27-08-2016، 8:46
حالا برقص، رقص .. در آغوش من برقص
من مرد می شوم .. و تو مانند زن برقص
دست مرا بگیر که گم می کنم تو را
در تن، تنم، تنت... تتتن تن تتن برقص
من شعر می شوم که بگردم به دُور تو
حالا بیا جلوی همین انجمن برقص !
چیزی مهم نبود، مهم نیست جز خودت ..
که اوّلاً .. که ثانیاً و ثالثاً برقص !
از خود شروع کن وسط بازوان من
تا انفجار لحظه ی بی خود شدن برقص
بالا بیاور این همه عشق ِ سپید را
حالا سیاه مست بشو در لجن برقص
بر روی ریل های غم انگیز خودکشی
با سوت های پرهیجان ِ ترن برقص !
رقصید زن میان لباس عروسی ..
شاعر بلند شو... و میان کفن برقص !
من مرد می شوم .. و تو مانند زن برقص
دست مرا بگیر که گم می کنم تو را
در تن، تنم، تنت... تتتن تن تتن برقص
من شعر می شوم که بگردم به دُور تو
حالا بیا جلوی همین انجمن برقص !
چیزی مهم نبود، مهم نیست جز خودت ..
که اوّلاً .. که ثانیاً و ثالثاً برقص !
از خود شروع کن وسط بازوان من
تا انفجار لحظه ی بی خود شدن برقص
بالا بیاور این همه عشق ِ سپید را
حالا سیاه مست بشو در لجن برقص
بر روی ریل های غم انگیز خودکشی
با سوت های پرهیجان ِ ترن برقص !
رقصید زن میان لباس عروسی ..
شاعر بلند شو... و میان کفن برقص !