17-08-2015، 19:35
پارت سوم
ی صندلی فاصله گذاشتمو نشستم.
تا موقع پرواز کلی کارا کردم مثلا طرح چیدمان صندلی هاروفهمیدم و متوجه شدم که چقدررنگ کرم وقهوه ای به هم میان آخه ی دختره رد شده بود ی همچین تیپی زده بود.
وبالاخره شماره پرواز ریچاردو اعلام کردن بلند شد منم بلند شدم روبروش وایستادم.
ریچارد:خوب دیگه...
من:امید وارم از اقامتتون درایران لذت برده باشین و بازم به کشور ایران بیاید.
ریچارد:اوه البته.واز دیدن شما هم خوشحال شدم.
من:همچنین.خدانگهدار
اوخی بچم باشعور شده دیگه دستشو جلونمیاورد میدونست دس نمیدم.
ریچارد رفت.اوف اینم از ریچارد.این آدم خوبی بود ببینم نفر بعدی چطور آدمیه.
نشستم روصندلی و نفس عمیقی کشیدم.
آخ کمرم هنوز درد میکرد ی نگاه به ساعت کردمو تقریبا سکته زدم و ی هیییی بلند گفتم و بلند شدم و باز بدو بدو.....
ی صندلی فاصله گذاشتمو نشستم.
تا موقع پرواز کلی کارا کردم مثلا طرح چیدمان صندلی هاروفهمیدم و متوجه شدم که چقدررنگ کرم وقهوه ای به هم میان آخه ی دختره رد شده بود ی همچین تیپی زده بود.
وبالاخره شماره پرواز ریچاردو اعلام کردن بلند شد منم بلند شدم روبروش وایستادم.
ریچارد:خوب دیگه...
من:امید وارم از اقامتتون درایران لذت برده باشین و بازم به کشور ایران بیاید.
ریچارد:اوه البته.واز دیدن شما هم خوشحال شدم.
من:همچنین.خدانگهدار
اوخی بچم باشعور شده دیگه دستشو جلونمیاورد میدونست دس نمیدم.
ریچارد رفت.اوف اینم از ریچارد.این آدم خوبی بود ببینم نفر بعدی چطور آدمیه.
نشستم روصندلی و نفس عمیقی کشیدم.
آخ کمرم هنوز درد میکرد ی نگاه به ساعت کردمو تقریبا سکته زدم و ی هیییی بلند گفتم و بلند شدم و باز بدو بدو.....