16-08-2015، 11:39
(آخرین ویرایش در این ارسال: 16-08-2015، 11:40، توسط Interstellar.)
㊝ جـــادهـ اســرار آمیــز مـــرگــ ㊝
[ قسمت اول ]
← این یکی رو نه زیاد ادبی نوشتم نه زیاد عامیانه ..
فکر کنم خوندنش راحت تر باشه .. ↗
[البته نه اینکه داستان الکی باشه .. و نوشته خودم باشه.. ینی اینکه بازنویسی کردم :|
متن های اصلی که پیدا کردم یکم پیچیده بودن .. یا ادبی .. ]
+کم کم میزارم حوصلتون سر نره :|
در پنانگ مالزی جاده ای معروف و در عین حال انگشت نما و بد نام موسوم به جاده (تمپه) وجود دارد خیلی وقت پیش آن جاده ساخته شد تا بشه به دریاچه پشت سد دست پیدا کرد در کیلومتر 7.1 جاده تپه ای وجود دارد که به دو حومه متصل میشود ..
راه ورودی دریاچه پشت سد در جایی در بین جاده ای کم عرض و باریک و پیچ در پیچ قرار دارد ..
حوادث و اتفاقات اسرار آمیز و مرموز زیادی در آن جاده رخ داده اند بیشتر وقتا قربانیان به همراه وسیله نقلیه خود به داخل دره عمیقی پرتاب شده اند و عده کمی جان سالم به در برده و فرار کرده اند.
بسیاری از اهالی پنانگ از رانندگی شب هنگام در ان جاده خودداری میکنند چون میترسند و به همه توصیه میکنند که شب در آن جاده رفت و آمد نکنند .
یک بار یک دختر معصوم و بیگناه توسط پلیسی کشته شد اگر چه علت مرگ دختر معلوم نشد و بصورت یک راز باقی ماند ولی به نظر میرسد دختر گناهی نداشت و آن پلیس مقصر شناخته شد ولی عجیب اینه که روج دختر که پلیس را عامل مرگش میدانست هرگز دست از سر هیچ پلیسی برنداشت در نتیجه بیشتر پلیس ها جرات ندارند شب در جاده رانندگی کنند چون بسیاری از آن ها جان سالم به در نبردند ظاهرا روح انتقامجو دختر هر بار حادثه مرگباری را برای پلیس ها درست میکند ..
طبق اظهارات بومیان آن منطقه سال ها قبل یک تصادف بدجور و مرگبار در آن جاده رخ داده است در آن تصادف خانم جوانی در دم کشته میشود ظاهرا روح آن خانم نیمه های شب بطور ناگهانی مقابل رانندگان بد اقبال نمایان میشود از آنجا که جاده باریک و پیچ در پیچ هست و یک سمت آن پر از از صخره و سمت دیگر یک دره عمیق وجود دارد تمام رانندگانی که سعی کرده اند به هر شکلی فرار کنند کنترل ماشین را از دست داده اند و به قعر دره سقوط کرده اند ظاهر روح مانند یک انسان عادی است و عده کمی چهره او را به یاد دادند ولی بیشتر افراد میدانند که او موی بلندی دارد و بیشتر ردای سفیدی میپوشد
ادامه دارد ..
[ قسمت اول ]
← این یکی رو نه زیاد ادبی نوشتم نه زیاد عامیانه ..
فکر کنم خوندنش راحت تر باشه .. ↗
[البته نه اینکه داستان الکی باشه .. و نوشته خودم باشه.. ینی اینکه بازنویسی کردم :|
متن های اصلی که پیدا کردم یکم پیچیده بودن .. یا ادبی .. ]
+کم کم میزارم حوصلتون سر نره :|
در پنانگ مالزی جاده ای معروف و در عین حال انگشت نما و بد نام موسوم به جاده (تمپه) وجود دارد خیلی وقت پیش آن جاده ساخته شد تا بشه به دریاچه پشت سد دست پیدا کرد در کیلومتر 7.1 جاده تپه ای وجود دارد که به دو حومه متصل میشود ..
راه ورودی دریاچه پشت سد در جایی در بین جاده ای کم عرض و باریک و پیچ در پیچ قرار دارد ..
حوادث و اتفاقات اسرار آمیز و مرموز زیادی در آن جاده رخ داده اند بیشتر وقتا قربانیان به همراه وسیله نقلیه خود به داخل دره عمیقی پرتاب شده اند و عده کمی جان سالم به در برده و فرار کرده اند.
بسیاری از اهالی پنانگ از رانندگی شب هنگام در ان جاده خودداری میکنند چون میترسند و به همه توصیه میکنند که شب در آن جاده رفت و آمد نکنند .
یک بار یک دختر معصوم و بیگناه توسط پلیسی کشته شد اگر چه علت مرگ دختر معلوم نشد و بصورت یک راز باقی ماند ولی به نظر میرسد دختر گناهی نداشت و آن پلیس مقصر شناخته شد ولی عجیب اینه که روج دختر که پلیس را عامل مرگش میدانست هرگز دست از سر هیچ پلیسی برنداشت در نتیجه بیشتر پلیس ها جرات ندارند شب در جاده رانندگی کنند چون بسیاری از آن ها جان سالم به در نبردند ظاهرا روح انتقامجو دختر هر بار حادثه مرگباری را برای پلیس ها درست میکند ..
طبق اظهارات بومیان آن منطقه سال ها قبل یک تصادف بدجور و مرگبار در آن جاده رخ داده است در آن تصادف خانم جوانی در دم کشته میشود ظاهرا روح آن خانم نیمه های شب بطور ناگهانی مقابل رانندگان بد اقبال نمایان میشود از آنجا که جاده باریک و پیچ در پیچ هست و یک سمت آن پر از از صخره و سمت دیگر یک دره عمیق وجود دارد تمام رانندگانی که سعی کرده اند به هر شکلی فرار کنند کنترل ماشین را از دست داده اند و به قعر دره سقوط کرده اند ظاهر روح مانند یک انسان عادی است و عده کمی چهره او را به یاد دادند ولی بیشتر افراد میدانند که او موی بلندی دارد و بیشتر ردای سفیدی میپوشد
ادامه دارد ..