18-07-2015، 13:59
Rock metal pop
من معني اهنگو مي نويسم
اهنگ crawling از لينكين پارك
من معني اهنگو مي نويسم
اهنگ crawling از لينكين پارك
———————————————
crawling in my skin
زیر پوستم میخزه
these wounds they will not heal
این ضخما خوب شدنی نیستن
fear is how I fall
از این میترسم که ببازم
confusing what is real
نمیدونم حقیقت چیه؟
there’s something inside me that pulls beneath the surface
یه چیزی توی من هست که داره از درون بهم فشار میاره
consuming/confusing
نابودم می کنه/گیجم میکنه
this lack of self-control I fear is never ending
میترسم این کمبود اعتماد به نفس درونم هیچ وقت از بین نره
controlling/I can’t seem
کنترلم میکنه/ به نظر نمیاد بتونم. . .
to find myself again
که بتونم دوباره خودمو پیدا کنم
my walls are closing in
درها داره به روی من بسته میشن
(without a sense of confidence I’m convinced that there’s just too much pressure to take)
بدون حس اعتماد به نفس متقاعد شدم که باید فشار زیادی رو تحمل کنم
I’ve felt this way before
این حس رو قبلا هم داشتم
so insecure
احساس نا امنی می کنم
crawling in my skin
زیر پوستم میخزه
these wounds they will not heal
این ضخما خوب شدنی نیستن
fear is how I fall
از این میترسم که ببازم
confusing what is real
نمیدونم حقیقت چیه؟
discomfort, endlessly has pulled itself upon me
نا آرامی بی پایان روی من سنگینی می کنه
distracting/reacting
آشفتم می کنه/متاثرم می کنه
against my will I stand beside my own reflection
بر خلاف میلم، روبروی تصویرم می ایستم
it`s haunting/how i cant seem…
داره منو شکار می کنه/ چطور نمیتونم. . .
to find myself again
که بتونم دوباره خودمو پیدا کنم
my walls are closing in
درها داره به روی من بسته میشن
(without a sense of confidence I’m convinced that there’s just too much pressure to take)
بدون حس اعتماد به نفس متقاعد شدم که باید فشار زیادی رو تحمل کنم
I’ve felt this way before
این حس رو قبلا هم داشتم
so insecure
احساس نا امنی می کنم
crawling in my skin
زیر پوستم میخزه
these wounds they will not heal
این ضخما خوب شدنی نیستن
fear is how I fall
از این میترسم که ببازم
confusing what is real
نمیدونم حقیقت چیه؟
crawling in my skin
زیر پوستم میخزه
these wounds they will not heal
این ضخما خوب شدنی نیستن
fear is how I fall
از این میترسم که ببازم
confusing what is real
نمیدونم حقیقت چیه؟
there’s something inside me that pulls beneath the surface
یه چیزی توی من هست که داره از درون بهم فشار میاره
consuming,confusing what is real
نابودم می کنه/ نمیدونم حقیقت چیه؟
this lack of self-control I fear is never ending
میترسم این کمبود اعتماد به نفس درونم هیچ وقت از بین نره
controlling,confusing what is shit.
کنترلم میکنه/ نمیدونم حقیقت چیه؟
————————————————