امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

عشق ُ سادگی × Aυтυмη Pяιηcєѕѕ ✘ _ ღBeauty G!Яlღ✘

#13
بهش آدرس و اس ام اس کردم و به طرف چایی ساز رفتم تا چایی دم کنم یه ربع نشد که صدای زنگ به صدا در اومد !
به سمت در رفتم و بازش کردم . یه تیشرت مشکی پوشیده بود و بازوهاش معلوم بود یه شلوار جین مشکی هم پوشیده بود . بهش میومد .
سلامی گفتمو لبخند زدم جواب من و با یه لبخند داد بهش خیره شدم ! چه لبخند بهش میومد اما به صداش نمیومد صداش کلفت و یه نمی ترسناک بود از نظر من با توجه به صداش من فکر میکردم آدم خشنی هست
از کنار در کنار رفتمو اون وارد خونه شد
- بیرون خیلی گرمه ! خونه تو که قطب جنوبه!
- خوب گرمه
- حداقل به احترام مهمون اون کولرو خاموش کن !
رفتم کولرو خاموش کردم ُ دوباره به سالن رفتم !
- خوب . سوسک کجاست [ هم زمـان قولنچای دستشم میشکست ] ؟
- WC
و به سمت دستشویی همراهیش کردم در دستشویی رو باز کرد ..
یه نگاه دقیقی به سوسک که سرجاش مثل خنگا مونده بود کرد .
- بابا این که کاری نداره !
حرفی نزدم ، دوست نداشتم صحنه کشته شدن سوسک و ببینم ..
به طرف آشپز خونه رفتمو یه چایی ریختم
سیامک بعد از کشتن سوسک دستاشو شست و اومد توی سالن !
- شنیدم بعد از کشتن سوسک چایی میچسبه
- خیلــی !
و نشست رو مبل و بدون توجه به من کنترل تلویزیون ُ برداشت و زد شبکه ورزش !
- به ورزش علاقه داری ؟
- متنفرم !
من با تعجب بهش نگاه کردم !
سینی رو روی میز گذاشتمو رفتم یه جعبه شیرینی آوردم !
- میکادو ؟
[ و با تعجب بهم نگاه کرد ! ]
- چیه ؟ خوب شیرینی میکادو دوست دارم !
- شکلات ؟
دستمو روی شیکمم گذاشتمو یه تکون دادم گفتم عاشقشم !!!
- قند نگیری یه وقت
نترس !
- من چرا بترسم ؟ خودت بترس . خودت یه پا دکتری مثلا !
- وللش .. مهم اینه که من میکادو از نوع شکلاتیش دوست میدارم ! ..
- خوبه . منم دوست دارم !
و شروع به خوردن چایی کردم ! فکر کنم یه 5 ، 6 تایی هم شیرینی خوردم ! به سیامک نگاه کردم که غرق تلویزیون دیدن شده بود ! به ساعت نگاهی انداختم ! ساعت 2 و نیم بود ! غیر ممکن بود که الان بخواد بره !
برای یاد آوری رفتم به سمت اتاق مهمون که خودم دکوراسیونشو درست کرده بودم یه اتاق الکی بود وقتی آرش میومد خونم اونجا میخوابید ! از تو جیبم کلیدمو برداشتمو در و باز کردم ! تختشو یه ذره درست کردم یه میز هم کنارش بود دستمال کشیدم !
توی سالن رفتم و گفتم خوب آمادس .
- چی ؟
- اتاق دیگه !
- ها ؟
- اوفف انگاری خیلی غرق خوابیا ![ دستشو کشیدمو بردمـش طرف اتاق ! و پرتش کردم رو تخت ! ]
- چیکار داری میکنی ؟؟
- بخواب دیگه ! من میرم بیرون توی کشو یه چند تا لباس مردونه راحتی هست لباستو عوض کن اونارو بپوش بعدش لالا کن !
- نه بابا من میرم !
- غیر ممکنه الان بری ! الان غرق خوابی یه وقت یه مشکل پیش میاد حاضر نیستم پول این یکی ُ بدم .. :|
پاسخ
 سپاس شده توسط Silver Sun ، esiesi ، ×ИамеLеsS× ، ÆҐÆŠĦ ، -samira- ، sober ، Tᴀᴍᴏʀᴀ Pɪᴇʀᴄᴇ ، # αпGεʟ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: عشق ُ سادگی × Aυтυмη Pяιηcєѕѕ ✘ _ ღBeauty G!Яlღ✘ - ( lιεβ ) - 07-09-2015، 8:15


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان