20-12-2015، 14:45
دختر جواني كه متهم است مرد ميانسالي را به قتل رسانده است، در اظهاراتش ادعاهاي مبهمي را از لحظه وقوع قتل روايت كرد.
به گزارش آرمان، ساعت 21 و 10 دقيقه يازدهم آذر ماه امسال ماموران اورژانس خبر خود كشي مرد ميانسالي در خيابان 178 تهرانپارس را به كلانتري 126 تهرانپارس اعلام كردند. با حضور ماموران در محل اعلام اين خبر، دختر جواني با مراجعه به آنها گفت: مرد فوت شده همسر صيغهاي مادر من است، ساعتي پيش وي كه اعتياد به مواد مخدر داشت، با چاقو اقدام به خودزني كرد و به خودش آسيب رساند، من نيز بعد از اينكه ديدم او زخمي شده است با اورژانس تماس گرفتم، اما پس از حضور ماموران اورژانس، آنها فوت وي را اعلام كردند.
دستگیری متهمان
بعد از بررسيهاي اوليه جسد اين مرد ميانسال؛ ماموران متوجه اثر ضربه چاقو روي بدن اين فرد شدند و با اطمينان از اينكه اين مرد ميانسال به قتل رسيده است، خبر وقوع قتل به بازپرس كشيك قتل اعلام شد. با حضور محسن مدير روستا؛ بازپرس ششم دادسراي جنايي تهران در محل وقوع اين قتل، دختر جوان، مادر اين دختر و پسر جواني كه در پاگرد بالايي ساختمان محل وقوع قتل مخفي شده بود، دستگير شدند و براي تحقيقات بيشتر در اختيار ماموران پليس آگاهي تهران قرار گرفتند.
سه متهم اين پرونده در دادسراي جنايي تهران حضور يافتند، مهسا متهم اصلي اين پرونده به شرح جزئيات روز حادثه پرداخت و به بازپرس گفت: من نذر كرده بودم شله زرد بپزم، به همين دليل از مادرم در پخت شلهزرد كمك خواستم و مادرم ساعت 4 و 30 دقيقه بعدازظهر به خانهاي كه براي كار اجاره كرده بودم، آمد، پيش از حضور مادرم سهراب همسر صيغهاي او نيز اينجا بود، مادرم كه مشغول پخت شله زرد بود به من گفت خلال بادام بخرم، زماني كه رفتم پول از كيفم بردارم، سهراب كه داخل اتاق بود به من حمله كرد و ميگفت من شيطان هستم.
مهسا ادامه اظهاراتش به بازپرس را اينگونه ادامه داد: رفتار سهراب آن روز كاملا عوض شده بود و مدام به من و مادرم فحاشي ميكرد كه مادرم او را داخل اتاق انداخت و در اتاق را قفل كرد اما او باز هم فحاشي ميكرد، سهراب از پنجره اتاقي كه بالكن راه داشت، به بالكن آمد؛ من و مادرم هم آنجا بوديم، با گريههاي مادرم اعصابم بهم ريخت و چاقويي را براي ترساندن سهراب از آشپزخانه برداشتم.
دختر جوان درباره لحظه چاقو خوردن سهراب به بازپرس مدعي شد: سهراب دستانش را روي دستم گذاشت و دسته چاقو را گرفت، نوك چاقو به سمت بدنش بود و چاقو را به سمت خودش ميكشاند و ميگفت كه به او چاقو بزنم، من سعي ميكردم دستم را عقب بكشم اما در يك لحظه نفهميدم چه شد كه چاقو درون بدن سهراب فرو رفت؛ نميدانم من چاقو را به او زدم يا خودش كشيده است يا ليز خوردنش روي سراميكها باعث اين اتفاق شد.
مهسا كه در تمام لحظات بازگويي صحنه قتل سهراب با استرس سخن ميگفت، درباره اتفاقات بعد از چاقو خوردن سهراب به بازپرس گفت: بعد از اين ماجرا سهراب هنوز زنده بود، من با آژانس تماس گرفتم وقتي راننده آژانس بالا آمد از او خواستم كه سهراب را به بيمارستان برسانيم، اما نتوانستيم و با اورژانس تماس گرفتيم، زماني كه ماموران اورژانس رسيدند گفتند سهراب جان باخته است.
آزادی مادر و پسر جوان
مادر دختر جوان نيز درباره اتفاقات بعد قتل، اينگونه به بازپرس توضيح داد: من بعد از چاقو خوردن سهراب فكر ميكردم كه مشكلي برايش پيش نيامده است و به همين دليل رفتم تا ادامه كارهاي پخت شله زرد را انجام دهم كه با حضور ماموران اورژانس به جدي بودن موضوع پي بردم و التماسهايم به آنها براي برگرداندن جان سهراب فايدهاي نداشت و كار از كار گذشته بود.
پسر جوان نيز درباره علت حضورش در پاگرد ساختمان محل وقوع قتل به بازپرس گفت: 2 سال و نيم از آشنايي من با مهسا ميگذرد و مقتول را نميشناسم، مهسا از من خواسته بود براي خريد خلال بادام بيرون برويم، اما بعد از مدتي با من تماس گرفت و گفت حوصله بيرون رفتن ندارد، من نيز كه نگران شده بودم، به آنجا رفتم، بعد از ديدن آمبولانس در پاگرد ساختمان پنهان شدم و از روي كنجكاوي آنجا ماندم.
پس از اظهارات اين سه نفر، محسن مدير روستا؛ بازپرس ششم دادسراي جنايي تهران دستور آزادي مادر مهسا و پسر جوان را صادر كرد و با توجه به اظهارات مهسا مبني بر اينكه سهراب بيماري داشته و همچنين خون كمي كه داخل خانه وقوع حادثه مشاهده شده بود، تحقيقات درباره اين پرونده مبهم ادامه دارد.
به گزارش آرمان، ساعت 21 و 10 دقيقه يازدهم آذر ماه امسال ماموران اورژانس خبر خود كشي مرد ميانسالي در خيابان 178 تهرانپارس را به كلانتري 126 تهرانپارس اعلام كردند. با حضور ماموران در محل اعلام اين خبر، دختر جواني با مراجعه به آنها گفت: مرد فوت شده همسر صيغهاي مادر من است، ساعتي پيش وي كه اعتياد به مواد مخدر داشت، با چاقو اقدام به خودزني كرد و به خودش آسيب رساند، من نيز بعد از اينكه ديدم او زخمي شده است با اورژانس تماس گرفتم، اما پس از حضور ماموران اورژانس، آنها فوت وي را اعلام كردند.
دستگیری متهمان
بعد از بررسيهاي اوليه جسد اين مرد ميانسال؛ ماموران متوجه اثر ضربه چاقو روي بدن اين فرد شدند و با اطمينان از اينكه اين مرد ميانسال به قتل رسيده است، خبر وقوع قتل به بازپرس كشيك قتل اعلام شد. با حضور محسن مدير روستا؛ بازپرس ششم دادسراي جنايي تهران در محل وقوع اين قتل، دختر جوان، مادر اين دختر و پسر جواني كه در پاگرد بالايي ساختمان محل وقوع قتل مخفي شده بود، دستگير شدند و براي تحقيقات بيشتر در اختيار ماموران پليس آگاهي تهران قرار گرفتند.
سه متهم اين پرونده در دادسراي جنايي تهران حضور يافتند، مهسا متهم اصلي اين پرونده به شرح جزئيات روز حادثه پرداخت و به بازپرس گفت: من نذر كرده بودم شله زرد بپزم، به همين دليل از مادرم در پخت شلهزرد كمك خواستم و مادرم ساعت 4 و 30 دقيقه بعدازظهر به خانهاي كه براي كار اجاره كرده بودم، آمد، پيش از حضور مادرم سهراب همسر صيغهاي او نيز اينجا بود، مادرم كه مشغول پخت شله زرد بود به من گفت خلال بادام بخرم، زماني كه رفتم پول از كيفم بردارم، سهراب كه داخل اتاق بود به من حمله كرد و ميگفت من شيطان هستم.
مهسا ادامه اظهاراتش به بازپرس را اينگونه ادامه داد: رفتار سهراب آن روز كاملا عوض شده بود و مدام به من و مادرم فحاشي ميكرد كه مادرم او را داخل اتاق انداخت و در اتاق را قفل كرد اما او باز هم فحاشي ميكرد، سهراب از پنجره اتاقي كه بالكن راه داشت، به بالكن آمد؛ من و مادرم هم آنجا بوديم، با گريههاي مادرم اعصابم بهم ريخت و چاقويي را براي ترساندن سهراب از آشپزخانه برداشتم.
دختر جوان درباره لحظه چاقو خوردن سهراب به بازپرس مدعي شد: سهراب دستانش را روي دستم گذاشت و دسته چاقو را گرفت، نوك چاقو به سمت بدنش بود و چاقو را به سمت خودش ميكشاند و ميگفت كه به او چاقو بزنم، من سعي ميكردم دستم را عقب بكشم اما در يك لحظه نفهميدم چه شد كه چاقو درون بدن سهراب فرو رفت؛ نميدانم من چاقو را به او زدم يا خودش كشيده است يا ليز خوردنش روي سراميكها باعث اين اتفاق شد.
مهسا كه در تمام لحظات بازگويي صحنه قتل سهراب با استرس سخن ميگفت، درباره اتفاقات بعد از چاقو خوردن سهراب به بازپرس گفت: بعد از اين ماجرا سهراب هنوز زنده بود، من با آژانس تماس گرفتم وقتي راننده آژانس بالا آمد از او خواستم كه سهراب را به بيمارستان برسانيم، اما نتوانستيم و با اورژانس تماس گرفتيم، زماني كه ماموران اورژانس رسيدند گفتند سهراب جان باخته است.
آزادی مادر و پسر جوان
مادر دختر جوان نيز درباره اتفاقات بعد قتل، اينگونه به بازپرس توضيح داد: من بعد از چاقو خوردن سهراب فكر ميكردم كه مشكلي برايش پيش نيامده است و به همين دليل رفتم تا ادامه كارهاي پخت شله زرد را انجام دهم كه با حضور ماموران اورژانس به جدي بودن موضوع پي بردم و التماسهايم به آنها براي برگرداندن جان سهراب فايدهاي نداشت و كار از كار گذشته بود.
پسر جوان نيز درباره علت حضورش در پاگرد ساختمان محل وقوع قتل به بازپرس گفت: 2 سال و نيم از آشنايي من با مهسا ميگذرد و مقتول را نميشناسم، مهسا از من خواسته بود براي خريد خلال بادام بيرون برويم، اما بعد از مدتي با من تماس گرفت و گفت حوصله بيرون رفتن ندارد، من نيز كه نگران شده بودم، به آنجا رفتم، بعد از ديدن آمبولانس در پاگرد ساختمان پنهان شدم و از روي كنجكاوي آنجا ماندم.
پس از اظهارات اين سه نفر، محسن مدير روستا؛ بازپرس ششم دادسراي جنايي تهران دستور آزادي مادر مهسا و پسر جوان را صادر كرد و با توجه به اظهارات مهسا مبني بر اينكه سهراب بيماري داشته و همچنين خون كمي كه داخل خانه وقوع حادثه مشاهده شده بود، تحقيقات درباره اين پرونده مبهم ادامه دارد.