30-01-2016، 12:03
نوشته هایت بوی خستگی می دهد و می فهمم احساسی که مدتهاست با من نیز هم کاسه شده است. نگاهمان به قدری خسته است که اصطکاکشان بر سطح کی بورد دردمان می آورد. فکر اینکه بلاخره کی جای حرف "پ" را می یابم. چرا در هر صفحه جدید خود را یک گوشه پنهان می کند. کی می شود این "پ" لعنتی سرمان بازی در نیاورد. فرسودگی در کلماتمان موج می زند. هر نفسی که فرو می رود با "افسوس که بی فایده فرسوده شدیم" بر می آید. آری! می فهمم. خوب می فهمم چه می گویی.
اما دوست مجازی من
می خواهم بدانی که لذت بخش ترین لحظات عمرم نیز بودن با توست. هنگامی که می بینم کسی در آن گوشه کشور با من در این گوشه چه شباهت های فکریی دارد و یا حتی ندارد٬"اساسا فرقی نمی کند"، ذوقم را چنان شکوفا می سازد که "در وطن خویش غریب" بودن خود را به باد فراموشی می سپارم.
+سپاس
+تشکر
اما دوست مجازی من
می خواهم بدانی که لذت بخش ترین لحظات عمرم نیز بودن با توست. هنگامی که می بینم کسی در آن گوشه کشور با من در این گوشه چه شباهت های فکریی دارد و یا حتی ندارد٬"اساسا فرقی نمی کند"، ذوقم را چنان شکوفا می سازد که "در وطن خویش غریب" بودن خود را به باد فراموشی می سپارم.
+سپاس
+تشکر
![Big Grin Big Grin](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/biggrin.gif)