15-01-2016، 12:30
آیا فهم دین به علما و مجتهدان اختصاص دارد؟
شبههی اول این است که گفته شده: روحانیون، علما و فقها در طول تاریخ اسلام تفسیرهای خاصی را از متون اسلامی ارائه داده و چنین وانمود کردهاند که فهمیدن قرآن و منابع دینی، اختصاص به آنها دارد در صورتی که خود قرآن اعلام میکند که بیانی برای همهی مردم و نوری برای همهی انسانها است و همه میتوانند از آن استفاده کنند. قرآن نفرموده: برای علما نازل شده است. همچنین پیغمبر اکرم (ص) و ائمهی اطهار (ع) در فرمایشهای خود نفرمودهاند که ما سخنان خود را برای علما بیان میکنیم.
کسانی که این شبهه را مطرح کردهاند، میگویند: علما برای خود دکانی درست کرده و گفتهاند فهمیدن متون دینی اختصاص به ما دارد، تا مردم مجبور باشند به آنها مراجعه کنند و کار علما رونق پیدا کند. اگر از این آقایان سؤال شود که اگر ما به علما رجوع نکنیم، چگونه از متون دینی استفاده کنیم؟ آنها جواب میدهند: همچنان که از کتابهای دیگر استفاده میکنید، از متون دینی هم استفاده کنید.متأسفانه طی حدود نیم قرن این شبهه تا حد زیادی در ذهن بسیاری از جوانان، روشنفکران و دانشگاهیان رسوخ کرده و بسیاری از دانشجویان مسلمان در این دام افتادهاند و تصور کردهاند که خود آنها بدون مراجعه به علما میتوانند از متون دینی استفاده کنند. البته تأثیر پذیری و انفعال آنها در برابر این شبهه مختلف بوده است، امروز هم این شبهه، هر چند به صورتی کمرنگ، حتی در ذهن بسیاری از دانشجویان متعهد ما وجود دارد و آن این است که میگویند: ما میخواهیم خودمان در مورد مسائل اسلامی تحقیق کنیم. آنها تصور میکنند مراجعه به ترجمهی قرآن و کتاب حدیث و استفاده از کتاب لغت و امثال آن برای تحقیق در مورد این قبیل مطالب کافی است.
البته این افراد حسن نیت دارند؛ ولی کسانی هستند که این شبهه را به صورت پررنگ تری مطرح کرده و میگویند: ما اصلا احتیاجی به بیانات علما و تفسیرهای آنها از متون دینی نداریم، بلکه ما خودمان مطالبی را از منابع دینی میفهمیم که علما آنها را نفهمیدهاند. علما اشتباه کردهاند و ما خودمان متون دینی را بهتر میفهمیم، آنها بر همین اساس، پیشنهاد میکنند که مردم به علما مراجعه نکنند، کتابهای آنها را مطالعه نکنند و خود ایشان بکوشند که قرآن و حدیث را تفسیر کنند. البته این ظاهر قضیه است. آنها در واقع قصد دارند برداشت های خود را به مردم القا کنند. ولی در ظاهر مردم را این گونه دعوت میکنند. به هر حال، در این مسیر افراد زیادی اشتباه افتادهاند و مشکلات زیادی را آفریده و زمینه مناسبی را فراهم کرده اند تا مغرضانی که سوء نیتهایی داشتند و حتی بعضی از آنها عوامل بیگانه هستند، از این جو جهالت آمیز سوء استفاده کنند. حال، صرف نظر از انگیزههای سیاسی که موجب ترویج این شبهه شده و سوء استفادههایی که از این کار شده است، ما این مسأله را به عنوان یک شبههی نظری مطرح کرده و در مورد آن بحث میکنیم. فرض میکنیم افرادی هستد که با حسن نیت این مسأله را مطرح کردهاند و واقعا این سؤال در ذهن آنها وجود داشته که آیا ممکن است بدون مراجعه به علما، فقها و متخصصان علوم اسلامی، ما خودمان از کتاب و سنت استفاده کنیم؟ آیا این کار صحیح و قابل قبول است؟ یا اینکه چنین کاری امکان پذیر نیست و اگر کسی ادعا کند که خود او بدون مراجعه به علما، از قرآن برداشتی داشته است؛ ادعای او مورد قبول نخواهد بود؟
شبههی اول این است که گفته شده: روحانیون، علما و فقها در طول تاریخ اسلام تفسیرهای خاصی را از متون اسلامی ارائه داده و چنین وانمود کردهاند که فهمیدن قرآن و منابع دینی، اختصاص به آنها دارد در صورتی که خود قرآن اعلام میکند که بیانی برای همهی مردم و نوری برای همهی انسانها است و همه میتوانند از آن استفاده کنند. قرآن نفرموده: برای علما نازل شده است. همچنین پیغمبر اکرم (ص) و ائمهی اطهار (ع) در فرمایشهای خود نفرمودهاند که ما سخنان خود را برای علما بیان میکنیم.
کسانی که این شبهه را مطرح کردهاند، میگویند: علما برای خود دکانی درست کرده و گفتهاند فهمیدن متون دینی اختصاص به ما دارد، تا مردم مجبور باشند به آنها مراجعه کنند و کار علما رونق پیدا کند. اگر از این آقایان سؤال شود که اگر ما به علما رجوع نکنیم، چگونه از متون دینی استفاده کنیم؟ آنها جواب میدهند: همچنان که از کتابهای دیگر استفاده میکنید، از متون دینی هم استفاده کنید.متأسفانه طی حدود نیم قرن این شبهه تا حد زیادی در ذهن بسیاری از جوانان، روشنفکران و دانشگاهیان رسوخ کرده و بسیاری از دانشجویان مسلمان در این دام افتادهاند و تصور کردهاند که خود آنها بدون مراجعه به علما میتوانند از متون دینی استفاده کنند. البته تأثیر پذیری و انفعال آنها در برابر این شبهه مختلف بوده است، امروز هم این شبهه، هر چند به صورتی کمرنگ، حتی در ذهن بسیاری از دانشجویان متعهد ما وجود دارد و آن این است که میگویند: ما میخواهیم خودمان در مورد مسائل اسلامی تحقیق کنیم. آنها تصور میکنند مراجعه به ترجمهی قرآن و کتاب حدیث و استفاده از کتاب لغت و امثال آن برای تحقیق در مورد این قبیل مطالب کافی است.
البته این افراد حسن نیت دارند؛ ولی کسانی هستند که این شبهه را به صورت پررنگ تری مطرح کرده و میگویند: ما اصلا احتیاجی به بیانات علما و تفسیرهای آنها از متون دینی نداریم، بلکه ما خودمان مطالبی را از منابع دینی میفهمیم که علما آنها را نفهمیدهاند. علما اشتباه کردهاند و ما خودمان متون دینی را بهتر میفهمیم، آنها بر همین اساس، پیشنهاد میکنند که مردم به علما مراجعه نکنند، کتابهای آنها را مطالعه نکنند و خود ایشان بکوشند که قرآن و حدیث را تفسیر کنند. البته این ظاهر قضیه است. آنها در واقع قصد دارند برداشت های خود را به مردم القا کنند. ولی در ظاهر مردم را این گونه دعوت میکنند. به هر حال، در این مسیر افراد زیادی اشتباه افتادهاند و مشکلات زیادی را آفریده و زمینه مناسبی را فراهم کرده اند تا مغرضانی که سوء نیتهایی داشتند و حتی بعضی از آنها عوامل بیگانه هستند، از این جو جهالت آمیز سوء استفاده کنند. حال، صرف نظر از انگیزههای سیاسی که موجب ترویج این شبهه شده و سوء استفادههایی که از این کار شده است، ما این مسأله را به عنوان یک شبههی نظری مطرح کرده و در مورد آن بحث میکنیم. فرض میکنیم افرادی هستد که با حسن نیت این مسأله را مطرح کردهاند و واقعا این سؤال در ذهن آنها وجود داشته که آیا ممکن است بدون مراجعه به علما، فقها و متخصصان علوم اسلامی، ما خودمان از کتاب و سنت استفاده کنیم؟ آیا این کار صحیح و قابل قبول است؟ یا اینکه چنین کاری امکان پذیر نیست و اگر کسی ادعا کند که خود او بدون مراجعه به علما، از قرآن برداشتی داشته است؛ ادعای او مورد قبول نخواهد بود؟