ادامه:
-وای نسیم مردم از خستگی
زدم تو سر تیام:
-بس کن بابا...تو که راهی نیومدی
سر کوچه مترو سوار شدی اومدی فردوسی پیاده شدی....همه ش یه تا کوچه س
تیام سرش رو گرفت و گفت:
-نزن....من نمیخوام مثل تو خنگ شم
سمتش خیز برداشتم:
-خنگ خودتی
با صدای پرند که می گفت:
-خانوما اینجا دانشگاهه
یادمون افتاد که کلی چشم داره نگامون می کنه
از خجالت سرخ شدم
سرم رو پایین انداختم
و دست تیام رو محکم فشار دادم
تیام پرروتر از این حرفا بود
زل زد تو چشمای پرند و گفت:
دانشگاهه که باشه
قتل نکردیم که
فقط می خواستی دست منو له کنی
و با گوشه چشم به من اشاره کرد
که کل کلاس به خنده افتاد
-وای نسیم مردم از خستگی
زدم تو سر تیام:
-بس کن بابا...تو که راهی نیومدی
سر کوچه مترو سوار شدی اومدی فردوسی پیاده شدی....همه ش یه تا کوچه س
تیام سرش رو گرفت و گفت:
-نزن....من نمیخوام مثل تو خنگ شم
سمتش خیز برداشتم:
-خنگ خودتی
با صدای پرند که می گفت:
-خانوما اینجا دانشگاهه
یادمون افتاد که کلی چشم داره نگامون می کنه
از خجالت سرخ شدم
سرم رو پایین انداختم
و دست تیام رو محکم فشار دادم
تیام پرروتر از این حرفا بود
زل زد تو چشمای پرند و گفت:
دانشگاهه که باشه
قتل نکردیم که
فقط می خواستی دست منو له کنی
و با گوشه چشم به من اشاره کرد
که کل کلاس به خنده افتاد