28-04-2016، 13:44
(آخرین ویرایش در این ارسال: 28-04-2016، 13:46، توسط Interstellar.)
سفر در زمان از خیال تا واقعیت | پارت 4 |
سفر در زمان که هنگامی، خیال پردازی علمی در نظر گرفته می شد، به ناگاه تبدیل به تفریگاه فیزیکدانهای نظری شد. دلیل تمام این سردرگمی و هیجان آن است که معادلات اینشتین انواع زیادی از ماشین های زمان را مجاز می شمارند. با این حال هنوز مورد تردید است که آیا آنها از پس چالش های نظریه کوانتوم بر می آیند یا خیر؟ راستش در نظریه ی اینشتین اغلب با چیزی به نام « خم های بسته ی زمان مانند » رو به رو می شویم، که عبارتی است فنی برای مسیرهایی که سفر به گذشته را مجاز می دارند. اگر مسیر یک خم بسته ی زمان مانند را پی بگیریم، سفری را آغاز می کنیم و پیش از رفتنمان بر می گردیم.
نخستین ماشین زمان شامل کرم چاله است. راه حل های متعددی برای معادلات اینشتین وجود دارند که دو نقطه ی دور دست در فضا را به هم وصل می کنند. ولی آنجا که در نظریه اینشتین فضا و زمان کاملا در هم بافته اند، همان کرم چاله می تواند دو نقطه در زمان را نیز به هم وصل کند. با رفتن به کرم چاله، شما می توانید دست کم از نظر ریاضی به گذشته برگردید و با خودتان قبل از رفتن دیدار کنید. مثل فیلم لوپر، نکته اصلی این فیلم سفر در زمان است. در این فیلم، روسای خلافکاری که در سال ۲۰۷۴ زندگی میکنند، دشمنان خود را در زمان به ۳۰ سال قبل میفرستند تا توسط آدمکشهایی موسوم به «چرخه گر(Looper)» کشته شوند. اشتباه فیلم در این است که علم نشان میدهد سفر به گذشته در زمان غیرممکن است، و اگر هم امکانپذیر باشد؛ انرژی مورد نیاز برای انجام آن از تمام انرژی موجود در جهان بیشتر است.
نخستین ماشین زمان شامل کرم چاله است. راه حل های متعددی برای معادلات اینشتین وجود دارند که دو نقطه ی دور دست در فضا را به هم وصل می کنند. ولی آنجا که در نظریه اینشتین فضا و زمان کاملا در هم بافته اند، همان کرم چاله می تواند دو نقطه در زمان را نیز به هم وصل کند. با رفتن به کرم چاله، شما می توانید دست کم از نظر ریاضی به گذشته برگردید و با خودتان قبل از رفتن دیدار کنید. مثل فیلم لوپر، نکته اصلی این فیلم سفر در زمان است. در این فیلم، روسای خلافکاری که در سال ۲۰۷۴ زندگی میکنند، دشمنان خود را در زمان به ۳۰ سال قبل میفرستند تا توسط آدمکشهایی موسوم به «چرخه گر(Looper)» کشته شوند. اشتباه فیلم در این است که علم نشان میدهد سفر به گذشته در زمان غیرممکن است، و اگر هم امکانپذیر باشد؛ انرژی مورد نیاز برای انجام آن از تمام انرژی موجود در جهان بیشتر است.
کارگردان فیلم، ریان جانسون، احتمالا قبل از ساخت فیلم این نکته را میدانست؛ و به همین دلیل از یک حقه هوشمندانه برای خشنود کردن مخالفان خشمگین استفاده کرده است.در یک صحنه، شخصیت اصلی فیلم به نام جو (با بازی جوزف گوردون لویت) با شخصیت خودش در آینده (بوروس ویلیس) بر سر میز شام گفتگو میکند. جو جوان از جو سالخورده میپرسد که سفر در زمان چطور امکانپذیر است، و ویلیس برای اینکه به او بفهماند که جزئیات مهم نیستند اما سفر در زمان امکانپذیر است، جواب میدهد: «نمیخوام درباره مزخرفات سفر در زمان حرف بزنم. چون اگر بخوام این کار رو بکم، باید تمام روز رو اینجا باشیم و آخرش هم به اینجا میرسیم که داریم با دستمال سفره و نی نمودار درست میکنیم.» حداقل نکته مثبت اینجاست که کل فیلم از چنان ساختار محکمی برخوردار هست که بتوان این راهحل جناب جانسون را قبول کرد.