10-09-2012، 13:20
(آخرین ویرایش در این ارسال: 10-09-2012، 21:47، توسط بر پشت شیر،خورشید اثر.)
بله دقیقا نظر من هم استالین است. حالا نظر دادم چون میخواستم کار رو بیطرفانه شروع کنم.
البته استالین اصلا فراماسون نبود اما حداقل برخی شواهد اینجوری میگه که اون اگرچه در اصل بر ضدمتفقین بود اما به ظاهر با اونها خوب بود و شاید برای همین هم تصاویری از او درحال نشان دادن درجه 3 ماسونی هست.
اما استالین در اصل ماسون نبود و هرکسی که ماسون نیست یه جورایی دشمن امریکا و انگلیسه. حتی من عقیده دارم که حکومت پهلوی هم یجورایی مثل استالین عمل میکرد.(خصوصا رضاشاه که مثل فاشیست ها بود و محمدرضا که دراواخر عمر حکومتش شیوه اش رو تغییر داد. (البته من جمهوری اسلامی رو رد نمیکنم. به هیچ وجه))
و دراصل این وسط چرچیل و انگلیس بودند که هیچ سودی نبردن حتی اگه مسبب جنگ شدن. یکی دیگه از دلایل جدایی اتفاق هم به نظر من عقیده آلمانیهای شکست خورده(مردم آلمان) به منجی بودن آمریکا و انگلیسه. درسال 1944 همونجوری که خود آمریکا و انگلیس میگن هم بر سر مناطقی از اروپای شکست خورده مثل دانمارک هم بین شوروی و اون دو رقابت وجود داشت که البته انگلیسیها تمایل بیشتری نسبت به آیزنهاور و آمریکا داشتن.
آمریکایی ها دراصل برای این با کمونیسم بد شدند که دیدند کمونیسمی که بر یک سوم جمعیت جهان حکومت میکنه میتونه براشون خطرساز باشه. اینجوری مُهر بی خدایی رو بر کمونیست ها زدند.
خروشچف هم که مقابل جان.اف کندی تحقیر شد.(البته جان.اف کندی ماسون نبود و کاری با این جامعه لعنتی ماسون ها نداشت.) بهد هم برژنف ببی عرضه!در این میان نفوذ برخی افکار و عوامل بر مردم به نارضایی اونها از کمونیسم افزود. هرچند که کمونیسم دراصل بنیان قوی ای نداشت.
البته استالین اصلا فراماسون نبود اما حداقل برخی شواهد اینجوری میگه که اون اگرچه در اصل بر ضدمتفقین بود اما به ظاهر با اونها خوب بود و شاید برای همین هم تصاویری از او درحال نشان دادن درجه 3 ماسونی هست.
اما استالین در اصل ماسون نبود و هرکسی که ماسون نیست یه جورایی دشمن امریکا و انگلیسه. حتی من عقیده دارم که حکومت پهلوی هم یجورایی مثل استالین عمل میکرد.(خصوصا رضاشاه که مثل فاشیست ها بود و محمدرضا که دراواخر عمر حکومتش شیوه اش رو تغییر داد. (البته من جمهوری اسلامی رو رد نمیکنم. به هیچ وجه))
و دراصل این وسط چرچیل و انگلیس بودند که هیچ سودی نبردن حتی اگه مسبب جنگ شدن. یکی دیگه از دلایل جدایی اتفاق هم به نظر من عقیده آلمانیهای شکست خورده(مردم آلمان) به منجی بودن آمریکا و انگلیسه. درسال 1944 همونجوری که خود آمریکا و انگلیس میگن هم بر سر مناطقی از اروپای شکست خورده مثل دانمارک هم بین شوروی و اون دو رقابت وجود داشت که البته انگلیسیها تمایل بیشتری نسبت به آیزنهاور و آمریکا داشتن.
آمریکایی ها دراصل برای این با کمونیسم بد شدند که دیدند کمونیسمی که بر یک سوم جمعیت جهان حکومت میکنه میتونه براشون خطرساز باشه. اینجوری مُهر بی خدایی رو بر کمونیست ها زدند.
خروشچف هم که مقابل جان.اف کندی تحقیر شد.(البته جان.اف کندی ماسون نبود و کاری با این جامعه لعنتی ماسون ها نداشت.) بهد هم برژنف ببی عرضه!در این میان نفوذ برخی افکار و عوامل بر مردم به نارضایی اونها از کمونیسم افزود. هرچند که کمونیسم دراصل بنیان قوی ای نداشت.