17-11-2016، 22:01
(آخرین ویرایش در این ارسال: 17-11-2016، 22:04، توسط ابراهیم هادی.)
جنگ برادری بر سر جانشینی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
میرزا حسینعلی در سال 1233ق در دهکده ای از توابع نور مازندران متولد شد و در حوالی سال 1310ق در عکا در اثر بیماری در گذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. تحصیلات مقدماتی و خواندن و نوشتن و مقداری عربی را طبق سنت رایج زمان آموخت.سپس به خدمت دولت در سمت منشیگری و دیوان در آمد و پس از چندی به حلقات درویشان پیوست و مانند آنها زلف و گیسوی بلند گذاشت و لباس قلندری بر تن کرد.با ظهور غوغای باب،میرزا حسینعلی و برادر ناتنی اش یحیی صبح ازل و تنی چند از خاندانش به باب پیوستند و پس از اعدام باب،یحیی صبح ازل دعوی جانشینی او را کرد. میرزا حسینعلی در آغاز تسلیم او شد.اما پس از مدتی رقابت با برادر را آغاز کرد و نخست ادعای (من یظهره اللهی)که در سخنان باب آمده بود کرد و به تدریج بر ادعاهای خود افزود تا به ادعای رسالت و شارعیت و حلول خدا در او رسید و خود را الهیکل الاعلی نامید و مدعی شد که سید علی محمد باب زمینه ساز و مبشر ظهور وی بوده است. سفارتخانه های خارجی خصوص روس با صراحت از برادرش حمایت می کردند و دولت را از تصمیم شدید علیه آنها تهدید می کردند . سر انجام با فشار علمای اسلامی و مسلمانان،حکومت وقت مجبور شد در سال 1269ق آن دو را با جمعی از پیروان آنها به بغداد تبعید کند. عراق در آن زمان به سان بسیاری از مناطق اسلامی تحت حکومت مرکزی عثمانی اداره می شد.پس از مدتی که کشمکش میان دو برادر بر سر رهبری با بیان و درگیری طرفداران آنان بالا گرفته بود،دولت عثمانی هر دو را به دادگاه کشاند و دادگاه حکم تبعید آن دو را دو نقطه دور دست و جدا از هم صادر کرد، از این رو یحیی صبح ازل با خاندان و پیروانش به قبرس و حسینعلی بهاء و طرفدارانش به عکا در سرزمین فلسطین اسکان داده شدند،ولی تکفیر و تبلیغ علیه یکدیگر را هرگز رها نکردند. در این ایام بود که اطرافیان صبح ازل به فرقه ازلیه و پیروان میرزا حسینعلی به فرقه بهائیه نامیده شدند و آنهایی که به این دو برادر ملحق نشدند به نام قبلی بابی باقی ماندند. سر انجام در این کشمکش میرزا حسینعلی که بیشتر مورد حمایت ایادی استعمار بود غلبه یافت و ازلیه به دست فراموشی سپرده شدند.
اما این سوال پیش می آید که کدام از این دو گروه بر حقند؟
آیا ممکن است حسینعلی نوری که پیامبر بهائیان است حق برادرش را خورده باشد؟
اصلا آیا اساس بابیت بر حق بوده که حال ما بگوییم حتما یکی از این دو گروه بر حقند؟
اكسير محبت حسيني
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یکی از پیروان سابق فرقه ضاله بهائیت در خرمشهر با تأثیر گرفتن از تعزیه سالار شهیدان امام حسین(ع)، به دین مبین اسلام گروید.
به گزارش فارس، فاطمه احمدیانفرد زن 60 سالهای است که بعد از شفا یافتن فرزند کوچکش که او را در اختیار اجرا کنندگان تعزیه سیدالشهداء (ع) قرار داده بود، از هرچه جاهلیت و اعتقادات خرافی و بی اساس در فرقه بهائیت بود تبری جسته و به دین مبین اسلام گروید.
وی ماجرای گرایش خود به اسلام را اینگونه شرح میدهد: یکی از همسایگان ما در آن سالها هر سال تعذیه اباعبدالله الحسین (ع) را اجرا میکردند و در آن سال از من خواستند پسر کوچکم را که در آن موقع بیمار بود برای نقش حضرت علی اصغر(ع) در اختیار آنها قرار دهم و من موافقت کردم.
احمدیانفرد از امید به شفای فرزندش گفت و افزود: وقتی پسرم را برای اجرای تعزیه دادم، امید زیادی به شفای او داشتم و در دل از امام حسین(ع) خواستم تا او را شفا دهد که بعد از مدتی کمکم علائم بهبودی در فرزندم مشاهده شد و بعد از مدتی حال او بهبود یافت.
وی که در حال حاضر در یکی از مناطق دورافتاده و محروم خرمشهر به همراه فرزندانش زندگی میکند از کمکهای مالی و معنوی افراد خیر در خرمشهر قدردانی کرد و گفت: در طول این سالها بدون کمک این افراد معلوم نبود چه بر سر من و فرزندانم میآمد و دعای خیر من همواره بدرقه این افراد که همگی مانند خواهران و برادران من هستند، خواهد بود.
احمدیانفرد در مورد اعتقادات فرقه بهائیت میگوید: آنها به خدا اعتقادی ندارند و عقایدشان در حد خرافه پرستی و اعتقاد به نیروهای شیطانی است و حتی معدود اعمالی هم که انجام میدهند هیچ پایه و اساس دینی ندارد و از نظر تأثیرات معنوی به هیچ عنوان با عقاید مسلمانان قابل قیاس نیست.
وی ادامه میدهد: آنها ادعا میکنند که احکامشان جدیدتر و برتر از اسلام است و به فرقه خودشان که یک فرقه کاملا سیاسی است رنگ و بوی معنوی میدهند درحالیکه اینها یک فرقه کاملا سیاسی هستند که با فریب پیر و جوان، سعی در مخدوش نشان دادن چهره دین مبین اسلام و جایگزین کردن اعتقادات خود دارند بنابراین برای همه آشکار است که چنین اعتقاداتی پایه و اساس نداشته و به هیچ وجه نمیتواند برای افراد خیر و صلاحی در پی داشته باشد.
احمدیانفرد که از زمان اسلام آوردن در تمام مناسبتهای مذهبی شهرستان خرمشهر مشارکتی فعال دارد دین اسلام را بهترین دین میداند و معتقد است که در سایه اسلام توانستم به همه چیز برسم و حتی محرومیت مالی هم از زمانی که مسلمان هستم برای من مسئله مهمی نیست و چون به خدا ایمان دارم همه کارها را به او سپردهام.
وی در پایان گفت: هیچ دینی نمیتواند احکام و اعتقاداتی همچون احکام دین اسلام را به پیروان خود ارائه دهد، زیرا کاملترین و مفیدترین دستورات دینی، دستورات دین اسلام هستند که فرد با اعتقاد و پایبندی به آنها خود را در جایگاهی مییابد که ابرار و صالحین هستند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع :
سايت تابناک
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
میرزا حسینعلی در سال 1233ق در دهکده ای از توابع نور مازندران متولد شد و در حوالی سال 1310ق در عکا در اثر بیماری در گذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. تحصیلات مقدماتی و خواندن و نوشتن و مقداری عربی را طبق سنت رایج زمان آموخت.سپس به خدمت دولت در سمت منشیگری و دیوان در آمد و پس از چندی به حلقات درویشان پیوست و مانند آنها زلف و گیسوی بلند گذاشت و لباس قلندری بر تن کرد.با ظهور غوغای باب،میرزا حسینعلی و برادر ناتنی اش یحیی صبح ازل و تنی چند از خاندانش به باب پیوستند و پس از اعدام باب،یحیی صبح ازل دعوی جانشینی او را کرد. میرزا حسینعلی در آغاز تسلیم او شد.اما پس از مدتی رقابت با برادر را آغاز کرد و نخست ادعای (من یظهره اللهی)که در سخنان باب آمده بود کرد و به تدریج بر ادعاهای خود افزود تا به ادعای رسالت و شارعیت و حلول خدا در او رسید و خود را الهیکل الاعلی نامید و مدعی شد که سید علی محمد باب زمینه ساز و مبشر ظهور وی بوده است. سفارتخانه های خارجی خصوص روس با صراحت از برادرش حمایت می کردند و دولت را از تصمیم شدید علیه آنها تهدید می کردند . سر انجام با فشار علمای اسلامی و مسلمانان،حکومت وقت مجبور شد در سال 1269ق آن دو را با جمعی از پیروان آنها به بغداد تبعید کند. عراق در آن زمان به سان بسیاری از مناطق اسلامی تحت حکومت مرکزی عثمانی اداره می شد.پس از مدتی که کشمکش میان دو برادر بر سر رهبری با بیان و درگیری طرفداران آنان بالا گرفته بود،دولت عثمانی هر دو را به دادگاه کشاند و دادگاه حکم تبعید آن دو را دو نقطه دور دست و جدا از هم صادر کرد، از این رو یحیی صبح ازل با خاندان و پیروانش به قبرس و حسینعلی بهاء و طرفدارانش به عکا در سرزمین فلسطین اسکان داده شدند،ولی تکفیر و تبلیغ علیه یکدیگر را هرگز رها نکردند. در این ایام بود که اطرافیان صبح ازل به فرقه ازلیه و پیروان میرزا حسینعلی به فرقه بهائیه نامیده شدند و آنهایی که به این دو برادر ملحق نشدند به نام قبلی بابی باقی ماندند. سر انجام در این کشمکش میرزا حسینعلی که بیشتر مورد حمایت ایادی استعمار بود غلبه یافت و ازلیه به دست فراموشی سپرده شدند.
اما این سوال پیش می آید که کدام از این دو گروه بر حقند؟
آیا ممکن است حسینعلی نوری که پیامبر بهائیان است حق برادرش را خورده باشد؟
اصلا آیا اساس بابیت بر حق بوده که حال ما بگوییم حتما یکی از این دو گروه بر حقند؟
اكسير محبت حسيني
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یکی از پیروان سابق فرقه ضاله بهائیت در خرمشهر با تأثیر گرفتن از تعزیه سالار شهیدان امام حسین(ع)، به دین مبین اسلام گروید.
به گزارش فارس، فاطمه احمدیانفرد زن 60 سالهای است که بعد از شفا یافتن فرزند کوچکش که او را در اختیار اجرا کنندگان تعزیه سیدالشهداء (ع) قرار داده بود، از هرچه جاهلیت و اعتقادات خرافی و بی اساس در فرقه بهائیت بود تبری جسته و به دین مبین اسلام گروید.
وی ماجرای گرایش خود به اسلام را اینگونه شرح میدهد: یکی از همسایگان ما در آن سالها هر سال تعذیه اباعبدالله الحسین (ع) را اجرا میکردند و در آن سال از من خواستند پسر کوچکم را که در آن موقع بیمار بود برای نقش حضرت علی اصغر(ع) در اختیار آنها قرار دهم و من موافقت کردم.
احمدیانفرد از امید به شفای فرزندش گفت و افزود: وقتی پسرم را برای اجرای تعزیه دادم، امید زیادی به شفای او داشتم و در دل از امام حسین(ع) خواستم تا او را شفا دهد که بعد از مدتی کمکم علائم بهبودی در فرزندم مشاهده شد و بعد از مدتی حال او بهبود یافت.
وی که در حال حاضر در یکی از مناطق دورافتاده و محروم خرمشهر به همراه فرزندانش زندگی میکند از کمکهای مالی و معنوی افراد خیر در خرمشهر قدردانی کرد و گفت: در طول این سالها بدون کمک این افراد معلوم نبود چه بر سر من و فرزندانم میآمد و دعای خیر من همواره بدرقه این افراد که همگی مانند خواهران و برادران من هستند، خواهد بود.
احمدیانفرد در مورد اعتقادات فرقه بهائیت میگوید: آنها به خدا اعتقادی ندارند و عقایدشان در حد خرافه پرستی و اعتقاد به نیروهای شیطانی است و حتی معدود اعمالی هم که انجام میدهند هیچ پایه و اساس دینی ندارد و از نظر تأثیرات معنوی به هیچ عنوان با عقاید مسلمانان قابل قیاس نیست.
وی ادامه میدهد: آنها ادعا میکنند که احکامشان جدیدتر و برتر از اسلام است و به فرقه خودشان که یک فرقه کاملا سیاسی است رنگ و بوی معنوی میدهند درحالیکه اینها یک فرقه کاملا سیاسی هستند که با فریب پیر و جوان، سعی در مخدوش نشان دادن چهره دین مبین اسلام و جایگزین کردن اعتقادات خود دارند بنابراین برای همه آشکار است که چنین اعتقاداتی پایه و اساس نداشته و به هیچ وجه نمیتواند برای افراد خیر و صلاحی در پی داشته باشد.
احمدیانفرد که از زمان اسلام آوردن در تمام مناسبتهای مذهبی شهرستان خرمشهر مشارکتی فعال دارد دین اسلام را بهترین دین میداند و معتقد است که در سایه اسلام توانستم به همه چیز برسم و حتی محرومیت مالی هم از زمانی که مسلمان هستم برای من مسئله مهمی نیست و چون به خدا ایمان دارم همه کارها را به او سپردهام.
وی در پایان گفت: هیچ دینی نمیتواند احکام و اعتقاداتی همچون احکام دین اسلام را به پیروان خود ارائه دهد، زیرا کاملترین و مفیدترین دستورات دینی، دستورات دین اسلام هستند که فرد با اعتقاد و پایبندی به آنها خود را در جایگاهی مییابد که ابرار و صالحین هستند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع :
سايت تابناک