امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پـارآگراف کتـاب

#4
آدم نمی تونه صاحب یه آدمیزاد بشه . چیزی که مال آدم نباشه نمی شه گفت اونو از دست داده . فرض کن اون مال تو بود .

 آدم می تونه کسی رو دوست داشته باشه که بدون وجود اون هیچی نباشه؟ تو راس راسی همچه آدمی را می خوای؟

 کسی رو می خوای که وقتی بذاری از در خونه بری بیرون از هم متلاشی بشه؟ نه نمی خوای ، مگه نه؟ اونم اینو نمی خواد . داری همه زندگیتو به پاش می ریزی . همه زندگیتو ، دختر . و اگه زندگیت اون قدر واست کم ارزشه که به همین راحتی می خوای ولش کنی و واگذارش کنی به اون ، چه جور ممکنه اون واسش ارزش بیشتری بذاره؟ ارزشی که اون به تو می ده نمی تونه بیشتر از ارزشی باشه که خودت به خودت می دی...!
سرود سلیمان | تونی موریسون


پـارآگراف کتـاب


ترجیح داره انسان گناهکار باشه تا گناه رو نظاره کنه. گناهکار می تونه از گناهی که مرتکب شده پشیمون بشه. ولی مشاهده ی یک گناه نابود کننده س...!

ازدواج آقای می سی سی پی | فریدریش دورنمات


پـارآگراف کتـاب


چه قدر خوب است که برای تاسف خوردن به حال خودمان نیز زمان مشخص و محدودی در نظر بگیریم. چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش رو داریم
موری به طور تمام وقت روی صندلی چرخدار می نشست. و با این حال پر از فکر بکر و نکته بود. مطالبش را روی هر چه به دستش می رسید یادداشت می کرد. باورهایش را به رشته تحریر در می آورد. درباره زندگی در سایه مرگ می نوشت:  «آن چه را می توانید انجام دهید و آن چه را نمی توانید بپذیرید»، «بپذیرید که گذشته هر چه بوده گذشته، گذشته را انکار نکنید»، «بیاموزید تا خود و دیگران را ببخشایید»،

«هرگز خیال نکنید فرصتی از دست رفته است»...!

سه‌شنبه‌ها با موری | ميچ البوم


پـارآگراف کتـاب

بهترین حالت این است که آدم از اتفاقات خوبی که قرار است بیفتد با خبر شود ، درست مثل موقعی که مردم می دانند قرار است در یک روز به خصوص خسوف اتفاق بیفتد یا کسی بداند که قرار است برای کریسمس به او میکروسکوپ هدیه بدهند . و از طرفی بدترین حالت هم این است که آدم از اتفاق بدی که قرار است بیفتد با خبر باشد ، درست مثل موقعی که آدم می داند قرار است در یک روز به خصوص برای پر کردن دندانش به دندان پزشکی برود یا قرار است برای تعطیلات به فرانسه برود . اما من فکر می کنم از همه بدتر این حالت است که آدم نداند اتفاقی که قرار است بیفتد خوب است یا بد ...!

مردم به این دلیل به خدا اعتقاد دارند , که دنیا خیلی پیچیده است و به نظر آنها بعید است که چیزهایی به پیچیدگی سنجاب بالدار یا چشم آدمی یا مغز به طور اتفاقی به وجود آمده باشد . اما باید منطقی بود و اگر مردم منطقی فکر کنند متوجه می شوند که فقط به این دلیل می توانند بگویند خدا هست که این چیزها در جهان اتفاق افتاده است و وجود دارد . در حالی که میلیاردها سیاره وجود دارند که در آنها حیات جریان ندارد اما کسی در آن سیاره ها زندگی نمی کند که مغز داشته باشد و به این موضوع توجه کند . و این درست مثل این است که همه آدمهای دنیا با سکه شیر یا خط بیاندازند و ممکن است کسی پیدا شود که 5698 بار پشت سر هم شیر بیاورد و با خودش فکر کند که آدمی استثنایی است در صورتی که واقعاٌ این طور نیست چون از طرف دیگر میلیون ها آدم دیگر هستند که 5698 بار شیر نیاورده اند...! 

ماجرای عجیب سگی در شب | مارک هادون


پـارآگراف کتـاب


موریرا سزار گفت همه روشنفکرها خطرناکند، ضعیف، احساساتی و قادر به اینکه بدترین کارهایشان را با بهترین فکرها توجیه کنند...!

جنگ آخر زمان | ماریو بارگاس یوسا


پـارآگراف کتـاب


خوبی یک رویاست. نظریه ای که تلاش ضعیفان همواره آن را دنبال و پس از مدتی رها می کند. حدی که احدی به آن نائل نشده است، حکومت آن غیر ممکن است. تنها بدی است که می تواند تا بی نهایت پیش روی کند و مطلق العنان حکمرانی نماید. برای استقرار حکومتی آشکار و هویدا می بایستی از آن مدد جست...!

تبعید و سلطنت | آلبر کامو


پـارآگراف کتـاب


وقتی هدف‌ات با هم بودن است، هر چيزی کيف دارد، چون در اين صورت واقعاً احساس می کنی که آزادی ، زندگی ات را فراموش می کنی ، يعنی هرچه که به پول مربوط می شود...!

غم و غصه همیشه شنونده دارد در حالیکه لذت و احتیاجات طبیعی ننگ به حساب می آید .... غصه‌دار بودم ، برای اولین بار واقعا غصه‌دار بودم ، به خاطر همه ، به خاطر خودم ، به خاطر او ، به خاطر همه آدم‌ها . شاید همین است که آدم در زندگی دنبالش می‌گردد ، فقط همین ، یعنی دنبال بزرگترین غصه ممکن تا قبل از مردن کاملا در قالب خودش جا بیفتد...!

هرگز فوراً بدبختی کسی را باور نکنيد . بپرسيد که می تواند بخوابد يا نه ؟ ... اگر جواب مثبت باشد ، همه‌چيز روبراه است . همين کافی است...!

به خودم گفتم : بعد از این که تو را به این صورت به تاریکی انداختند ، بالاخره به جایی خواهی رسید . خودم را دلداری می‌دادم و برای این که بتوانم به راهم ادامه بدهم مدام به خودم می‌گفتم : فکرش را نکن ، فردینان ، وقتی که همة درها به رویت بسته شد ، حتماً بامبولی را که همه‌ی این اراذل را می‌ترساند و لابد جایی در انتهای شب مخفی شده پیدا می‌کنی . شاید به همین دلیل باشد که خودشان به آخر شب نمی‌روند...!

سفر به انتهای شب | لوئی فردينان سلين


پـارآگراف کتـاب


البته که دوستت دارم احمق جان . ولی آزارت می دهم . دلیلش هم صاف و ساده این است که دوستت دارم . این را می فهمی؟ آدم کسانی را که به آنها بی تفاوت است آزار نمی دهد...!

قهرمانان و گورها | ارنستو ساباتو


پـارآگراف کتـاب


هیچ حیوانی در انگلستان مزه سعادت و فراغت را از یک سالگی به بالا نچشیده است. هیچ حیوانی در انگلستان آزاد نیست. زندگی یک حیوان فقر و بردگی است. این حقیقتی است غیر قابل انکار آیا چنین وضعی در واقع لازمه نظام طبیعت است؟.....

.....برای یک بار در زندگی بنجامین حاضر شد که از قانونش عدول کند. با صدای بلند چیزی را که بر دیوار نوشته بود خواند. بر دیوار دیگر چیزی جز یک فرمان نبود : "همه حیوانات برابرند اما بعضی برابرترند"

قلعه حیوانات | جورج اورول


پـارآگراف کتـاب


فکر کردن دربارۀ جنسیت خود مخرب است. زن بودن یا مرد بودن به صورت خالص و مطلق مخرب است؛ باید زنانه-مردانه یا مردانه-زنانه بود. کوچکترین تأکید بر هر ظلم و جوری برای زن مخرب است؛ حتی نباید از روی انصاف و عدالت از آرمانی دفاع کند؛ یا به هر شکلی آگاهانه به عنوان زن سخن بگوید ... هر آنچه با تعصب آگاهانه نوشته شود محکوم به مرگ است. نمی تواند بارور شود...!

 اينكه زن بتواند زن را نه در ظلمت رقابت و حسادت، كه در روشنای دوستی و محبت بنگرد، اينكه زن همجنس خود را نه در سايه قضاوت مردان ديگر و براساس معيارهای آنان، بلكه بر مبنای توانايیهای خود او بنگرد، گامی است در راه دور شدن از تصورات قالبی و دانش محدود و ناقص آثار پيشينيان درباره زنان...!

ناپلئون و موسولینی هر دو مؤکدا بر حقارت زنان اصرار می ورزیدند، زیرا اگر زنان حقیر نبودند، آنها نمی توانستند بزرگ باشند. این امر تا حدودی نیاز مردان را به زنان توضیح می دهد...!

بسیار مهم است که خودمان باشیم و نه هیچ چیز دیگری...!

 زنان تمام این میلیونها سال درون خانه‌ها نشسته‌اند، تا آنجا که اکنون دیگر نیروی خلاقه‌ آنها در دیوارها نفوذ کرده و، در واقع، خصوصیات آجر و ملاط را چنان تغییر داده است که ناگزیر باید آن را با قلم و قلم‌مو و کار و سیاست مهار کرد. اما این نیروی خلاقه با نیروی خلاقه مرد بسیار متفاوت است. و باید گفت بسیار تاسف‌آور است که جلو این نیرو سد شود یا به هدر رود، زیرا به واسطه قرنها انضباط سخت به دست آمده، و جایگزینی برای آن وجود ندارد. جای بسی تاسف است اگر زنان مانند مردان بنویسند، یا مانند مردان زندگی کنند، یا ظاهرشان شبیه مردان باشد، زیرا اگر این دو جنسیت – با توجه به وسعت و تنوع دنیا – تا این حد بی‌کفایت‌اند، چگونه می‌خواهیم تنها با یک جنسیت سر کنیم؟...!

اتاقی از آن خود | ویرجینیا وولف


پـارآگراف کتـاب


ما مردها آدم‌هاى خودپسندى هستيم اگر به ديگران برنخورد در رابطه با زنان ابله و احمق هم مى‌شويم . خودخواهى ما چنان است كه خيال می‌كنيم هر زنى را ديديم يكدل نه صد دل عاشق‌مان مى‌شود اگر خيلى عاقل باشيم لااقل خود را براى همسرى و زندگى با او برابر مى‌دانيم اين جهالت مردها را به چاه مى اندازد و غفلتی پديد مى آورد كه عاقبت خوشى ندارد .

از روز اول كه دختر همسايه را دیدم هوا ورم داشت فورى كيسه دل را درآوردم و آن را در طبق اخلاص گذاشتم كه به معشوق تقديم دارم . اينرا نيز بگويم كه محصل دوره ادبى طبعاً عاشق پيشه می‌شود مثل شاگردان دوره هاى رياضی و طبيعى سروكارش با لابراتوار و فورمول هاى گیج كننده و رياضيات عاليه نيست سروكارش با شعر و غزل و تاريخ و آثار جاويد ادبى است شعر و ادب آن هم در زبان ما مقدمه عشق و عاشقى است . برويد و به كلاس‌هاى ادبيات سر بزنيد و در آنجا تا بخواهيد ليلى و مجنون ، رومئو و ژوليت و يوسف و زليخا پيدا مى‌شود . آخر جوانى هست ، شادابي هست ، نان مفت پدر هست ، شعر و غزل هم هست اگر با اين مقدمات عاشق نشوند خيلى خرند...! 

شلوارهای وصله دار | رسول پرویزی


پـارآگراف کتـاب


گفتم : عقیده تون در مورد بندناف بچه چیه ؟
کمی اوقاتش تلخ شد اما خونسردیش را از دست نداد و گفت : منو مسخره می کنی ؟
گفتم : این حرف ها چیه ؟... من غلط بکنم شما را با این دم و دستگاه مسخره کنم . منظوری نداشتم . این قضیه ناف بچه و انداختنش جای خوب ، عقیده ی قدیمی هست ، شما چه نظری دارین ؟
گفت : ناف بچه رو معمولا می اندازن دم سوراخ موش که باهوش بشه . باهوش که شد کارش می گیره . حالا موضوع ناف چه ربطی به کار من داره؟
گفتم : بالاخره یکی از راه های ترقی آدمیزاده . خود شما هیچ وقت تحقیق نفرمودین که نافتون رو کجا انداختن ؟

قصه های مجید | هوشنگ مرادى كرمانى


پـارآگراف کتـاب


پیوسته در تاریخ ساعتی فرا می‌رسد که در آن، آنکه جرأت کند و بگوید دو دوتا چهارتا می‌شود مجازاتش مرگ است. و مسئله این نیست که چه پاداش یا مجازاتی در انتظار این استدلال است. مسئله این است که بدانیم دو دوتا چهارتا می‌شود، آری یا نه؟

طاعون | آلبر کامو


پـارآگراف کتـاب


بهم بگو باهوشم.
مهربونم ,
با استعدادم...
بهم بگو بانمکم,
با احساسم,
عاقل خوش تیپم...
بهم بگو یه آدم کامل ام اما...
راستش ام بهم بگو!

زنده باد زن کچل! | شل سیلور استاین


پـارآگراف کتـاب


می دونی! خوشگلی در اصل هیچ ربطی به قیافه نداره، درباره رنگ مو یا سایز یا شکل نیست، همه اش اینجاست، به نوع راه رفتن و صحبت کردن و فکر کردن آدم بستگی داره. جادو اینه که راست بایستی، مستقیم در چشم مردم نگاه کنی، لبخندی کشنده به طرفشون پرتاب کنی و بگی گورت رو گم کن، من فوق العاده ام...!

... اسم گذاشتن روی یک چیز یعنی به آن قدرت دادن, یعنی معنایی احساسی به آن بخشیدن...!

... عادت دارم مردم به من خیره شوند. این حالت اتفاق می‌افتد، گاهی حتی در پاریس، جایی که زنان زیبا بسیار زیاد هستند. می‌گویم زیبا, اما این توهم است. سری اندک خمیده، گام برداشتنی بااعتماد به نفس، لباسی فراخور آن لحظه، و هر کسی می‌تواند زیبا به حساب بیاید...!

... خیلی سخت است هنگامی که مردم فقط وقتی دوستت دارند که شخص دیگری باشی ...!

کفش‌های آب‌نباتی | ژوان هریس


پـارآگراف کتـاب


ایران فردای ما در هزاره ای که از راه میرسد تنها نیاز به تحولی سیاسی یا اقتصادی و یا اجتماعی در حد تحولات دیگر کشورهای پیشرفته یا پیش نرفته جهان ندارد، نیاز به یک خانه تکانی اصولی در مقیاس هزاره ها و نه در مقیاس سده ها و دهه ها و سالها دارد ، نیاز بدانکه همچون سمندر افسانه ای از درون خاکستر آتشی که در آن سوخته است دیگر باره جوان و پویا سر برآورد . نیاز به "تولدی دیگر" دارد...!

تولدی دیگر | شجاع الدین شفا


پـارآگراف کتـاب


اگر روزی یک نفر با استخدام لغات و اصطلاحات فلاسفه و در لباس فیلسوف، سلاح خنده را به اهتزاز درآ ورد و از خنده سلاحی محیلانه و زیرکانه بسازد، اگر هنر سخنوری که باید در خدمت ایمان و اعتقاد باشد، جای خود را به هنری در خدمت ریشخند بسپارد، اگر آنچه موضوع ساختار صبورانه تصاویر رستگاری است، جای خود را به ساخت گشایی ناشکیبا و تحریف تصاویر قدسی و ملکوتی بسپارد، آن روز، آن روز حتی تو "ویلیام"، با همه آگاهی و معلوماتت، از صحنه روزگار محو خواهی شد ...!

نام گل سرخ | امبرتو اکو


پـارآگراف کتـاب


عمیق ترین احساس تنهایی زمانی به انسان دست می دهد که هدف اصلی در زندگی ، رسیدن به امنیت فردی باشد...!

بدون تردید بسیاری از ما در پشت چهره های شاد و بذله گویی هایمان، غرق در وحشتیم. می ترسیم مبادا شغل، پول یا زیبایی خود را از دست بدهیم. از پیر شدن می ترسیم و از تنها ماندن و زندگی کردن و مردن و به این خاطر است که رفتار هایمان این چنین جنون آساست. و دوای دردمان چیست؟ محبت دیدن، دوست داشته شدن...!

آخرین راز شاد زیستن| اندرو متیوس


پـارآگراف کتـاب


از جمله دروغ های معمولی ديگر سكوت است و آن عبارت از كار خطائی است كه كسی ما را بدان واداشته در حالی كه فقط سكوت را حفظ كرده و حقيقت را پنهان داشته است . بسياری از راستگويان عادی در اين سراشيبی می لغزند و خيال می كنند كه وقتی سكوت را حفظ كنند دروغ نمی گويند...!

مسلمآ كسانی هستند كه خيال می كنند هرگز دروغ نمی گويند. ولی به هيچ وجه چنين نيست . جهالت آنها يكی از ننگين ترين موضوعات تمدن دروغی ماست همه كس دروغ می گويد ، در هر روز و در هر ساعت ، در خواب و بيداری ، در عزا و شادی. اگر زبان حركت نمی كند دست ها و پاها و چشم ها و رفتار قصد فريب دارند...!

انحطاط فن دروغگويی| مارك تواين

پـارآگراف کتـاب
پاسخ
 سپاس شده توسط Tᴀᴍᴏʀᴀ Pɪᴇʀᴄᴇ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: پـارآگراف کتـاب - eɴιɢмαтιc - 26-11-2015، 11:39

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  ミミ פֿــطـوط مـانــבگـــــــار ミミ ( کتـاب )

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان