30-06-2016، 16:02
وصيتنامه شهيد قامت بيات
من پاسدارم و وارث خون های پانزده قرن خط سرخ شهادت تشیع که در عصری استثنایی و پر خاطره قرار گرفته ام و مسئولیتها بر دوشم سنگینی می کند .
بسم الله الرحمن الرحيم
من پاسدار وارث خونهاي پانزده قرن خط سرخ شهادت تشيع در عصر استثنايي و پرخاطره قرار گرفته ام و مسئوليتها بر دوشهايم سنگيني مي كند. به آينده و گذشته مي نگرم. پس از فكرها و انديشه ها به نتيجهاي مي رسم كه در راه پيش خودم مي بينم. و يكي اينكه همچون امام حسين (عليه السلام) مانند شهداي كربلا با تمامي وجودم در راه خدا بودن و رفتن ما انتخاب كنم، به صف شهدا بپيوندم. و دومي مانند طاغوتها و يزيدها حيوان وار بمانم و هيچ حركتي هجرتي نداشته باشم و هيچ در هيچ شوم. در اين دنيا نزد خداوند و در برابر خون پاك شهدا و مجروحين، مسئول و در آن دنيا نيز به آتش دوزخ گرفتار شوم.
اولين راه را انتخاب مي كنم. تصميم مي گيرم كه حركت كنم. هجرت مي كنم و در اولين قدم به موانع و سدها بر مي خوريم كه حيوانات انسان نما كه جلو حركت و تكامل انسانها را گرفته و در گوشه و كنار جامعه به فتنه گري و آشوب پرداخته اند و باز مي بينم كه چگونه شيطانهاي بزرگ و كوچك كمر به نابودي اسلام بسته اند. بار ديگر مي خواهند خون صدها هزار شهيد و مجروح را به تباهي بكشند و اين حركت توحيدي را از راه مستقيم منحرف كنند. بر هر مسلمان وظيفه شرعي است كه برخيزند و با اين استعمارگران و شياطين و تجاورزگران تاريخ بستيزند. چون هدف آنها از بين بردن انسانيت و اسلاميت است.
من يك پاسدار اسلام هستم. به سهم خود بايد حركت كنم، براي آزادي مستضعفين و برقراري حكومت اسلامي بايد به امام زمان (عج) لبيك بگويم. اينان خوب مي دانند كه اگر اسلام پا بگيرد، ديگر جايي براي ماندن آنها نيست. چون حكومتهاي آنان متزلزل است. بنابراين به هر قيمتي كه شده مي كوشند، اسلام عزيز و مظلوم را نابود كنند. اين جاست كه صدام عفلقي و حسني مبارك با اسرائيل غاصب، پيمان دوستي و ملك خالد با هواپيماهاي آواكس آمريكايي از خانه خدا پاسداري مي كنند.
التقاطيون و منافيقن دم از اسلام اصيل مي زنند و اين درد است، براي مسلمانان جهان كه نشستهاند و فرياد نمي كشند. مسئوليت خيلي سنگين است. بايد خط سرخ تشيع زنده بماند. بايد غربيها و شرقيها كنار بروند تا زماني كه ظالمان و قداره بندان تاريخ هستند، بايد مبارزه كرد.
بنابراين تصميم گرفتم به سوي الله و رشد انسانيت، با آگاهي از مكتبم هجرت كنم و سرزمين اسلامي را از اشغال اين بي دينان و فتنه جويان وابسته به شياطين شرق و غرب دربياورم. كه ناگهان به فكر مرگ و شهادت مي افتم. سخنان امام خميني به ياد مي افتد كه فرموده: ((مقصد ما مكتب ماست و يا در جايي فرمود: ((مكتب ما شهادت ماست و يا از پيشواي اسلام حضرت علي (عليه السلام) كه فرمود: ((به خدا سوگند علاقه پسر ابوطالب به مرگ بيشتر از علاقه طفل به پستان مادرش است.
وقتي پيشوايم، يعني الگوهاي انسان ها، اين چنين مرگ را توصيف مي كنند، من كه خود را شيعه و پيرو او مي دانم چرا بايد از مرگ و شهادت در راه خدا هراسي داشته باشم. او كه امام و مقتدا و الگوي ما بود، در محراب عبادت وقتي شمشير بر فرقش زدند، فرمود: ((به خداي كعبه سوگند [رستگار] شد.. از اين دنيا رفت و راحت شد. پس ما نيز بايد بگوييم و در صحنه باشيم. اگر نباشيم تنها ناممان شيعه است و رسممان شرك.
يك سفارش به تمام برادران رزمنده كه در جبهه حق عليه باطل مي جنگند، اين است كه: براي شادي روح شهدا سنگرها را پر كنند و خالي نگذارند. بالخصوص سنگر اصلي انقلاب را (مسجد). و ديگر اين كه در برگزاري مجلس ترحيم من طوري نباشد كه دشمنان اسلام شاد شوند. حال عزاداري مي كنيد، بكنيد. گريه و زاري مي كنيد، بكنيد. نقل و شيريني پخش مي كنيد، بكنيد. طوري باشد كه اسلام شكوفا و امام عزيز سربلند و خوشحال [شود.] در آخر از پدر و مادرم تشكر مي كنم كه براي بزرگ كردن من زحت كشيدهاند. مرا حلال كرده و از تمام دوستان و آشنايان حلالي برايم بگيرند و خداي متعال برايشان صبر و رحمت عطا كند. مادر گراميم! افتخار كن كه غير از قامت بيات پنچ فرزند داري كه مي تواني آنها را هم در راه خدا قرباني بدهي.
والسلام عليكم و رحمالله و بر كاته
من پاسدارم و وارث خون های پانزده قرن خط سرخ شهادت تشیع که در عصری استثنایی و پر خاطره قرار گرفته ام و مسئولیتها بر دوشم سنگینی می کند .
بسم الله الرحمن الرحيم
من پاسدار وارث خونهاي پانزده قرن خط سرخ شهادت تشيع در عصر استثنايي و پرخاطره قرار گرفته ام و مسئوليتها بر دوشهايم سنگيني مي كند. به آينده و گذشته مي نگرم. پس از فكرها و انديشه ها به نتيجهاي مي رسم كه در راه پيش خودم مي بينم. و يكي اينكه همچون امام حسين (عليه السلام) مانند شهداي كربلا با تمامي وجودم در راه خدا بودن و رفتن ما انتخاب كنم، به صف شهدا بپيوندم. و دومي مانند طاغوتها و يزيدها حيوان وار بمانم و هيچ حركتي هجرتي نداشته باشم و هيچ در هيچ شوم. در اين دنيا نزد خداوند و در برابر خون پاك شهدا و مجروحين، مسئول و در آن دنيا نيز به آتش دوزخ گرفتار شوم.
اولين راه را انتخاب مي كنم. تصميم مي گيرم كه حركت كنم. هجرت مي كنم و در اولين قدم به موانع و سدها بر مي خوريم كه حيوانات انسان نما كه جلو حركت و تكامل انسانها را گرفته و در گوشه و كنار جامعه به فتنه گري و آشوب پرداخته اند و باز مي بينم كه چگونه شيطانهاي بزرگ و كوچك كمر به نابودي اسلام بسته اند. بار ديگر مي خواهند خون صدها هزار شهيد و مجروح را به تباهي بكشند و اين حركت توحيدي را از راه مستقيم منحرف كنند. بر هر مسلمان وظيفه شرعي است كه برخيزند و با اين استعمارگران و شياطين و تجاورزگران تاريخ بستيزند. چون هدف آنها از بين بردن انسانيت و اسلاميت است.
من يك پاسدار اسلام هستم. به سهم خود بايد حركت كنم، براي آزادي مستضعفين و برقراري حكومت اسلامي بايد به امام زمان (عج) لبيك بگويم. اينان خوب مي دانند كه اگر اسلام پا بگيرد، ديگر جايي براي ماندن آنها نيست. چون حكومتهاي آنان متزلزل است. بنابراين به هر قيمتي كه شده مي كوشند، اسلام عزيز و مظلوم را نابود كنند. اين جاست كه صدام عفلقي و حسني مبارك با اسرائيل غاصب، پيمان دوستي و ملك خالد با هواپيماهاي آواكس آمريكايي از خانه خدا پاسداري مي كنند.
التقاطيون و منافيقن دم از اسلام اصيل مي زنند و اين درد است، براي مسلمانان جهان كه نشستهاند و فرياد نمي كشند. مسئوليت خيلي سنگين است. بايد خط سرخ تشيع زنده بماند. بايد غربيها و شرقيها كنار بروند تا زماني كه ظالمان و قداره بندان تاريخ هستند، بايد مبارزه كرد.
بنابراين تصميم گرفتم به سوي الله و رشد انسانيت، با آگاهي از مكتبم هجرت كنم و سرزمين اسلامي را از اشغال اين بي دينان و فتنه جويان وابسته به شياطين شرق و غرب دربياورم. كه ناگهان به فكر مرگ و شهادت مي افتم. سخنان امام خميني به ياد مي افتد كه فرموده: ((مقصد ما مكتب ماست و يا در جايي فرمود: ((مكتب ما شهادت ماست و يا از پيشواي اسلام حضرت علي (عليه السلام) كه فرمود: ((به خدا سوگند علاقه پسر ابوطالب به مرگ بيشتر از علاقه طفل به پستان مادرش است.
وقتي پيشوايم، يعني الگوهاي انسان ها، اين چنين مرگ را توصيف مي كنند، من كه خود را شيعه و پيرو او مي دانم چرا بايد از مرگ و شهادت در راه خدا هراسي داشته باشم. او كه امام و مقتدا و الگوي ما بود، در محراب عبادت وقتي شمشير بر فرقش زدند، فرمود: ((به خداي كعبه سوگند [رستگار] شد.. از اين دنيا رفت و راحت شد. پس ما نيز بايد بگوييم و در صحنه باشيم. اگر نباشيم تنها ناممان شيعه است و رسممان شرك.
يك سفارش به تمام برادران رزمنده كه در جبهه حق عليه باطل مي جنگند، اين است كه: براي شادي روح شهدا سنگرها را پر كنند و خالي نگذارند. بالخصوص سنگر اصلي انقلاب را (مسجد). و ديگر اين كه در برگزاري مجلس ترحيم من طوري نباشد كه دشمنان اسلام شاد شوند. حال عزاداري مي كنيد، بكنيد. گريه و زاري مي كنيد، بكنيد. نقل و شيريني پخش مي كنيد، بكنيد. طوري باشد كه اسلام شكوفا و امام عزيز سربلند و خوشحال [شود.] در آخر از پدر و مادرم تشكر مي كنم كه براي بزرگ كردن من زحت كشيدهاند. مرا حلال كرده و از تمام دوستان و آشنايان حلالي برايم بگيرند و خداي متعال برايشان صبر و رحمت عطا كند. مادر گراميم! افتخار كن كه غير از قامت بيات پنچ فرزند داري كه مي تواني آنها را هم در راه خدا قرباني بدهي.
والسلام عليكم و رحمالله و بر كاته