13-07-2015، 8:20
یه بار سر امتحان قران بود که هرچی تو مخم بود رو خالی کردم رو برگه ولی با احتساب کلی 13تا16میشدم اونم فوق فوقش (بماند که کلا هیچی نخونده بودم و رسما خالی بودم(
نمیدونم حالا کدوم الاقی تقلب قران رو رو میز نوشته بود درست طرف من منم که بدبخت اومدن رو میزو خوندن فک کردن من نوشتم حالا منو به زور بردن تک صندلی چسبیده به میز معلم . معلم ما هم بلند شد رفت ته کلاس نشست. که هممونو ببینه
منم طبق معمول که موقع کم اوردن اهنگ میخونم شروع کردم زیر لب اهنگه پلنگو خوندن
خودمم نمیدونم چه ربطی داشت ولی ده دقیقه یه بار یه چی یادم میومد
بچه ها دونه دونه برگه هارو میزاشتن رو میز منو میدیدن تعجب میکردن میخندیدن میرفتن.یکی نی بگه منگلا جا خندیدن برسونید
اخرشم نمرم شد 16
نمیدونم حالا کدوم الاقی تقلب قران رو رو میز نوشته بود درست طرف من منم که بدبخت اومدن رو میزو خوندن فک کردن من نوشتم حالا منو به زور بردن تک صندلی چسبیده به میز معلم . معلم ما هم بلند شد رفت ته کلاس نشست. که هممونو ببینه




