12-11-2015، 23:24
(آخرین ویرایش در این ارسال: 12-11-2015، 23:31، توسط ابراهیم هادی.)
حکایتی از اخلاق محسنی ملا فیض کاشفی با شروع روزی حضرت روح الله..... شده شرح حال من دوباره می نویسم فکر فکر فکر کن جواب سوالتو دادم دوباره همون رو مطرح میکنی بابا تو دیگه کی هستی!!! نوح نزدیک هزار سال قومش رو نصیحت کرد اما اونها انگشت در گوش می کردند و عاقبت آن را هم دیدند این خطر برای همه ما هست تو این بحث ها بهم گفتی نفهم و متعصب خب باید بگم این احساس دو طرفه است تعصب نداشته باش و با دید باز نگاه کن والسلام. والعاقبه للمتقین
[rtl]ریاضت غیر شرعی، شروع انحراف باب[/rtl]
[rtl] ریاضت شرعی به انجام وظایف دینی و ترک محرمات محقق میشود؛ اما عدهای با انجام اعمال سخت و طاقت فرسا به دنبال قدرتهای ماوراء طبیعت هستند تا کارهای خارقالعاده انجام دهند. علیمحمد شیرازی مؤسس فرقهی بابیت،[۱] از جمله کسانی است که به این امر روی آورده است. در این مقاله سعی داریم در خصوص ریاضتهای غیر شرعی وی -که شروع انحراف او بوده است- اشاره کنیم.
علیمحمد شیرازی در اوان جوانی -هنگامی که در بوشهر نزد عمویش مشغول کسب و تجارت بود- به ریاضت غیرشرعی که شیوهی دراویش و صوفیه بود، روی آورد؛ هر چند عدهای خواستهاند بگویند باب اهل ریاضت نبوده است و به خود سخت نمیگرفته است [۲] اما اسنادی در دست است که خلاف این مطلب را اثبات میکند. صاحب روضة الصفا آورده است: «روزها در آن آفتاب گرم كه حدتی به شدت دارد، سر برهنه ايستاده به دعوت عزائم، عزيمت تسخير شمس داشتن، تا تأثير حرارت شمس رطوبت دماغش را به كليه زايل، به روز شمساتش [۳] نايل ساخت».[۴]
هشت بهشت در خصوص ریاضتهای باب آورده است: «در قرب آن ایام با آن حر تموز که در بوشهر آب را در کوزه میجوشانید، با کمال لطافت و نزاکت صوری تمام ایام را از بامداد تا شام آن بزرگوار در بلندی بام ایستاده در برابر آفتاب بخواندن زیارت عاشورا، ادعیه، مناجات، اوراد و اذکار مشغول بودند».[۵] تاریخ نبیل زرندی نیز به همین موضوع اشاره دارد که: «حضرت باب غالب اوقات در بوشهر به تجارت مشغول بودند و با آنکه هوا در نهايت درجهی حرارت بود، هنگام روز چند ساعت بالای پشت بام منزل تشريف میبردند و به نماز مشغول بودند. آفتاب در نهايت حرارت میتابيد... از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر به عبادت میپرداختند... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب، به قرص شمس نظر میفرمودند و مانند عاشقی به معشوق خود به او توجّه کرده، با لسان قلب با نيّر اعظم به راز و نياز میپرداختند... ولی مردم نادان و غافل چنان میپنداشتند که آن حضرت، آفتابپرست هستند».[۶] عبدالحسین آیتی[۷] در همین خصوص نوشته است: «علیمحمد شیرازی در بوشهر به سبب همین گوشهگیری، بامنشینی، وردخوانی و ذکرگفتن، به سیّد ذکر شهرت یافت و از همان اوان به گردآوری و رونویسی مناجاتها و ادعیه اسلامی پرداخت و کمکم دعانویس و مناجات پرداز شد».[۸]
صاحب باب الأبواب نیز آورده است: «ميرزا علی محمد را داییاش با خود از شيراز به بوشهر برد. او تا سن بيست سالگی نزد داییاش بود. در اين اثنا به امور روحانی اشتغال پيدا كرد و اوقات خود را به عبادت و رياضت مصروف داشت و میخواست روحانيت ستارگان را تسخير كند. در همان اوقاتی كه در بوشهر در سرای حاج عبدالله با داییاش بود، گاهی بالای پشت بام میرفت، سرش را برهنه میساخت، از هنگام ظهر تا عصر زير برق آفتاب میايستاد و اوراد و اذكار مخصوصی زمزمه و تلاوت میكرد. خوانندگان بايد بدانند كه هوای بوشهر زياده از اندازه گرم است و حد متوسط حرارت آن به چهل و دو درجه میرسد. در جريان اين رياضت دشوار، در هوای گرم بوشهر، قوای جسمی او تحليل رفته و نوعی نوبه عصبی بر او عارض شد. داییاش در كار او سرگردان ماند و هر چه او را پند و اندرز میداد، سودی نمیداد. ابتدا او را از اين اعمال طاقت فرسا منع كرد. سرانجام داییاش خشمگين شد و با مشورت برادران و فاميل خود، او را به كربلا و نجف فرستاد تا شايد در اثر تغيير آب و هوا و استشفاء به آن دو مقام، از اين مرض عصبی بهبودی و شفا حاصل كند».[۹]
ریاضتهای غیر شرعی تعادل روحی و اعتدال مزاج باب را بر هم زده بود. صاحب مقالهی «از شیخیگری تا بابیگری» آورده است: «[علی محمد باب] به كارهای غير متعارف دست میزد و طبيعتاً خرافهگرا بود. به «اوراد» و «طلسمات» كه رمالان و افسونگران نادان و حرفهای، جهت ارتزاق و گول زدن ساده لوحان به كار میبردند، سخت علاقهمند و پایبند بود و گاه با همين طلسمات بیاساس و اوراد به زعم خود به تسخير جن و يا تسخير «قوای فلكی» و «روح خورشيدی» میپرداخت... و برای تسخير آفتاب، اوراد مجعوله میخواند و حركات رياضتكشان قديم هندی را تقليد مینمود... اين وضعيت، تأثير زيادی در روحيۀ او باقی گذاشت و زمينۀ انحراف اعتقادی را فراهم ساخت».[۱۰] حاصل اینکه ریاضتهای غیر شرعی باب سبب شد که وی تعادل روحی و اعتدال مزاج خود را از دست بدهد و عطش قدرت و ریاست طلبی در او رشد کند، دچار غرور و تکبر شود؛ همان چیزی که دالگورکی را بر آن داشت تا علیمحمد را بهترین مهره برای ایجاد تفرقهای دیگر در عالم تشیع انتخاب کند.[۱۱] و به همین سبب دچار انحراف اعتقادی شد و سرانجام به کفر و ارتداد کشانده شد.[/rtl]
علیمحمد شیرازی در اوان جوانی -هنگامی که در بوشهر نزد عمویش مشغول کسب و تجارت بود- به ریاضت غیرشرعی که شیوهی دراویش و صوفیه بود، روی آورد؛ هر چند عدهای خواستهاند بگویند باب اهل ریاضت نبوده است و به خود سخت نمیگرفته است [۲] اما اسنادی در دست است که خلاف این مطلب را اثبات میکند. صاحب روضة الصفا آورده است: «روزها در آن آفتاب گرم كه حدتی به شدت دارد، سر برهنه ايستاده به دعوت عزائم، عزيمت تسخير شمس داشتن، تا تأثير حرارت شمس رطوبت دماغش را به كليه زايل، به روز شمساتش [۳] نايل ساخت».[۴]
هشت بهشت در خصوص ریاضتهای باب آورده است: «در قرب آن ایام با آن حر تموز که در بوشهر آب را در کوزه میجوشانید، با کمال لطافت و نزاکت صوری تمام ایام را از بامداد تا شام آن بزرگوار در بلندی بام ایستاده در برابر آفتاب بخواندن زیارت عاشورا، ادعیه، مناجات، اوراد و اذکار مشغول بودند».[۵] تاریخ نبیل زرندی نیز به همین موضوع اشاره دارد که: «حضرت باب غالب اوقات در بوشهر به تجارت مشغول بودند و با آنکه هوا در نهايت درجهی حرارت بود، هنگام روز چند ساعت بالای پشت بام منزل تشريف میبردند و به نماز مشغول بودند. آفتاب در نهايت حرارت میتابيد... از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر به عبادت میپرداختند... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب، به قرص شمس نظر میفرمودند و مانند عاشقی به معشوق خود به او توجّه کرده، با لسان قلب با نيّر اعظم به راز و نياز میپرداختند... ولی مردم نادان و غافل چنان میپنداشتند که آن حضرت، آفتابپرست هستند».[۶] عبدالحسین آیتی[۷] در همین خصوص نوشته است: «علیمحمد شیرازی در بوشهر به سبب همین گوشهگیری، بامنشینی، وردخوانی و ذکرگفتن، به سیّد ذکر شهرت یافت و از همان اوان به گردآوری و رونویسی مناجاتها و ادعیه اسلامی پرداخت و کمکم دعانویس و مناجات پرداز شد».[۸]
صاحب باب الأبواب نیز آورده است: «ميرزا علی محمد را داییاش با خود از شيراز به بوشهر برد. او تا سن بيست سالگی نزد داییاش بود. در اين اثنا به امور روحانی اشتغال پيدا كرد و اوقات خود را به عبادت و رياضت مصروف داشت و میخواست روحانيت ستارگان را تسخير كند. در همان اوقاتی كه در بوشهر در سرای حاج عبدالله با داییاش بود، گاهی بالای پشت بام میرفت، سرش را برهنه میساخت، از هنگام ظهر تا عصر زير برق آفتاب میايستاد و اوراد و اذكار مخصوصی زمزمه و تلاوت میكرد. خوانندگان بايد بدانند كه هوای بوشهر زياده از اندازه گرم است و حد متوسط حرارت آن به چهل و دو درجه میرسد. در جريان اين رياضت دشوار، در هوای گرم بوشهر، قوای جسمی او تحليل رفته و نوعی نوبه عصبی بر او عارض شد. داییاش در كار او سرگردان ماند و هر چه او را پند و اندرز میداد، سودی نمیداد. ابتدا او را از اين اعمال طاقت فرسا منع كرد. سرانجام داییاش خشمگين شد و با مشورت برادران و فاميل خود، او را به كربلا و نجف فرستاد تا شايد در اثر تغيير آب و هوا و استشفاء به آن دو مقام، از اين مرض عصبی بهبودی و شفا حاصل كند».[۹]
ریاضتهای غیر شرعی تعادل روحی و اعتدال مزاج باب را بر هم زده بود. صاحب مقالهی «از شیخیگری تا بابیگری» آورده است: «[علی محمد باب] به كارهای غير متعارف دست میزد و طبيعتاً خرافهگرا بود. به «اوراد» و «طلسمات» كه رمالان و افسونگران نادان و حرفهای، جهت ارتزاق و گول زدن ساده لوحان به كار میبردند، سخت علاقهمند و پایبند بود و گاه با همين طلسمات بیاساس و اوراد به زعم خود به تسخير جن و يا تسخير «قوای فلكی» و «روح خورشيدی» میپرداخت... و برای تسخير آفتاب، اوراد مجعوله میخواند و حركات رياضتكشان قديم هندی را تقليد مینمود... اين وضعيت، تأثير زيادی در روحيۀ او باقی گذاشت و زمينۀ انحراف اعتقادی را فراهم ساخت».[۱۰] حاصل اینکه ریاضتهای غیر شرعی باب سبب شد که وی تعادل روحی و اعتدال مزاج خود را از دست بدهد و عطش قدرت و ریاست طلبی در او رشد کند، دچار غرور و تکبر شود؛ همان چیزی که دالگورکی را بر آن داشت تا علیمحمد را بهترین مهره برای ایجاد تفرقهای دیگر در عالم تشیع انتخاب کند.[۱۱] و به همین سبب دچار انحراف اعتقادی شد و سرانجام به کفر و ارتداد کشانده شد.[/rtl]
[rtl]پینوشت:[/rtl]
[rtl][۱]. علیمحمد شیرازی در اول محرم ۱۲۳۵ ه.ق. در شهر شیراز به دنیا آمد و در همان طفولیت پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی عموی خود، حاجی سید علی، تربیت یافت. وی بعد از گذراندن تحصیلات اندکی که داشت، در شیراز مشغول به تجارت شد و بعد از مدتی از تجارت هم دست کشید و مشغول ریاضت شد. ر.ک مقالهی: عزالدین رضانژاد، از شیخیگری تا بابیگری، قم، نشریهی انتظار، شماره ۵، ۱۳۸۱ ه.ش، ص ۴۰۳.
[۲]. فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، بخش سوم، تهران، ص ۱۵.
[۳]. شمسات نوعی بیماری است که در اثر گرمای نور و یا اشعههای خورشید پدید میآید.
[۴]. رضا قليخان هدايت، روضة الصفاء ناصري، ص ۱۲۷۰-۱۲۷۴.
[۵]. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی کرمانی، هشت بهشت، ص ۲۷۷.
[۶]. عبدالحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۲-۶۴.
[۷]. عبدالحسين آيتى، ملقب به «آواره»، از مبلغان برجستهی بهایيان بود و تحت نظر و علایق خاص عباس افندى كتاب «كواكب الدريه» را در شرح تاريخ باب و بهاء نگاشت؛ ولى بعداً که از بهائيت روى برگرداند و مسلمان شد، كتابى به نام «كشف الحيل» بر رد بهائيت نگاشت كه از اهم آثار رديه بهایيت بشمار میرود.
[۸]. عبدالحسین آیتی، کواکب الدریة، ج ۱، ص ۳۴.
[۹]. زعيم الدولة، مفتاح باب الأبواب يا تاريخ باب و بهاء، ترجمهی فريد گلپايگاني، انتشارات فرخي، بیتا، ص ۷۲-۷۳.
[۱۰]. عزالدین رضانژاد، از شیخیگری تا بابیگری، قم، نشریهی انتظار، شماره ۵، ۱۳۸۱ ه.ش، ص ۴۰۴.
[۱۱]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چگونگی ایجاد بابیت و بهائیت توسط دالگورکی. [/rtl]
[۲]. فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، بخش سوم، تهران، ص ۱۵.
[۳]. شمسات نوعی بیماری است که در اثر گرمای نور و یا اشعههای خورشید پدید میآید.
[۴]. رضا قليخان هدايت، روضة الصفاء ناصري، ص ۱۲۷۰-۱۲۷۴.
[۵]. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی کرمانی، هشت بهشت، ص ۲۷۷.
[۶]. عبدالحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۲-۶۴.
[۷]. عبدالحسين آيتى، ملقب به «آواره»، از مبلغان برجستهی بهایيان بود و تحت نظر و علایق خاص عباس افندى كتاب «كواكب الدريه» را در شرح تاريخ باب و بهاء نگاشت؛ ولى بعداً که از بهائيت روى برگرداند و مسلمان شد، كتابى به نام «كشف الحيل» بر رد بهائيت نگاشت كه از اهم آثار رديه بهایيت بشمار میرود.
[۸]. عبدالحسین آیتی، کواکب الدریة، ج ۱، ص ۳۴.
[۹]. زعيم الدولة، مفتاح باب الأبواب يا تاريخ باب و بهاء، ترجمهی فريد گلپايگاني، انتشارات فرخي، بیتا، ص ۷۲-۷۳.
[۱۰]. عزالدین رضانژاد، از شیخیگری تا بابیگری، قم، نشریهی انتظار، شماره ۵، ۱۳۸۱ ه.ش، ص ۴۰۴.
[۱۱]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چگونگی ایجاد بابیت و بهائیت توسط دالگورکی. [/rtl]
[rtl]ریاضت غیر شرعی، شروع انحراف باب[/rtl]
[rtl] ریاضت شرعی به انجام وظایف دینی و ترک محرمات محقق میشود؛ اما عدهای با انجام اعمال سخت و طاقت فرسا به دنبال قدرتهای ماوراء طبیعت هستند تا کارهای خارقالعاده انجام دهند. علیمحمد شیرازی مؤسس فرقهی بابیت،[۱] از جمله کسانی است که به این امر روی آورده است. در این مقاله سعی داریم در خصوص ریاضتهای غیر شرعی وی -که شروع انحراف او بوده است- اشاره کنیم.
علیمحمد شیرازی در اوان جوانی -هنگامی که در بوشهر نزد عمویش مشغول کسب و تجارت بود- به ریاضت غیرشرعی که شیوهی دراویش و صوفیه بود، روی آورد؛ هر چند عدهای خواستهاند بگویند باب اهل ریاضت نبوده است و به خود سخت نمیگرفته است [۲] اما اسنادی در دست است که خلاف این مطلب را اثبات میکند. صاحب روضة الصفا آورده است: «روزها در آن آفتاب گرم كه حدتی به شدت دارد، سر برهنه ايستاده به دعوت عزائم، عزيمت تسخير شمس داشتن، تا تأثير حرارت شمس رطوبت دماغش را به كليه زايل، به روز شمساتش [۳] نايل ساخت».[۴]
هشت بهشت در خصوص ریاضتهای باب آورده است: «در قرب آن ایام با آن حر تموز که در بوشهر آب را در کوزه میجوشانید، با کمال لطافت و نزاکت صوری تمام ایام را از بامداد تا شام آن بزرگوار در بلندی بام ایستاده در برابر آفتاب بخواندن زیارت عاشورا، ادعیه، مناجات، اوراد و اذکار مشغول بودند».[۵] تاریخ نبیل زرندی نیز به همین موضوع اشاره دارد که: «حضرت باب غالب اوقات در بوشهر به تجارت مشغول بودند و با آنکه هوا در نهايت درجهی حرارت بود، هنگام روز چند ساعت بالای پشت بام منزل تشريف میبردند و به نماز مشغول بودند. آفتاب در نهايت حرارت میتابيد... از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر به عبادت میپرداختند... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب، به قرص شمس نظر میفرمودند و مانند عاشقی به معشوق خود به او توجّه کرده، با لسان قلب با نيّر اعظم به راز و نياز میپرداختند... ولی مردم نادان و غافل چنان میپنداشتند که آن حضرت، آفتابپرست هستند».[۶] عبدالحسین آیتی[۷] در همین خصوص نوشته است: «علیمحمد شیرازی در بوشهر به سبب همین گوشهگیری، بامنشینی، وردخوانی و ذکرگفتن، به سیّد ذکر شهرت یافت و از همان اوان به گردآوری و رونویسی مناجاتها و ادعیه اسلامی پرداخت و کمکم دعانویس و مناجات پرداز شد».[۸]
صاحب باب الأبواب نیز آورده است: «ميرزا علی محمد را داییاش با خود از شيراز به بوشهر برد. او تا سن بيست سالگی نزد داییاش بود. در اين اثنا به امور روحانی اشتغال پيدا كرد و اوقات خود را به عبادت و رياضت مصروف داشت و میخواست روحانيت ستارگان را تسخير كند. در همان اوقاتی كه در بوشهر در سرای حاج عبدالله با داییاش بود، گاهی بالای پشت بام میرفت، سرش را برهنه میساخت، از هنگام ظهر تا عصر زير برق آفتاب میايستاد و اوراد و اذكار مخصوصی زمزمه و تلاوت میكرد. خوانندگان بايد بدانند كه هوای بوشهر زياده از اندازه گرم است و حد متوسط حرارت آن به چهل و دو درجه میرسد. در جريان اين رياضت دشوار، در هوای گرم بوشهر، قوای جسمی او تحليل رفته و نوعی نوبه عصبی بر او عارض شد. داییاش در كار او سرگردان ماند و هر چه او را پند و اندرز میداد، سودی نمیداد. ابتدا او را از اين اعمال طاقت فرسا منع كرد. سرانجام داییاش خشمگين شد و با مشورت برادران و فاميل خود، او را به كربلا و نجف فرستاد تا شايد در اثر تغيير آب و هوا و استشفاء به آن دو مقام، از اين مرض عصبی بهبودی و شفا حاصل كند».[۹]
ریاضتهای غیر شرعی تعادل روحی و اعتدال مزاج باب را بر هم زده بود. صاحب مقالهی «از شیخیگری تا بابیگری» آورده است: «[علی محمد باب] به كارهای غير متعارف دست میزد و طبيعتاً خرافهگرا بود. به «اوراد» و «طلسمات» كه رمالان و افسونگران نادان و حرفهای، جهت ارتزاق و گول زدن ساده لوحان به كار میبردند، سخت علاقهمند و پایبند بود و گاه با همين طلسمات بیاساس و اوراد به زعم خود به تسخير جن و يا تسخير «قوای فلكی» و «روح خورشيدی» میپرداخت... و برای تسخير آفتاب، اوراد مجعوله میخواند و حركات رياضتكشان قديم هندی را تقليد مینمود... اين وضعيت، تأثير زيادی در روحيۀ او باقی گذاشت و زمينۀ انحراف اعتقادی را فراهم ساخت».[۱۰] حاصل اینکه ریاضتهای غیر شرعی باب سبب شد که وی تعادل روحی و اعتدال مزاج خود را از دست بدهد و عطش قدرت و ریاست طلبی در او رشد کند، دچار غرور و تکبر شود؛ همان چیزی که دالگورکی را بر آن داشت تا علیمحمد را بهترین مهره برای ایجاد تفرقهای دیگر در عالم تشیع انتخاب کند.[۱۱] و به همین سبب دچار انحراف اعتقادی شد و سرانجام به کفر و ارتداد کشانده شد.[/rtl]
علیمحمد شیرازی در اوان جوانی -هنگامی که در بوشهر نزد عمویش مشغول کسب و تجارت بود- به ریاضت غیرشرعی که شیوهی دراویش و صوفیه بود، روی آورد؛ هر چند عدهای خواستهاند بگویند باب اهل ریاضت نبوده است و به خود سخت نمیگرفته است [۲] اما اسنادی در دست است که خلاف این مطلب را اثبات میکند. صاحب روضة الصفا آورده است: «روزها در آن آفتاب گرم كه حدتی به شدت دارد، سر برهنه ايستاده به دعوت عزائم، عزيمت تسخير شمس داشتن، تا تأثير حرارت شمس رطوبت دماغش را به كليه زايل، به روز شمساتش [۳] نايل ساخت».[۴]
هشت بهشت در خصوص ریاضتهای باب آورده است: «در قرب آن ایام با آن حر تموز که در بوشهر آب را در کوزه میجوشانید، با کمال لطافت و نزاکت صوری تمام ایام را از بامداد تا شام آن بزرگوار در بلندی بام ایستاده در برابر آفتاب بخواندن زیارت عاشورا، ادعیه، مناجات، اوراد و اذکار مشغول بودند».[۵] تاریخ نبیل زرندی نیز به همین موضوع اشاره دارد که: «حضرت باب غالب اوقات در بوشهر به تجارت مشغول بودند و با آنکه هوا در نهايت درجهی حرارت بود، هنگام روز چند ساعت بالای پشت بام منزل تشريف میبردند و به نماز مشغول بودند. آفتاب در نهايت حرارت میتابيد... از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر به عبادت میپرداختند... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب، به قرص شمس نظر میفرمودند و مانند عاشقی به معشوق خود به او توجّه کرده، با لسان قلب با نيّر اعظم به راز و نياز میپرداختند... ولی مردم نادان و غافل چنان میپنداشتند که آن حضرت، آفتابپرست هستند».[۶] عبدالحسین آیتی[۷] در همین خصوص نوشته است: «علیمحمد شیرازی در بوشهر به سبب همین گوشهگیری، بامنشینی، وردخوانی و ذکرگفتن، به سیّد ذکر شهرت یافت و از همان اوان به گردآوری و رونویسی مناجاتها و ادعیه اسلامی پرداخت و کمکم دعانویس و مناجات پرداز شد».[۸]
صاحب باب الأبواب نیز آورده است: «ميرزا علی محمد را داییاش با خود از شيراز به بوشهر برد. او تا سن بيست سالگی نزد داییاش بود. در اين اثنا به امور روحانی اشتغال پيدا كرد و اوقات خود را به عبادت و رياضت مصروف داشت و میخواست روحانيت ستارگان را تسخير كند. در همان اوقاتی كه در بوشهر در سرای حاج عبدالله با داییاش بود، گاهی بالای پشت بام میرفت، سرش را برهنه میساخت، از هنگام ظهر تا عصر زير برق آفتاب میايستاد و اوراد و اذكار مخصوصی زمزمه و تلاوت میكرد. خوانندگان بايد بدانند كه هوای بوشهر زياده از اندازه گرم است و حد متوسط حرارت آن به چهل و دو درجه میرسد. در جريان اين رياضت دشوار، در هوای گرم بوشهر، قوای جسمی او تحليل رفته و نوعی نوبه عصبی بر او عارض شد. داییاش در كار او سرگردان ماند و هر چه او را پند و اندرز میداد، سودی نمیداد. ابتدا او را از اين اعمال طاقت فرسا منع كرد. سرانجام داییاش خشمگين شد و با مشورت برادران و فاميل خود، او را به كربلا و نجف فرستاد تا شايد در اثر تغيير آب و هوا و استشفاء به آن دو مقام، از اين مرض عصبی بهبودی و شفا حاصل كند».[۹]
ریاضتهای غیر شرعی تعادل روحی و اعتدال مزاج باب را بر هم زده بود. صاحب مقالهی «از شیخیگری تا بابیگری» آورده است: «[علی محمد باب] به كارهای غير متعارف دست میزد و طبيعتاً خرافهگرا بود. به «اوراد» و «طلسمات» كه رمالان و افسونگران نادان و حرفهای، جهت ارتزاق و گول زدن ساده لوحان به كار میبردند، سخت علاقهمند و پایبند بود و گاه با همين طلسمات بیاساس و اوراد به زعم خود به تسخير جن و يا تسخير «قوای فلكی» و «روح خورشيدی» میپرداخت... و برای تسخير آفتاب، اوراد مجعوله میخواند و حركات رياضتكشان قديم هندی را تقليد مینمود... اين وضعيت، تأثير زيادی در روحيۀ او باقی گذاشت و زمينۀ انحراف اعتقادی را فراهم ساخت».[۱۰] حاصل اینکه ریاضتهای غیر شرعی باب سبب شد که وی تعادل روحی و اعتدال مزاج خود را از دست بدهد و عطش قدرت و ریاست طلبی در او رشد کند، دچار غرور و تکبر شود؛ همان چیزی که دالگورکی را بر آن داشت تا علیمحمد را بهترین مهره برای ایجاد تفرقهای دیگر در عالم تشیع انتخاب کند.[۱۱] و به همین سبب دچار انحراف اعتقادی شد و سرانجام به کفر و ارتداد کشانده شد.[/rtl]
[rtl]پینوشت:[/rtl]
[rtl][۱]. علیمحمد شیرازی در اول محرم ۱۲۳۵ ه.ق. در شهر شیراز به دنیا آمد و در همان طفولیت پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی عموی خود، حاجی سید علی، تربیت یافت. وی بعد از گذراندن تحصیلات اندکی که داشت، در شیراز مشغول به تجارت شد و بعد از مدتی از تجارت هم دست کشید و مشغول ریاضت شد. ر.ک مقالهی: عزالدین رضانژاد، از شیخیگری تا بابیگری، قم، نشریهی انتظار، شماره ۵، ۱۳۸۱ ه.ش، ص ۴۰۳.
[۲]. فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، بخش سوم، تهران، ص ۱۵.
[۳]. شمسات نوعی بیماری است که در اثر گرمای نور و یا اشعههای خورشید پدید میآید.
[۴]. رضا قليخان هدايت، روضة الصفاء ناصري، ص ۱۲۷۰-۱۲۷۴.
[۵]. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی کرمانی، هشت بهشت، ص ۲۷۷.
[۶]. عبدالحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۲-۶۴.
[۷]. عبدالحسين آيتى، ملقب به «آواره»، از مبلغان برجستهی بهایيان بود و تحت نظر و علایق خاص عباس افندى كتاب «كواكب الدريه» را در شرح تاريخ باب و بهاء نگاشت؛ ولى بعداً که از بهائيت روى برگرداند و مسلمان شد، كتابى به نام «كشف الحيل» بر رد بهائيت نگاشت كه از اهم آثار رديه بهایيت بشمار میرود.
[۸]. عبدالحسین آیتی، کواکب الدریة، ج ۱، ص ۳۴.
[۹]. زعيم الدولة، مفتاح باب الأبواب يا تاريخ باب و بهاء، ترجمهی فريد گلپايگاني، انتشارات فرخي، بیتا، ص ۷۲-۷۳.
[۱۰]. عزالدین رضانژاد، از شیخیگری تا بابیگری، قم، نشریهی انتظار، شماره ۵، ۱۳۸۱ ه.ش، ص ۴۰۴.
[۱۱]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چگونگی ایجاد بابیت و بهائیت توسط دالگورکی. [/rtl]
[۲]. فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، بخش سوم، تهران، ص ۱۵.
[۳]. شمسات نوعی بیماری است که در اثر گرمای نور و یا اشعههای خورشید پدید میآید.
[۴]. رضا قليخان هدايت، روضة الصفاء ناصري، ص ۱۲۷۰-۱۲۷۴.
[۵]. میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی کرمانی، هشت بهشت، ص ۲۷۷.
[۶]. عبدالحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۲-۶۴.
[۷]. عبدالحسين آيتى، ملقب به «آواره»، از مبلغان برجستهی بهایيان بود و تحت نظر و علایق خاص عباس افندى كتاب «كواكب الدريه» را در شرح تاريخ باب و بهاء نگاشت؛ ولى بعداً که از بهائيت روى برگرداند و مسلمان شد، كتابى به نام «كشف الحيل» بر رد بهائيت نگاشت كه از اهم آثار رديه بهایيت بشمار میرود.
[۸]. عبدالحسین آیتی، کواکب الدریة، ج ۱، ص ۳۴.
[۹]. زعيم الدولة، مفتاح باب الأبواب يا تاريخ باب و بهاء، ترجمهی فريد گلپايگاني، انتشارات فرخي، بیتا، ص ۷۲-۷۳.
[۱۰]. عزالدین رضانژاد، از شیخیگری تا بابیگری، قم، نشریهی انتظار، شماره ۵، ۱۳۸۱ ه.ش، ص ۴۰۴.
[۱۱]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چگونگی ایجاد بابیت و بهائیت توسط دالگورکی. [/rtl]