[4]
زمین کربلا که باشی، بدن های بی سر شهدا را به تو می سپرند و سرها و اسیرها را از تو دور می کنند...
باری از غم بر دوش تو می ماند و باقیِ محنت و رنجِ از جنگ مانده را کاروان با خود می برد.
حالا تو مانده ای و تن هایی که برهنه و زخم خورده بر تو رها شده اند ...
تو مانده ای و شرم حضور این تن ها و ...
...
کاش کسی، کسانی سراغ بدن های بر خاک افتاده را بگیرند ...
باری از غم بر دوش تو می ماند و باقیِ محنت و رنجِ از جنگ مانده را کاروان با خود می برد.
حالا تو مانده ای و تن هایی که برهنه و زخم خورده بر تو رها شده اند ...
تو مانده ای و شرم حضور این تن ها و ...
...
کاش کسی، کسانی سراغ بدن های بر خاک افتاده را بگیرند ...