عشق ینی خودم که تو تاریخچه سوتیام از سوتی+18گرفته تا خوردن به درخت وسط خیابون دارم خخخخخ
اقا یه دوست دارم که تخت اخر کلاس میشینه خدای سوتی منم یه تخت جلوترش هی برمیگردم طرف اینا و بساط حرفو اینجور چیزا
یه روز دبیره دید اون گوشه حرف زیاده این بدبختو برد یه میز جلو تر از ما و از دوستش جداش کرد سر زنگ قران دبیر داره میپرسه حالا ماهم که خیلی محلش میدیم جون عممون
این دوستم برگشت خواست به من بگه تو چطوری از صب تا ظهر برمیگردی هی من گردنم درد گرفت که به جا اون گفت (تو چطوری هی برمیگردی؟من کردنم درد گرفت )من و دوستان اندکی تعمل نموده و سپس به معنای واقعی کلمه پوکیدیم
من به شخصه هنوز وقتی مسواک میزنم تیکه میز از زیر دندونام میاد بیرون خخخخخ
اقا یه دوست دارم که تخت اخر کلاس میشینه خدای سوتی منم یه تخت جلوترش هی برمیگردم طرف اینا و بساط حرفو اینجور چیزا
یه روز دبیره دید اون گوشه حرف زیاده این بدبختو برد یه میز جلو تر از ما و از دوستش جداش کرد سر زنگ قران دبیر داره میپرسه حالا ماهم که خیلی محلش میدیم جون عممون
این دوستم برگشت خواست به من بگه تو چطوری از صب تا ظهر برمیگردی هی من گردنم درد گرفت که به جا اون گفت (تو چطوری هی برمیگردی؟من کردنم درد گرفت )من و دوستان اندکی تعمل نموده و سپس به معنای واقعی کلمه پوکیدیم
من به شخصه هنوز وقتی مسواک میزنم تیکه میز از زیر دندونام میاد بیرون خخخخخ