13-11-2015، 14:50
(آخرین ویرایش در این ارسال: 13-11-2015، 14:53، توسط ابراهیم هادی.)
اما شما به کارت ادامه نده. خدا وکیلی خیلی مخی هر وقت فهمیدی چی میگی و طرف مقابلت چی گفته اظهار نظر کن
والسلام
دکتر مصدق مدّتی نخست وزیر ایران در عصر رژیم پهلوی بود و ملّیگراها او را الگو قرار دادهاند، و از او به عنوان قهرمان ملّی یاد میکنند، در حالی که او هرگز قهرمان ملّی نیست، زیرا اکثریت قاطع مردم این کشور شیعه و مسلمان هستند، ولی مصدّق نه تنها از اسلام حمایت نمیکرد، بلکه در مواردی بر ضد اسلام رفتار مینمود. او هیچگاه مرجعیّت را قبول نداشت. امام خمینی (رحمة الله علیه) و قیام ۱۵خرداد را (به این خاطر که نشأت گرفته از مذهب بود) تأیید نکرد. در رابطه با بهائیان با اینکه قطعا برای او روشن شده بود که آنها زاییده استعمار شرق و غرب هستند، بیتفاوت بود، و به عنوان اینکه آنها بخشی از ملّت ایران هستند از آنها حمایت میکرد، در این راستا نظر شما را به فرازی از سخنان حجةالاسلام محمدتقی فلسفی جلب میکنیم: «در عصر نخست وزیری مصدّق، که عصر مرجعیّت آیت الله العظمی بروجردی نیز بود (حدود سالهای ۱۳۳۱و ۱۳۳۲ شمسی) به امر آیت الله العظمی بروجردی از دفتر مصدّق اجازه ملاقات گرفتم، به خانهاش رفتم، روی تختخواب و زیر پتو خوابیده بود، پیام آیتالله بروجردی را به او رساندم و گفتم: «شما رئیس دولت ایران هستید، اکنون بهائیها در شهرستانها فعال هستند، و مشکلاتی برای مردم مسلمان ایران ایجاد کردهاند، لذا مرتبا نامههایی از سوی مردم به عنوان شکایت، به آیتالله بروجردی میرسد، ایشان لازم دانستند که شما در این باره اقدام بفرمایید»؛ دکتر مصدق بعد از تمام شدن صحبت من، به گونهی تمسخرآمیزی قاه قاه با صدای بلند خندید و گفت: «آقای فلسفی از نظر من مسلمان و بهایی فرق ندارند، همه از یک ملّت ایرانی هستند». این پاسخ برای من بسیار شگفتآور بود، زیرا اگر سؤال میکرد فرق بین مسلمان و بهایی چیست؟ برایش توضیح میدادم، اما با آن خنده تمسخرآمیز و موهن، دیگر جایی برای صحبت کردن و توضیح دادن باقی نماند، لذا سکوت کردم، هنگامی که به محضر آیتالله العظمی بروجردی رسیدم و ماجرا را گفتم، او نیز با حالت تحیّر پیام مصدق را استماع نمود.»
آری به علاوه اعتماد مصدّق به آمریکاییها برای بیرون کردن انگلیسیها و به وجود آمدن کودتای ۲۸مرداد برای براندازی دولت او از طرف آمریکاییها؛ بزرگترین اشتباه مصدق این بود که مردم را منهای اسلام میدید.[۱] این شخصیت رفتاری لائیک گونه داشت که حتی به پیام مرجع بزرگ (آیت الله العظمی بروجردی) اعتنا نکرد، بر همین اساس حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) در ماجرایی جزایی، قصاص در اسلام (که جبهه ملّی قصاص اسلامی را غیر انسانی اعلام نموده بودند) در ضمن گفتاری فرمود: «او (مصدّق) هم مسلم نبود... اگر باقی مانده بود، سیلی بر اسلام میزد».[۲]
والسلام
[rtl]بیتفاوتی دکتر مصدق در مقابل بهائیت[/rtl]
دکتر مصدق مدّتی نخست وزیر ایران در عصر رژیم پهلوی بود و ملّیگراها او را الگو قرار دادهاند، و از او به عنوان قهرمان ملّی یاد میکنند، در حالی که او هرگز قهرمان ملّی نیست، زیرا اکثریت قاطع مردم این کشور شیعه و مسلمان هستند، ولی مصدّق نه تنها از اسلام حمایت نمیکرد، بلکه در مواردی بر ضد اسلام رفتار مینمود. او هیچگاه مرجعیّت را قبول نداشت. امام خمینی (رحمة الله علیه) و قیام ۱۵خرداد را (به این خاطر که نشأت گرفته از مذهب بود) تأیید نکرد. در رابطه با بهائیان با اینکه قطعا برای او روشن شده بود که آنها زاییده استعمار شرق و غرب هستند، بیتفاوت بود، و به عنوان اینکه آنها بخشی از ملّت ایران هستند از آنها حمایت میکرد، در این راستا نظر شما را به فرازی از سخنان حجةالاسلام محمدتقی فلسفی جلب میکنیم: «در عصر نخست وزیری مصدّق، که عصر مرجعیّت آیت الله العظمی بروجردی نیز بود (حدود سالهای ۱۳۳۱و ۱۳۳۲ شمسی) به امر آیت الله العظمی بروجردی از دفتر مصدّق اجازه ملاقات گرفتم، به خانهاش رفتم، روی تختخواب و زیر پتو خوابیده بود، پیام آیتالله بروجردی را به او رساندم و گفتم: «شما رئیس دولت ایران هستید، اکنون بهائیها در شهرستانها فعال هستند، و مشکلاتی برای مردم مسلمان ایران ایجاد کردهاند، لذا مرتبا نامههایی از سوی مردم به عنوان شکایت، به آیتالله بروجردی میرسد، ایشان لازم دانستند که شما در این باره اقدام بفرمایید»؛ دکتر مصدق بعد از تمام شدن صحبت من، به گونهی تمسخرآمیزی قاه قاه با صدای بلند خندید و گفت: «آقای فلسفی از نظر من مسلمان و بهایی فرق ندارند، همه از یک ملّت ایرانی هستند». این پاسخ برای من بسیار شگفتآور بود، زیرا اگر سؤال میکرد فرق بین مسلمان و بهایی چیست؟ برایش توضیح میدادم، اما با آن خنده تمسخرآمیز و موهن، دیگر جایی برای صحبت کردن و توضیح دادن باقی نماند، لذا سکوت کردم، هنگامی که به محضر آیتالله العظمی بروجردی رسیدم و ماجرا را گفتم، او نیز با حالت تحیّر پیام مصدق را استماع نمود.»
آری به علاوه اعتماد مصدّق به آمریکاییها برای بیرون کردن انگلیسیها و به وجود آمدن کودتای ۲۸مرداد برای براندازی دولت او از طرف آمریکاییها؛ بزرگترین اشتباه مصدق این بود که مردم را منهای اسلام میدید.[۱] این شخصیت رفتاری لائیک گونه داشت که حتی به پیام مرجع بزرگ (آیت الله العظمی بروجردی) اعتنا نکرد، بر همین اساس حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) در ماجرایی جزایی، قصاص در اسلام (که جبهه ملّی قصاص اسلامی را غیر انسانی اعلام نموده بودند) در ضمن گفتاری فرمود: «او (مصدّق) هم مسلم نبود... اگر باقی مانده بود، سیلی بر اسلام میزد».[۲]
[rtl]پینوشت:
[۱]. اقتباس از خاطرات و مبارزات حجةالسلام فلسفی، ص۱۳۳.
[۲]. صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۵.[/rtl]
[۱]. اقتباس از خاطرات و مبارزات حجةالسلام فلسفی، ص۱۳۳.
[۲]. صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۵.[/rtl]