حکایت دوستی من با تو…حکایت قهوه ایست که با یاد تو تلخ تلخ نوشیدم…!که با هرجرعه، بسیار اندیشیدم
که این طعم را دوست دارم یا نه…؟!
و آنـقــــدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن که انتظار تمام شدنش را نداشتم….!
تمام که شد فهمیدم باز قهوه تلخ میخواهم!
حتی تلخ تلخ…!!