15-07-2015، 14:09
(آخرین ویرایش در این ارسال: 15-07-2015، 14:15، توسط ابراهیم هادی.)
[rtl]نظر قرآن درباره دوستی پنهانی[/rtl]
[rtl]قرآن کریم در باب بهداشت روانی دختر و پسر، آنها را از داشتن روابط و دوستی پنهانی با جنس مخالف نهی کرده است. [/rtl]
"سلام خانم... باور کنید من مزاحم نیستم. از ظاهر شما خیلی خوشم آمده این شماره من... لطفا با من تماس بگیرید، مطمئن باشید هرگز پشیمان نمیشوید "
جملاتی از این دست، نقطه آغاز بسیاری از عشقهای کور خیابانی و بهانه و دستمایهای برای شروع یک رابطه احساسی، نابهنجار و زندگیسوز بین دختران و پسران جامعه ماست که خارج از عرف جامعه و مرز مذهب، به رابطهای مبهم و تاریک تن میدهند که حسرتی جانکاه و سرنوشتی شوم را برایشان رقم میزند. دوستی با جنس مخلف، که دنیای ارتباطات بسی بدان دامن زده است، یکی از معضلات جدی جامعه ماست. این موضوع، را هم میتوان به مثابه یک ناهنجاری اجتماعی انگاشت و نیز یک آسیب فرهنگی و حرمتی شرعی.
در این نوشتار با مروری بر کلام وحی، این مساله را صرفا از زاویه نگاه دین، میکاویم.
جملاتی از این دست، نقطه آغاز بسیاری از عشقهای کور خیابانی و بهانه و دستمایهای برای شروع یک رابطه احساسی، نابهنجار و زندگیسوز بین دختران و پسران جامعه ماست که خارج از عرف جامعه و مرز مذهب، به رابطهای مبهم و تاریک تن میدهند که حسرتی جانکاه و سرنوشتی شوم را برایشان رقم میزند. دوستی با جنس مخلف، که دنیای ارتباطات بسی بدان دامن زده است، یکی از معضلات جدی جامعه ماست. این موضوع، را هم میتوان به مثابه یک ناهنجاری اجتماعی انگاشت و نیز یک آسیب فرهنگی و حرمتی شرعی.
در این نوشتار با مروری بر کلام وحی، این مساله را صرفا از زاویه نگاه دین، میکاویم.
واژه انسان، بنا بر یک دیدگاه، مأخوذ از ماده "نَسی" و به معنای موجودی فراموشکار است و بنا بر دیدگاهی دیگر، از ریشه "اَنَس" و به معنای موجودی است که اهل انس و الفت با دیگران است. بنا بر دیدگاه دوم، نیاز به انس و مانوس واقع شدن، میلی غریزی و ذاتی است که در وجود انسان خفته و نهفته است. از طرفی، در دستگاه آفرینش، وجود هیچ میلی بیهدف نیست. امیال نیز، نیل به اهداف نمییابند مگر اینکه در مسیر صحیح خود جهتدهی شوند. با این مقدمه، یکی از امیال نهفته در سرشت آدمی، گرایش به جنس مخالف است که دستگاه حکیمانه خلقت، آن را بر پایه هدفی مقدس در وجود آحاد بشریت به ودیعت نهاده که همانا تکامل و تولید و تکثیر نسل انسانی در سایه پیوند زناشویی است.
گرایش به جنس مخالف از کودکی با انسان همراه است اما در سنین بلوغ به دلیل تغییرات شیمیایی و فیزیولوژیکی بدن که در نتیجه آزادسازی هورمونها به وجود میآید، تشدید شده و در مسیر ارضای غرایز جنسی قرار میگیرد. چنانچه آدمی در مدیریت این میل، دچار افراط یا تفریط شده و از ریل اعتدال خارج شود، از آسیبهای روانی و اجتماعی زیانبخش آن،گریز و گزیری نخواهد داشت.
گرایش به جنس مخالف از کودکی با انسان همراه است اما در سنین بلوغ به دلیل تغییرات شیمیایی و فیزیولوژیکی بدن که در نتیجه آزادسازی هورمونها به وجود میآید، تشدید شده و در مسیر ارضای غرایز جنسی قرار میگیرد. چنانچه آدمی در مدیریت این میل، دچار افراط یا تفریط شده و از ریل اعتدال خارج شود، از آسیبهای روانی و اجتماعی زیانبخش آن،گریز و گزیری نخواهد داشت.
گرایش به جنس مخالف، در قالب دوستی دختر و پسر و اغلب به صورت پنهانی ظهور میکند.
کلیدواژه قرآن در خصوص این گونه رفاقتهای ناسالم، واژه " خِدن " است. خِدن، آنگونه که راغب اصفهانی در مفردات گفته است: بیشتر در كسی استعمال میشود كه دوستی وی از روی شهوت باشد.
قرآن کریم به عنوان یگانه کتاب تربیتساز الهی، در بحث بهداشت روانی دختر و پسر، بر حفظ حریم زن و مرد تاکید ورزیده و همگان را از داشتن روابط و دوستیهای پنهانی با جنس مخالف برحذر داشته است.
دیدگاه قرآن در خصوص دوستگیری از جنس مخالف در دو آیه زیر آمده است:
یک. نخست، در سوره نساء، کریمه 25،خطاب به مردان، آنها را ازدواج با زنان یا دخترانی که روابط دوستانه پنهانی با دیگران داشتهاند منع کرده میفرماید«...فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان »(آنان را با اجازه خانوادههایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.)
دو. در جایی دیگر همین تعبیر درباره پاکدامنی مردان آمده است: الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُوْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَیتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ (مائده/5 )؛ و زنان پاکدامن از مسلمانان و زنان پاکدامن از اهل کتاب حلالاند، هنگامی که مهر آنان را بپردازید و پاکدامن باشید، نه زناکار و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید.
دیدگاه قرآن در خصوص دوستگیری از جنس مخالف در دو آیه زیر آمده است:
یک. نخست، در سوره نساء، کریمه 25،خطاب به مردان، آنها را ازدواج با زنان یا دخترانی که روابط دوستانه پنهانی با دیگران داشتهاند منع کرده میفرماید«...فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان »(آنان را با اجازه خانوادههایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.)
دو. در جایی دیگر همین تعبیر درباره پاکدامنی مردان آمده است: الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُوْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَیتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ (مائده/5 )؛ و زنان پاکدامن از مسلمانان و زنان پاکدامن از اهل کتاب حلالاند، هنگامی که مهر آنان را بپردازید و پاکدامن باشید، نه زناکار و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید.
[rtl]نکتهها:[/rtl]
1. کلیدواژه قرآن در خصوص این گونه رفاقتهای ناسالم، واژه " خِدن " است. خِدن، آنگونه که راغب اصفهانی در مفردات گفته است: بیشتر در كسی استعمال میشود كه دوستی وی از روی شهوت باشد.(1) در حالیکه قرآن، از دوست اصیل و سالم به "خلیل" تعبیر میکند.
2. بنا بر گفته صاحب معجم الوسیط، «اخدان» جمع « خدن» به معنای دوست پنهانی پسر یا دختر است و مذكّر و مونّث آن یكی است. (2)
3. در اینگونه دوستیها، محبت راستین وجود ندارد چرا که قرآن، از کسی که دوستیاش بر پایه صداقت استوار است، به "صدیق" تعبیر میکند.
4. علت جمع آمدن کلمه «أخدان» در آیه این است که وقتی کسی برای فحشا و از روی شهوت دوست برمیگزیند، به یکی یا دوتا قانع نخواهد بود؛ چرا که نفس انسانی وقتی به دنبال شهوات و خواستههای خود برود، حد توقف ندارد.(3)
5. شاید از ظاهر آیه برداشت شود که عفت و پاکدامنی، شرط شرعی صحت ازدواج است اما از قرینه آیهای دیگر از قرآن، فهمیده میشود که عفت و پاکدامنی، شرط اخلاقی ازدواج است و نه شرط فقهی آن. توضیح آنکه: در سوره نور کریمه سوم، میخوانیم: "مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند؛ و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمیآورد و این کار بر مومنان حرام شده است! حال این سوال مطرح است که آیا آیه مورد بحث، " بیانگر حكم فقهی است یا حكم اخلاقی؟ اگر حكم فقهی را بگوید، با استثنا سازگاری ندارد كه میفرماید مرد زناكار جز با زن آلوده یا مشرك حق ازدواج ندارد، حال آنكه شرعاً چنین نیست، زیرا ازدواج مرد آلوده با زن پاكدامن شرعاً حلال و جایز است و ازدواج مرد مسلمان، هرچند آلوده باشد با زن مشرك حرام است: (ولاتَنكِحوا المُشرِكاتِ حَتّی یُومِنّ) كه اطلاق این آیه هر مسلمانی اعم از آلوده و پاكدامن را دربر میگیرد، پس آیه مورد بحث به قرینه آیه سوره «نور» حكم اخلاقی و اجتماعی رایج را بیان میكند كه معمولاً افراد آلوده با آلودهها ارتباط دارند(4)
6. پاكدامنی برای همگان مطلوب و با ارزش است؛ ولی برای كنیزان تأكید شده است، چون آنان بیشتر در معرض فساد و بزهكاری بودند، زیرا تحمیل و سودجویی مادی برخی از مالكان یا اشتغال آنان به امور خدمتگزاری زمینه فساد و بیعفتی را برای آنان بیشتر فراهم میكرد. (5)
2. بنا بر گفته صاحب معجم الوسیط، «اخدان» جمع « خدن» به معنای دوست پنهانی پسر یا دختر است و مذكّر و مونّث آن یكی است. (2)
3. در اینگونه دوستیها، محبت راستین وجود ندارد چرا که قرآن، از کسی که دوستیاش بر پایه صداقت استوار است، به "صدیق" تعبیر میکند.
4. علت جمع آمدن کلمه «أخدان» در آیه این است که وقتی کسی برای فحشا و از روی شهوت دوست برمیگزیند، به یکی یا دوتا قانع نخواهد بود؛ چرا که نفس انسانی وقتی به دنبال شهوات و خواستههای خود برود، حد توقف ندارد.(3)
5. شاید از ظاهر آیه برداشت شود که عفت و پاکدامنی، شرط شرعی صحت ازدواج است اما از قرینه آیهای دیگر از قرآن، فهمیده میشود که عفت و پاکدامنی، شرط اخلاقی ازدواج است و نه شرط فقهی آن. توضیح آنکه: در سوره نور کریمه سوم، میخوانیم: "مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند؛ و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمیآورد و این کار بر مومنان حرام شده است! حال این سوال مطرح است که آیا آیه مورد بحث، " بیانگر حكم فقهی است یا حكم اخلاقی؟ اگر حكم فقهی را بگوید، با استثنا سازگاری ندارد كه میفرماید مرد زناكار جز با زن آلوده یا مشرك حق ازدواج ندارد، حال آنكه شرعاً چنین نیست، زیرا ازدواج مرد آلوده با زن پاكدامن شرعاً حلال و جایز است و ازدواج مرد مسلمان، هرچند آلوده باشد با زن مشرك حرام است: (ولاتَنكِحوا المُشرِكاتِ حَتّی یُومِنّ) كه اطلاق این آیه هر مسلمانی اعم از آلوده و پاكدامن را دربر میگیرد، پس آیه مورد بحث به قرینه آیه سوره «نور» حكم اخلاقی و اجتماعی رایج را بیان میكند كه معمولاً افراد آلوده با آلودهها ارتباط دارند(4)
6. پاكدامنی برای همگان مطلوب و با ارزش است؛ ولی برای كنیزان تأكید شده است، چون آنان بیشتر در معرض فساد و بزهكاری بودند، زیرا تحمیل و سودجویی مادی برخی از مالكان یا اشتغال آنان به امور خدمتگزاری زمینه فساد و بیعفتی را برای آنان بیشتر فراهم میكرد. (5)
[rtl]پینوشتها:[/rtl]
1. المفردات، ص 625.
2. المعجم الوسیط، ص222.
3. تفسیر نمونه،ذیل تفسیر آیه
4. تفسیر تسنیم، جلد 18، ص 393.
5. پیشین