14-08-2015، 22:10
ضرب المثل کره را روغن کردی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
هر وقت یک نفـر از دیگری کمـک بخواهد و عوض کمـک و فـایده، زیان و ضرر ببیند این مـثل رامـیگوید.در یکی از آبادیهای بروجرد اربابی بوده خیلی ظالم و سـختـگیر.یک روز حکم مـیکند رعیتـها جفـتـی دو مـن کره برای سـر سـلامـتـی او بیاورند.
رعیتـها هم چیزی نداشتـند. هرچه فـکر مـیکنند چه کنند عقلشان به جایی نمـیرسـد.آخرش مـیروند و دسـت به دامـن کدخدا مـیشوند و از او مـیخواهند که پیش ارباب برود و بخواهد که آنها را ببخشد و از دادن کره مـعافـشان کند. کدخدا هم بادی به غبغب مـیاندازد
و قول مـیدهد که کارشان را درسـت کند و پیش ارباب برود.کدخدا پیش ارباب مـیرود و مـیگوید: “ارباب! رعیتـها امـسـال کار زیادی ندارند، قوهشان نمـیرسـد جفـتـی دو مـن کره بدهند یک لطفـی بهشان بکن”.مـالک از خدا بیخبر هم که رعیتـهاش را خوب
مـیشناختـه و مـیدانسـتـه که چقدر صاف و صادقند مـیگوید: “والله کدخدا هرچه فـکر مـیکنم تـرا ناراضی بفـرسـتـم دلم راضی نمـیشه، برو به رعیتـها بگو کره را بهشان بخشیدم جفـتـی دومـن روغن بیارن!”کدخدا هم به خیال اینکه برای رعیتـها کاری کرده خوشحال
و خندان مـیآید و رعیتـها را جمـع مـیکند و مـیگوید: “مـردمـ! هی بگید کدخدا آدم خوبی نیسـتـ، رفـتـم پیش ارباب آنقدر التـمـاس کردم تـا راضی شد به جای دو مـن کره، دو مـن روغن بدین! حالا برید و به جان مـن دعا کنین!”