11-11-2015، 19:07
(آخرین ویرایش در این ارسال: 11-11-2015، 19:21، توسط ابراهیم هادی.)
شما روی چشم ما جا داری اخوی جوانی است و آتشین مزاجی اش ادعای متخصص بودن نمیکنم چون هیچ کسی نمی تونه این ادعا روبکنه بقول شاعر تا بدان جا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم اما یه کمی حالیمه به نظرم بهتر اومد نظر علما رو نشر بدم مقالات هم کوتاهه خیلی وقت بگیره 5 تا 10 دقیقه لطف کنید بخونید ادعا های این فرد هم غلطه تمام این متن ها رو می خونم بعد به اشتراک می ذارم چون نمی خواهم شامل این ایه شوم چرا چیزی را می گویید که نمی دانید نظر بنده هم اینه بهاییت فرقه ای منشعب از بابیت و شیخیه است اگر نظر دیگری دارید بفرمایید با تشکر از نظر شما با توجه به حدیث مومن آیینه مومن است لطف کنید و دوباره هم انتقاد کنید والعاقبه للمتقین
امام خمینی (رحمه الله) گرچه اقدام بر ضد بهائیان و همهی فرقههای استعماری را مفید میدانستند، ولی معتقد بودند که باید با انقلاب عمیق و فراگیر، عوامل نگهدارنده بهائیان و هرگونه فساد را نابود کرد، از این رو با نهضت عظیم خود به یاری مردم مسلمان ایران، انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانید، و ضربه نابودکنندهای بر پیکر استعمارگران و بهائیان وارد نمودند. و در این راستا خدمت بزرگی به اسلام و ایران نمودند. ولی در عین حال نباید غافل و مغرور شد، چرا که هرگاه شیطان را از در بیرون کنید ممکن است از پنجره وارد شود، و اگر از پنجره بیرون کنید، ممکن است از سوراخی رخنه کرده و وارد گردد. پس از انقلاب اسلامی، بهائیان که به دامن بیگانگان به ویژه آمریکا و اسرائیل پناه بردهاند، گهگاه تحت عنوان آزادی مذهب، دفاع از حقوق بشر و... با مظلوم نمایی خود، اربابانشان را تحریک کرده، و آنها نیز که دایهی دلسوزتر از مادر شده، نالهی مظلومنمایی بهائیان را در بوقهای تبلیغاتی خود به رخ میکشند. یکی از این اربابان، جناب ریگان رئیس جمهور سابق آمریکا بود، که برای دفاع از آنها، زیر ماسک حقوق بشر، از مراکز بینالملل خواهان آزادی آنها، در اظهار (به اصطلاح) مذهب خود در ایران گردید. حضرت امام خمینی (رحمه الله) در پاسخ به انسان دوستی ریگان رئیس جمهوری اسبق امریکا فرمود: «نمیدانم که در بعضی از رادیوها که پخش کردند، صحبت رئیس جمهور آمریکا را ملاحظه کردید که ایشان از همهی دنیا استمداد کردند برای اینکه بهائیهایی که در ایران هستند مظلومند و جاسوس هم نیستند و به جز مراسم مذهبی به کار دیگر اشتغال ندارند، و ایران برای همین که اینها مراسم مذهبیشان را به جا میآورند، ۲۲ نفرشان را محکوم به قتل کردهاند. ایشان از همهی دنیا استمداد کرده که ایشان جاسوس نیستند... اگر اینها جاسوس نیستند شما صدایتان در نمیآمد، شما برای خاطر اینکه اینها یک دستهای هستند که به نفع شما هستند، و الّا ما شما را میشناسیم، آمریکا را میشناسیم که انسان دوستیاش گل نکرده است که حالا به خاطر ۲۲ نفر بهائی که به قول ایشان در ایران گرفتار شدند... برای انسان دوستی یک وقت چنین صدا کرده و فریاد زده و به همهی عالم متشبّث شده است که به فریاد اینها (بهائیان) برسید. مردم (دروغ و تزویر) شما را میشناسند».[۱] سپس امام به جنایات هولناک آمریکا در جهان و در ماجراجویی جنگ تحمیلی که موجب خسارت زیاد به ایران و عراق شده به این مطلب اشاره کرده که اگر شما انسان دوست هستید، بخاطر ۲۲ نفر بهایی آن همه سینهچاک، نمیکنید ولی در کنار آن هزار بیگناه را میکشید، بنابراین کاسهای زیر نیمکاسه است که از بهائیان حمایت میکنید. اگر بهائیان جاسوس نبودند، و یا به عنوان یک حزب سیاسی برای بیگانگان در درون کشور اسلامی ایران، کار نمیکردند، شما برای آنها هرگز دلسوزی نمیکردید، دلسوزی شما از آنها دلیل روابط شما با آنها و نوکری آنها برای شماست.
نتیجه اینکه بهائیت یک حزب سیاسی کاملا وابسته به بیگانه است که توسط مزدوران روسیه تزار بنا نهاده شد، و به وسیله انگلیسیها پروریده گردید و حمایت شد، اکنون نیز آمریکا و اسرائیل از همه بیشتر از آنها حمایت میکنند، به آنها پناهندگی داده، و امکانات فراوان برای تبلیغات آنها در اختیارشان نهادهاند. این حزب بیآبرو تلاش میکند خود را دارای دین نشان دهد، تا بتواند پشت ماسک دین و مذهب، مأموریت خود را در ایجاد تفرقه، جاسوسی، و خدمت به اربابانش بهتر ایفا نماید.
[rtl]پاسخ امام خمینی (ره) به حامیان بهائیان[/rtl]
امام خمینی (رحمه الله) گرچه اقدام بر ضد بهائیان و همهی فرقههای استعماری را مفید میدانستند، ولی معتقد بودند که باید با انقلاب عمیق و فراگیر، عوامل نگهدارنده بهائیان و هرگونه فساد را نابود کرد، از این رو با نهضت عظیم خود به یاری مردم مسلمان ایران، انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانید، و ضربه نابودکنندهای بر پیکر استعمارگران و بهائیان وارد نمودند. و در این راستا خدمت بزرگی به اسلام و ایران نمودند. ولی در عین حال نباید غافل و مغرور شد، چرا که هرگاه شیطان را از در بیرون کنید ممکن است از پنجره وارد شود، و اگر از پنجره بیرون کنید، ممکن است از سوراخی رخنه کرده و وارد گردد. پس از انقلاب اسلامی، بهائیان که به دامن بیگانگان به ویژه آمریکا و اسرائیل پناه بردهاند، گهگاه تحت عنوان آزادی مذهب، دفاع از حقوق بشر و... با مظلوم نمایی خود، اربابانشان را تحریک کرده، و آنها نیز که دایهی دلسوزتر از مادر شده، نالهی مظلومنمایی بهائیان را در بوقهای تبلیغاتی خود به رخ میکشند. یکی از این اربابان، جناب ریگان رئیس جمهور سابق آمریکا بود، که برای دفاع از آنها، زیر ماسک حقوق بشر، از مراکز بینالملل خواهان آزادی آنها، در اظهار (به اصطلاح) مذهب خود در ایران گردید. حضرت امام خمینی (رحمه الله) در پاسخ به انسان دوستی ریگان رئیس جمهوری اسبق امریکا فرمود: «نمیدانم که در بعضی از رادیوها که پخش کردند، صحبت رئیس جمهور آمریکا را ملاحظه کردید که ایشان از همهی دنیا استمداد کردند برای اینکه بهائیهایی که در ایران هستند مظلومند و جاسوس هم نیستند و به جز مراسم مذهبی به کار دیگر اشتغال ندارند، و ایران برای همین که اینها مراسم مذهبیشان را به جا میآورند، ۲۲ نفرشان را محکوم به قتل کردهاند. ایشان از همهی دنیا استمداد کرده که ایشان جاسوس نیستند... اگر اینها جاسوس نیستند شما صدایتان در نمیآمد، شما برای خاطر اینکه اینها یک دستهای هستند که به نفع شما هستند، و الّا ما شما را میشناسیم، آمریکا را میشناسیم که انسان دوستیاش گل نکرده است که حالا به خاطر ۲۲ نفر بهائی که به قول ایشان در ایران گرفتار شدند... برای انسان دوستی یک وقت چنین صدا کرده و فریاد زده و به همهی عالم متشبّث شده است که به فریاد اینها (بهائیان) برسید. مردم (دروغ و تزویر) شما را میشناسند».[۱] سپس امام به جنایات هولناک آمریکا در جهان و در ماجراجویی جنگ تحمیلی که موجب خسارت زیاد به ایران و عراق شده به این مطلب اشاره کرده که اگر شما انسان دوست هستید، بخاطر ۲۲ نفر بهایی آن همه سینهچاک، نمیکنید ولی در کنار آن هزار بیگناه را میکشید، بنابراین کاسهای زیر نیمکاسه است که از بهائیان حمایت میکنید. اگر بهائیان جاسوس نبودند، و یا به عنوان یک حزب سیاسی برای بیگانگان در درون کشور اسلامی ایران، کار نمیکردند، شما برای آنها هرگز دلسوزی نمیکردید، دلسوزی شما از آنها دلیل روابط شما با آنها و نوکری آنها برای شماست.
نتیجه اینکه بهائیت یک حزب سیاسی کاملا وابسته به بیگانه است که توسط مزدوران روسیه تزار بنا نهاده شد، و به وسیله انگلیسیها پروریده گردید و حمایت شد، اکنون نیز آمریکا و اسرائیل از همه بیشتر از آنها حمایت میکنند، به آنها پناهندگی داده، و امکانات فراوان برای تبلیغات آنها در اختیارشان نهادهاند. این حزب بیآبرو تلاش میکند خود را دارای دین نشان دهد، تا بتواند پشت ماسک دین و مذهب، مأموریت خود را در ایجاد تفرقه، جاسوسی، و خدمت به اربابانش بهتر ایفا نماید.
[rtl]پینوشت:
[۱]. امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۷، ص۲۶۶و۲۶۷.[/rtl]
[۱]. امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۷، ص۲۶۶و۲۶۷.[/rtl]
[rtl]مشتركات فِرَق انحرافی مدعی مهدويت[/rtl]
[rtl]فرق انحرافی، به ویژه آنان که بابیت و مهدویت هستند مشترکات فراوانی دارند که از جمله به شش مورد از آنها اشاره میکنیم:[/rtl]
[rtl]۱. پنهان بودن سرکرده فرقه از دید عموم:
معمولاً سران فرق انحرافی از دید عموم مردم پنهاناند، چون اگر در انظار عمومی باشند، نقاط ضعفشان بر همگان روشن میشود. نمونه آشکار این بحث، علی محمد باب شیرازی است که مدعی بابیت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود. او در ابتدای توسط حاکم شیراز دستگیر شد و به انظار عمومی آمد و در حبس خانگی قرار گرفت تا در میان مردم باشد. مردم رفتار را دیدند و گفتارش را شنیدند و بررسی کردند و در مدت کوتاهی همه به کذب ادعای او پی بردند؛ لیکن با مرگ حاکم شیراز فرار کرد و به اصفهان آمد، از دید مردم مخفی شد. اطرافیان او چنان برایش تبلیغ کردند که هر آن کس او را نمیشناخت گمان کرد امام زمان ظهور کرده است، از اینرو به سویش آمدند و در راهش جان دادند.
جالب است بدانید پس از اعدام باب سفیر روس با یک نقاش سر جنازه او حاضر شد و از جسد بیجان او تصویزی تهیه کرد و به گونه وانمود شد که او مهدی موعود بوده و شهیدی مقدس است.[/rtl]
معمولاً سران فرق انحرافی از دید عموم مردم پنهاناند، چون اگر در انظار عمومی باشند، نقاط ضعفشان بر همگان روشن میشود. نمونه آشکار این بحث، علی محمد باب شیرازی است که مدعی بابیت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود. او در ابتدای توسط حاکم شیراز دستگیر شد و به انظار عمومی آمد و در حبس خانگی قرار گرفت تا در میان مردم باشد. مردم رفتار را دیدند و گفتارش را شنیدند و بررسی کردند و در مدت کوتاهی همه به کذب ادعای او پی بردند؛ لیکن با مرگ حاکم شیراز فرار کرد و به اصفهان آمد، از دید مردم مخفی شد. اطرافیان او چنان برایش تبلیغ کردند که هر آن کس او را نمیشناخت گمان کرد امام زمان ظهور کرده است، از اینرو به سویش آمدند و در راهش جان دادند.
جالب است بدانید پس از اعدام باب سفیر روس با یک نقاش سر جنازه او حاضر شد و از جسد بیجان او تصویزی تهیه کرد و به گونه وانمود شد که او مهدی موعود بوده و شهیدی مقدس است.[/rtl]
[rtl]۲. شیوههای مشترک در استناد به آیات و روایات:
همه فِرقی که از اسلام منشعب شدند، در استناد به آیات و روایات یا در پی تحریف لفظی یا معنویند، از اینرو دست خود را به تقطیع، تأویل و باطنگرایی میآلایند؛ یعنی با کم و زیاد لفظی یا معنوی، یا آیه و روایت را تکه تکه میکنند و قسمتی را به قسمت دیگر میچسبانند تا معنای دیگری بهدست آید، یا تأویل و باطن را به میان میکشند و میگویند معنای ظاهری مراد نیست و معنای حقیقی نزد ماست… برای این مورد نیز نمونههای فراوانی از فِرق مختلف وجود دارد که میتوان در مقالات «شیوه استناد بابیت و بهائیت به حدیث سنه ستین» یا «شیوه استناد بهائیان به حدیث لوح» و … مشاهده کرد.
در غیر آیات و روایات نیز نمونههایی هست، برای نمونه اسماعیلیه به حدی باطنگراست که معنای ظاهری را به کلی نفی میکند و وضو را به معنای امام و تیمم را به معنای نائب امام معرفی میکند.[/rtl]
همه فِرقی که از اسلام منشعب شدند، در استناد به آیات و روایات یا در پی تحریف لفظی یا معنویند، از اینرو دست خود را به تقطیع، تأویل و باطنگرایی میآلایند؛ یعنی با کم و زیاد لفظی یا معنوی، یا آیه و روایت را تکه تکه میکنند و قسمتی را به قسمت دیگر میچسبانند تا معنای دیگری بهدست آید، یا تأویل و باطن را به میان میکشند و میگویند معنای ظاهری مراد نیست و معنای حقیقی نزد ماست… برای این مورد نیز نمونههای فراوانی از فِرق مختلف وجود دارد که میتوان در مقالات «شیوه استناد بابیت و بهائیت به حدیث سنه ستین» یا «شیوه استناد بهائیان به حدیث لوح» و … مشاهده کرد.
در غیر آیات و روایات نیز نمونههایی هست، برای نمونه اسماعیلیه به حدی باطنگراست که معنای ظاهری را به کلی نفی میکند و وضو را به معنای امام و تیمم را به معنای نائب امام معرفی میکند.[/rtl]
[rtl]۳. ادعاهای پلکانی:
معمولاً سران فرق انحرافی به یک عنوان بسنده نمیکنند؛ برای نمونه علی محمد باب از ادعای ذکریت به بابیت و از بابیت به مهدویت و نبوت و الوهیت رسید. او در سالهای ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۴ تنها ادعای ذکریت و بابیت دارد، لیکن از سال ۱۲۶۴ تا ۱۲۶۶ که به چهریق و ماکو منتقل میشود، از امامت و نبوت و الوهیت دم میزند. این وجه اشتراک در مدعیان امروز نیز وجود دارد که دم از یمانی بودن و فرزند امام زمانی میزنند و سپس مهدی میشوند و از قائم آل محمد و منجی موعود بودن خود سخن میگویند.[/rtl]
معمولاً سران فرق انحرافی به یک عنوان بسنده نمیکنند؛ برای نمونه علی محمد باب از ادعای ذکریت به بابیت و از بابیت به مهدویت و نبوت و الوهیت رسید. او در سالهای ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۴ تنها ادعای ذکریت و بابیت دارد، لیکن از سال ۱۲۶۴ تا ۱۲۶۶ که به چهریق و ماکو منتقل میشود، از امامت و نبوت و الوهیت دم میزند. این وجه اشتراک در مدعیان امروز نیز وجود دارد که دم از یمانی بودن و فرزند امام زمانی میزنند و سپس مهدی میشوند و از قائم آل محمد و منجی موعود بودن خود سخن میگویند.[/rtl]
[rtl]۴. عقلگرایی افراطی یا نفی عقل:
مدعیان دروغین بسته به نوع ادعای خود، یا عقلگرای افراطی هستند مثل اسماعیلیه و بابیت و بهائیت یا عقل را به کلی نفی میکنند و میگویند عقل ما ناقص است و توان فهم ندارد و اخباری میشوند، مثل جریانی مدعی یمانی.[/rtl]
مدعیان دروغین بسته به نوع ادعای خود، یا عقلگرای افراطی هستند مثل اسماعیلیه و بابیت و بهائیت یا عقل را به کلی نفی میکنند و میگویند عقل ما ناقص است و توان فهم ندارد و اخباری میشوند، مثل جریانی مدعی یمانی.[/rtl]
[rtl]۵. زیر سؤال بردن رسالت فقها و علما:
اینان از ابتدا به ویژه از عصر غیبت با علما که نائبان عام حضرت حجت هستند، مشکل داشتند، زیرا علما مانع دستیابی سران فرق به اهدافشان بودهاند. به ویژه از عصر قاجار به این طرف که بسیاری از فرق با رسالت رودررویی با علما و جایگزین علما شدن ساخته و پرداخته شدند. روس و انگلیس بابیت و بهائیت را به عنوان مهدی موعود و امام زمان شیعه ساخت و در ایران مستقر کرد تا سکان هدایت مردم را از دست علما بگیرد و امروزه نیز مدعیان ظهور کردهاند که با نفی جایگاه علما در پی غصب جایگاه آناناند تا به رسالت خود، یعنی نابودی مذهب با به کارگیری مذهب دست یابند.[/rtl]
اینان از ابتدا به ویژه از عصر غیبت با علما که نائبان عام حضرت حجت هستند، مشکل داشتند، زیرا علما مانع دستیابی سران فرق به اهدافشان بودهاند. به ویژه از عصر قاجار به این طرف که بسیاری از فرق با رسالت رودررویی با علما و جایگزین علما شدن ساخته و پرداخته شدند. روس و انگلیس بابیت و بهائیت را به عنوان مهدی موعود و امام زمان شیعه ساخت و در ایران مستقر کرد تا سکان هدایت مردم را از دست علما بگیرد و امروزه نیز مدعیان ظهور کردهاند که با نفی جایگاه علما در پی غصب جایگاه آناناند تا به رسالت خود، یعنی نابودی مذهب با به کارگیری مذهب دست یابند.[/rtl]
[rtl]۶. ادعای منجی بودن:
مدعیان دروغین با سوء استفاده از اندیشه مهدویت، مشکلات افراد و جامعه را بزرگ میکنند و با جذب افراد کم ظرفیتی که از مشکلات خسته شدهاند، مردم را از ادامه راه مأیوس کرده و با وعده و عید به سوی خود بکشانند. آنان خود را منجی حل مشکلات مردم معرفی میکنند و به گونهای وانمود میکنند که تنها راه نجات آنان هستند…[/rtl]
مدعیان دروغین با سوء استفاده از اندیشه مهدویت، مشکلات افراد و جامعه را بزرگ میکنند و با جذب افراد کم ظرفیتی که از مشکلات خسته شدهاند، مردم را از ادامه راه مأیوس کرده و با وعده و عید به سوی خود بکشانند. آنان خود را منجی حل مشکلات مردم معرفی میکنند و به گونهای وانمود میکنند که تنها راه نجات آنان هستند…[/rtl]