اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پیرمردی که به عشقش وفادار بود ...

#1
Sad 
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می شدند به

سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: باید ازت

عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه.پیرمرد غمگین شد، گفت: عجله دارم و نیازی به

عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.

“زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و

صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود!” پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم. پیرمرد با اندوه

گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد! پرستار با حیرت گفت:

وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟ پیرمرد با صدایی

گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است SadSadSad
پاسخ
 سپاس شده توسط hossein. ، nikoo ، بهنواز ، j0oj0o ، (nasim) ، سارينا ، pleiades848 ، ♥ Sky Princess♥ ، னιSs~டεனσή ، FARID.SHOMPET ، serpico ، ✘ றДƬДᗡØЯЄ ✘ ، shahzade ، white angel ، zaynab ، LIGHT ، Albert wesker ، Z!P ، PN2 ، کیمیانا ، m love f ، 2013navid ، MONA-GH ، مارال 2 ، 7 مقدس ، setare 92 ، نسترن jc
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
پیرمردی که به عشقش وفادار بود ... - ~SoLTaN~ - 22-01-2012، 20:26


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان