال 1257 به شيراز بازگشت اما باز هم ازمطالعه و اگاهي بر انديشه هاي مختلف خودداري نمي کرد.
سال1259 سید کاظم رشتی بدرود حیات گفت و آنگونه که قبلاً نیزگفته شد که با مرگ سيد کاظم رشتي میان برخی از شاگردان سيد کاظم براي کسب مقام جانشيني او رقابتی آغاز شد .
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
1. عبدالحميد اشراق خاوري / تلخيص تاريخ نبيل زرندي / صص63.64
2.ـ عبدالله شهبازي جستارهائي از تاريخ بهائيگري در ايران . كتابخانه الكترونيك سايت شهبازي ص21
3.همان جا ،
4.ـ اسدالله فاضل مازندراني، اسرار الآثار خصوصى، ج 1، ص 192ـ 193)