به نام خدا
قسمت اول
"غزل"
زود رفتم شالمم سر کردم .. آها حالا کامل شد .. !
خشگل خدادادی .. اوففف !
یه نگاهی به آینه که خودم ُ نشون میداد کردم !
یه شال مشکی .. یه مانتو ساده مشکی که عاشقش بودم .. یه شلوار جین مشکی .. !
زود سوییچُ برداشتم ُ از خونه زدم بیرون .. !
داشتم میدونییدم به سمت پارکینگ که حس کردم پاهام یخ زده .. !
یه نگاهی به پاهام انداختم .. !
جیغغغغغغ کفشم کو ؟
لولو خوردتش ؟ بردتش چی شده ؟
زود رفتم بالا کفشمو از تو جا کفشی برداشتمو به سمت پارکینک دویدم ولی با 100 درصد سرعت !
هر وقت اینطوری میدوییدم یاد کلاس بکتم میوفتادم .. !
زدم ماشین روشن بشه ..
یه ماشین مشکی 206 !
کلا تیپایی میزدم که به ماشینمم بیاد .. !
راه نیم ساعترو ده دیقه ای رسیدم .. !
یه جای پارک پیدا کردم .. پارک کردم بعد دیدم یه ذره به ماشین جلویی خیلی نزدیک شدم .. !
یه ذره اومدم عقب که تق . !
صدای چی بود ؟
اوفف توم دختر .. !
حتما ترقه مرقه انداختن دیگه !
زود اومدم بیرون از ماشین ُ به سمت ورودی پارک دوییدم ..!
یه نگاهی به نیمکت همیشگیمون کردم .. !
نیست که .. !
یه ذره اینور اونورو دید زدم تا دیدمـش .. !
یه تیشرت مشکی طرح دار بود که نمیدونم چی بود اصن .. !
یه شلوار جین پسرونه هم پوشیده بود .. !