گل آفتاب گردان تنها گل آن منطقه بود . تک و تنها ... اون آنقدر به خود مینازید و مغرور بود گویی تنها گل جهان است ! روز آنقدر مغرور شد که به خورشید گفت تو فقط هم زبان من هستی و نبودت برام فرقی ندارد ! اما خورشید عاشق گل بود !!!! خورشید دیگر نتابید ....
برو ببینم بدون من چگونه سر میکنی ....
برو ببینم بدون من چگونه سر میکنی ....