16-08-2015، 16:29
میگذرم و میروم ...
از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم
از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم
نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم.
از تو میگذرم، تویی که گذشتی از همه چیز
این را هم فراموش میکنم، جای من در اینجا نیست!
میروم تا آرام باشی، تا از شر من و احساسم راحت باشی
میروم تا روزی پشیمان شوی، حیف احساسات عاشقانه ام بود
میروم تا با کسی دیگر همنشین شوی
از تو میگذرم و شک نکن که فراموشت میکنم
هر چه شمع و شعله و آتش بود را در قلبم خاموش میکنم...
نه اندیشیدن به تو فایده دارد، نه فکر کردن به خاطره هایت
حالا آنقدر به دنبالم بیا تا خسته شود پاهایت...
تو لیاقت مرا نداری، از تو میگذرم تو ارزشی برایم نداری...
کارت شده بود دلشکستن و بی وفایی
روز و شب من این شده بود که از تو سوال کنم کجایی؟؟؟
چرا پاسخی به دل گرفته ام نمیدهی
چرا سرد شده ای و مثل آن روزها سراغی از من نمیگیری؟
فکر کرده ای کیستی، برو با همان عاشقان سینه چاکت
برو که تو با یک نفر راضی نیستی!
از تو میگذرم بی آنکه تو را ببینم
محال است دیگر برگردم، حتی اگر از غم و غصه بمیرم...
از تو میگذرم و بی خیالت میشوم
شک نکن بدون تو از شر هر چه غم در این دنیاست راحت میشوم
اشتباه گرفته ای، من آن کسی که میخواهی نیستم
تا هر چه دلت خواست با دلش بازی کنی
میروم تا حتی نتوانی یک لحظه هم نگاهم کنی...
از تو میگذرم بی آنکه لحظه ای برگردم و تو را ببینم
یک روز بیا تا حساب تمام بی محبتهایت را از قلب شکسته ام برایت بگیرم...
از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم
از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم
نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم.
از تو میگذرم، تویی که گذشتی از همه چیز
این را هم فراموش میکنم، جای من در اینجا نیست!
میروم تا آرام باشی، تا از شر من و احساسم راحت باشی
میروم تا روزی پشیمان شوی، حیف احساسات عاشقانه ام بود
میروم تا با کسی دیگر همنشین شوی
از تو میگذرم و شک نکن که فراموشت میکنم
هر چه شمع و شعله و آتش بود را در قلبم خاموش میکنم...
نه اندیشیدن به تو فایده دارد، نه فکر کردن به خاطره هایت
حالا آنقدر به دنبالم بیا تا خسته شود پاهایت...
تو لیاقت مرا نداری، از تو میگذرم تو ارزشی برایم نداری...
کارت شده بود دلشکستن و بی وفایی
روز و شب من این شده بود که از تو سوال کنم کجایی؟؟؟
چرا پاسخی به دل گرفته ام نمیدهی
چرا سرد شده ای و مثل آن روزها سراغی از من نمیگیری؟
فکر کرده ای کیستی، برو با همان عاشقان سینه چاکت
برو که تو با یک نفر راضی نیستی!
از تو میگذرم بی آنکه تو را ببینم
محال است دیگر برگردم، حتی اگر از غم و غصه بمیرم...
از تو میگذرم و بی خیالت میشوم
شک نکن بدون تو از شر هر چه غم در این دنیاست راحت میشوم
اشتباه گرفته ای، من آن کسی که میخواهی نیستم
تا هر چه دلت خواست با دلش بازی کنی
میروم تا حتی نتوانی یک لحظه هم نگاهم کنی...
از تو میگذرم بی آنکه لحظه ای برگردم و تو را ببینم
یک روز بیا تا حساب تمام بی محبتهایت را از قلب شکسته ام برایت بگیرم...