23-08-2015، 17:04
خوش به حال رواق ها درها و دیوارهایی که از نفس مهمانانت پر می گیرند و به ضریح پاک تو می رسند .
خوش به حال مناره ها و کاش ها ! حال تو ای شمس و الشموس از راه دور به میدگاه عاشقی تو چشم دوخته ایم تا ازجام کرامتت جرعه ای بنوشم ما را بی نصیب مگردان.
مولای من تو را امام غریب می نماند می دانم بد میزبانی بودند و در مهمانوازی وفا نکردند.
و بعد از گذشت روزگار حال تو میزبان ما هستی:
تو میزبان گریه ها و نیازها :
غم ها و دلتنگی های ما هستی.
تو غربیی را احساس کرده ای!
حال غریبه ها به استان کرم تو چشم دوخته اند و به دستان پر مهرت توسل کرده اند.
مولای من ! می خواهم از زائری بگویم که جاده به جاده شهر به شهر گذشاه اند تا نفسی مهمان شوند و از می عشق تو بنوشند.
میخواهم از سنگفرش آستان مقدست بگویم که سجده گاه قدوم مهمانانت شده است.
از کبوتران عاشقی که گرداگرد حرم پاک تو میچرخند و تورا طواف میکنند.
از نسیم بگویم که بیرق گنبدت را بوسه باران میکند و عطر دلربای تو واشک تمنای زائرت را به اوج افلاک میبرد.
مولای من ! میخواهم از آسمان بگویم که هر روز نه هر ساعت نه هر لحظه و ثانیه ازتو جان میگیرد و در پیشگاه شکوه تو جان میدهد.
ای آفتاب مهربانی ! می خواهم از خورشید بگویم که هر طلوع با انوار خود به پنجره فولاد تو چنگ میزند و از ضریح تو نور میگیرد.
ای حجت خدا خوش به حال جاده که از قدوم زائرانت بغض تنهایی خود را می شکند وخاک پایشان را به سینه زخم آلود خود می زند که عمری است از طواف تو جا مانده است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خوش به حال مناره ها و کاش ها ! حال تو ای شمس و الشموس از راه دور به میدگاه عاشقی تو چشم دوخته ایم تا ازجام کرامتت جرعه ای بنوشم ما را بی نصیب مگردان.
مولای من تو را امام غریب می نماند می دانم بد میزبانی بودند و در مهمانوازی وفا نکردند.
و بعد از گذشت روزگار حال تو میزبان ما هستی:
تو میزبان گریه ها و نیازها :
غم ها و دلتنگی های ما هستی.
تو غربیی را احساس کرده ای!
حال غریبه ها به استان کرم تو چشم دوخته اند و به دستان پر مهرت توسل کرده اند.
مولای من ! می خواهم از زائری بگویم که جاده به جاده شهر به شهر گذشاه اند تا نفسی مهمان شوند و از می عشق تو بنوشند.
میخواهم از سنگفرش آستان مقدست بگویم که سجده گاه قدوم مهمانانت شده است.
از کبوتران عاشقی که گرداگرد حرم پاک تو میچرخند و تورا طواف میکنند.
از نسیم بگویم که بیرق گنبدت را بوسه باران میکند و عطر دلربای تو واشک تمنای زائرت را به اوج افلاک میبرد.
مولای من ! میخواهم از آسمان بگویم که هر روز نه هر ساعت نه هر لحظه و ثانیه ازتو جان میگیرد و در پیشگاه شکوه تو جان میدهد.
ای آفتاب مهربانی ! می خواهم از خورشید بگویم که هر طلوع با انوار خود به پنجره فولاد تو چنگ میزند و از ضریح تو نور میگیرد.
ای حجت خدا خوش به حال جاده که از قدوم زائرانت بغض تنهایی خود را می شکند وخاک پایشان را به سینه زخم آلود خود می زند که عمری است از طواف تو جا مانده است.