19-05-2015، 17:05
(آخرین ویرایش در این ارسال: 19-05-2015، 17:16، توسط mr.destiny.)
فعالیتهای معقول از تمدن فرازمینیها نشان می دهد که آنان بطور غیر منتظره ای به ما نزدیک هستند با این حال ذهنیت انسانها برای فهم این مساله آمادگی ندارد. در حال حاظر ظاهر شدن این موجودات هوشمند در روی کره زمین کاملا اثبات شده است و اینک شاید بسیار تعجب برانگیز باشد که بگوئیم حضور موجودات موجودات فضایی در نزدیکترین جای کره زمین یعنی در کره ماه و سیاره مریخ نیز می باشد. هزاران عکس و ویدیو از فضاپیمای Apollos و ایستگاه فضایی Clementine نشان داد که بسیاری از نقاط و شواهد در سطح ماه در نزدیکی این شهرها از آثار فعالیتهای انجام شده خبر میدهد. با این کشف بزرگ که توسط سازمان فضائی ناسا انجام گرفت فوراً بعنوان محرمانه طبقه بندی گردیده و سرپوشی برآن گذاشته شد تا این اخبار به بیرون درج پیدا نکند.. اینک ما از لحاظ روانی آماده نیستیم تا به درستی این مسائل را باور کنیم به مانند این است که رابینسون کروزوئه برای اولین بار پا برهنه بر روی شن و ماسه های آمریکا راه رفت به گمان اینکه به جزیزه ای کوچکتر وارد شده است غافل از اینکه بعدها این پا نهادن اسرار دیگری را از دل این قاره پهناور برملا ساخت.در ادامه چندین تصویر از این کشفیات را که چندین سال است جزو اسرار محرمانه بوده اند مشاهده می کنید.. خودتان قضاوت کنید ! (آیا واقعا اینها طبیعیند یا ساخته فرازمینی ها و یا ... ساخته دست ابرقدرتها؟!! نویسنده)
به گزارش روزنامه روسیه ای Vecherny ولگوگراد بسیار باور نکردنی است که حتی ممکن است در حال حاضر این موجودات در جایگاهشان از اصول اجتماعی پیروی می کنند. دانشمندان ناسا و مهندسین شرکت دراکتشافات مریخ و ماه نتایج این اکتشافات خود را در جلسه مطبوعاتی در واشنگتن در باشگاه ملی مطبوعات در 21 مارس سال 1996 منتشر کرده بودند، اما با این حال متاسفانه آمریکا سرپوشی برای این کشف بسیار بزرگ گذاشته بود و آن را بعنوان اسناد سری طبقه بندی کرده بود.
این برای اولین بار است که انسان ساختارها و اشیائی را در ماه کشف میکند. دانشمندان با احتیاط در مورد این اجسام صحبت میکنن آنها همیشه به این نکته همواره اشاره داشته اند که شاید این شهرها و اشیاء توسط انسان ساخته شده است…!!!
در این جلسه همچنین گفته شده است که با توجه به عکسها و فیلمها احتمال اینکه اتحاد جماهیر شوروی سابق به ساخت این شهرها برای فعالیتهای سری و محرمانه خود اقدام نموده اند نیز اشاره گردیده است.
هزاران عکس و ویدیو از فضاپیمای Apollos و ایستگاه فضایی Clementine نشان داد که بسیاری از نقاط و شواهد در سطح ماه در نزدیکی این شهرها از آثار فعالیتهای انجام شده خبر میدهد.
تمام فیلمهای ویدیویی و عکسهای ایالات متحد که توسط فضانوردان آپولو برداشته شده بودند در این جلسه نشان داده شد و مردم به شدت شگفت زده شده بودند و سوالی که مطرح شد این بود که چرا این اسناد در همان اوایل اکتشاف برای مردم رونمائی نگردید؟ متخصصان ناسا در جواب اعلام کردند که پیش بینی می شد که واکنش مردم به این یافته ها سخت باشد که واقعاً موجوداتی در روی کره ماه و مریخ زندگی می کردند یا نه هنوز هم وجود دارند!!؟ علاوه بر این پیش بینی می شد که عکس العمل مردم به این یافته ها حتی فراتر از این مسائل هم کشیده شود. متخصص مطالعات قمری ناسا ریچارد هوگلند میگوید که هنوز هم سعی بر آن داریم که عکسهای اصلی را بازگردانی کنیم چراکه در این عکسهای کپی شواهدی از روتوش وجود دارد که برای چه دولت بسیاری از شواهد را در عکسها و فیلمها روتوش کاری کرده است!!
برخی از محققان می گویند که فرض را بر این بنا نهید که در بیرون از محیط زمین از کره ماه و مریخ بعنوان ایستگاه یا ترمینالی برای فعالیتهایی استفاده گردیده است چرا که همین فرض و پیشنهاد توسط افسانه ها و اسطوره ها از ملیتهای مختلف از سیاره ما تائید گردیده است.
در این بررسی از گنبدهای بزرگ در زیرزمینهای عظیم ، تونلهای متعدد نیز یاد گردیده است. ذکر این نکته نیز از اهمیت خاصی برخوردار است که هنوز هم دانشمندان در چگونگی ظاهر شدن ماه و اصول خودگردانی به اطراف زمین نیز با همدیگر اتفاق نظر دارند.
برخی از اشیاء روی سطح ماه در اثر تشکلهای طبیعی زمین شناسی ماه تقریباً نابود گردیده است، اما با این همه این اشیاء و شهرها و دیگر یافته ها در قسمتی از منطقه Rima در ماه که آپولو 15 فرود آمد اولین اکتشافات در محاصره دیوار بلندی قرار داشت . هم اینک این اکتشافات به 44 منطقه در ماه افزایش یافته است.
ناسا در مرکز موسسه پروازهای فضائی گودارد و هوستون در حال تحقیق این مناطق اسرار آمیز می باشد که یکی از این مناطق که در نزدیکی دهانه Tiho در سطح ماه می باشد این منطقه بصورت تراس شکل می باشد و ورودی این جایگاه بصورت تونلی است که در اثر فرآیندهای طبیعی زمین شناسی تقریباً مسدود گردیده است بنا به شواهد این جایگاه و جایگاههای مشابه به این منطقه بسیار شبیه به معادن گچ می باشد.
گنبد شفاف مطرح شده در دهانه لبه بالایی در نزدیکی دهانه کوپرنیک نیز کشف گردید این گنبد غیر معمول است. فضانوردان آپلو 10 از جسمی عکسبرداری کرده اند که حدوداً 1610 متر (یک مایل) ارتفاع دارد که سایه ای که در سطح ماه ایجاد میکند به 14 کیلومتر نیز میرسد. این جسم یا قلعه بنظر میرسد از واحدهای چند استوانه ای تشکیل شده است.
در جلسه مطبوعاتی که در آن بسیاری از دانشمندان ناسا حضور داشتند هنگامی که ریچارد هوگلند برای بار دوم درخواست فیلمها و عکسها را کرد آن عکسها از لیست تصاویر ساخته شده توسط آپلو-10 خدمه ناپدید گردیده بود. هنگامی که خدمه آپلو 12 در سطح ماه فرود آمدند اجسام هرمی شکل با فرودهای نیمه شفاف را مشاهده نمودند که فقط چند متر از سطح ماه معلق در هوا بودند که تمام رنگهای رنگین کمان نیز از کناره های آنها دیده می شد به گفته محققان در سازه های باستانی این سازه های کره ماه تا حدی شبیه به سازه هایی که در روی زمین بعد از تخریب بوجود می آید شباهت دارد. این مخروبه ها از اهرام شفاف، گنبدها و غیره تشکیل یافته است در حال حاضر ناسا سرگرم مطالعه روی این مناطق است عده ای از زمین شناسان و دانشمندان پس از مطالعه عکسها از این شهرهای قمری و دیگر اشیاء غیر عادی گفتند که این می تواند از تشکلهای طبیعی ماه باشد اما بایستی اعتراف کرد که آنها کاملا مصنوعی هستند بخصوص گنبد و اهرام.
پس فعالیت معقول از تمدن فرازمینیها نشان می دهد که اینان بطور غیر منتظره ای بما نزدیکترند اما اینک ما از لحاظ روانی آماده نیستیم تا به درستی این مسائل را باور کنیم به مانند این است که رابینسون کروزوئه برای اولین بار پا برهنه بر روی شن و ماسه های آمریکا راه رفت به گمان اینکه به جزیزه ای کوچکتر وارد شده است غافل از اینکه بعدها این پا نهادن اسرار دیگری را از دل این قاره پهناور برملا ساخت
.
چندی پیش در یکی از قبرستان های کرواسی تعدادی کارگر در حال کندن زمین بودند که با جسمی عجیب روبرو شدند. این جسم عجیب که از جنسی نرم اما بادوام و محکم است تقریبا به چهره انسان های فضایی شباهت دارد و برروی آن بخشی که به نظر دهان این موجود باشد نیز دیده می شود که بسیار عجیب و ترسناک است.
شهردار منطقه "مدیمورج" که این سر در انجا پیدا شده است به خبرنگاران گفت:" این جسم عجیب به نظر سر یک موجود فضایی است زیرا تمامی اجزای صورت را دارد اما شباهتی به انسان های زمینی ندارد." او همچنین در ادامه گفته است که این سر بویی شبیه به عطر های مردانه می دهد.
این جسم عجیب این روزها تحت نظارت شدید نگهداری می شود و مسئولین کرواسی منتظر آن هستند تا متخصصین از راه رسیده و آزمایشات را روی این آدم فضایی انجام دهند. این جسم بیگانه در حالی پیدا شده است که چندی پیش نیز استخوان های عجیبی کشف شده بودند اما مطالعات روی آن ها نشان داد این موجودات تنها انسان های باستانی هستند.
اگر يوفوها واقعيت داشته باشند، چرا همه فکر مي کنند که آنها از فضا آمده اند؟ چرا هيچ کس آنها را ساخته دست بشر نمي داند؟
عده اي از روان شناسان معتقدند که يوفوها اسطوره هاي دنياي مدرن هستند؛ آن هم به اين دليل که انسان نمي تواند بدون اسطوره روزگارش را بگذراند. اگر قديمي ها فکر مي کردند که اسطوره هايي از آسمان به زمين مي آيند، حالا با پيشرفت علم، يوفوها که پديده هاي تکنولوژي هستند، جاي آنها را گرفته اند. اما اگر اين نظر روان شناسان را نپذيريم و باور کنيم که يوفوها واقعا وجود دارند، باز هم همه چيز حل نمي شود، چون حالا يک بحث جديد شروع مي شود؛ آن هم با اين سوال که «بشقاب پرنده ها از فضا مي آيند يا همين جا روي زمين ساخته شده اند؟». عده اي از دانشمندان معتقدند که يوفوها پديده هاي سري و نظامي خود ما زميني ها هستند. اين وسط عده اي ديگر هم عقيده دارند که آنها از فضا آمده اند و امکانات به کار رفته در آنها، خارج از داشته هاي بشر است! اما نگاهي دقيق تر به پيشرفت هاي تکنولوژيک بشر و پروژه هاي سري ممکن است ما را متقاعد کند که حق با گروه اول است و خبري از فضايي ها نيست. اين عده براي خودشان دلايلي هم دارند که سرسختانه از آنها دفاع مي کنند.
تمام چيزهايي که در مورد آن گفته مي شود و حتي اسمي که براي آن انتخاب شده، همگي برپايه حدسيات و مشاهدات افراد مختلفي است که اطلاعات ناقصي از اين پرنده ناشناس يا به قول جديدي ها، پرنده X دارند. به همين دليل به صورت قطعي نمي توان گفته ها را تاييد يا رد کرد. اينجا صحبت از يک پرنده ناشناس زميني است.آنهايي که از آن حرف مي زنند ابدا به يوفوها معتقد نيستند بلکه فکر مي کنند اين پرنده خارق العاده روي زمين ساخته شده است اما چون کسي آن را به درستي نمي شناسد، برايش اسم پرنده X يا مجهول را انتخاب کرده است.
شروع ماجرا تقريبا به 25 سال پيش برمي گردد. اولين بار در سال 1986 در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريکا، يک درخواست يک خطي ديده مي شد. زير اين برگه درخواست يک نام عجيب نوشته و براي آن مبلغي معادل 272 ميليارد دلار بودجه درخواست شده بود، رقم زيادي که نشان مي داد پاي يک طرح سري و نظامي بزرگ و با اهميت در ميان است.
آئورورا؛ عظيم تر از شاتل
از اسمش نمي توان چندان به ماهيت آن پي برد. «آئورورا» اسم يک پروژه سري نظامي است اما اين کلمه به چه معني است؟ آئورورا همان شفق قطبي است که به دليل توفان هاي خورشيدي رخ مي دهد. نام اين پرنده هر چه باشد، شناخته شده ترين طرح طبقه بندي شده ارتش آمريکاست. حالا بد نيست کمي هم از پيشينه مجهول آئورورا بدانيد. همان طور که در بالا هم گفته شد، اولين بار آئورورا در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريکا ديده شد؛ رديفي که درخواست مشهور بودجه ذکر شده درآن قرار داشت بعد از طرح هاي SR-71 و B-2 آمده بود (طرح هاي پيچيده هوايي که قبل از آن در آمريکا مشهور شده بودند).
در همان سال دولت آمريکا زمين هاي اطراف درياچه گروم در صحراي نوادا (Nevada) را اشغال و حصاربندي کرد. البته اين حصاربندي ها چندان شبيه استحکامات معمولي نبود و غيرقابل نفوذ به نظر مي رسيد. بنابر گزارش هاي تائيد نشده، از آن سال به بعد تاسيسات مدرن و سري بسياري در اين زمين ها ساخته شده و هنوز هم در حال تکميل شدن هستند. گفته مي شود زمين هاي اطراف اين پايگاه غير قابل عبور اعلام شده است. البته دولت آمريکا همواره وجود اين تاسيسات را به شدت تکذيب کرده؛ تکذيبي که به دامنه شايعات و اظهار نظرها اضافه کرده است.
در سال 1988 روزنامه نيويورک تايمز گزارش داد که نيروي هوايي ارتش ايالات متحده روي طرح يک هواپيما کار مي کند که سرعتش به شش برابر سرعت صوت هم مي رسد! بعد از آن در کاليفرنياي جنوبي غرش هواپيمايي شنيده مي شد که شبيه هيچ يک از هواپيماهاي شناخته شده نبود. سروصداي اين هواپيما آن قدر بلند بود که مراکز لرزه نگاري سازمان زمين شناسي آمريکا هم آن را ثبت کردند. به همين دليل احتمال داده مي شود اين پايگاه که به طرز غيرمعمولي بزرگ است، باند پرواز بزرگ و زيرزميني يک پرنده عظيم باشد به اسم آئورورا. آنهايي که سروصداي اين هواپيما را شنيده اند، غرش هاي آن را از صداي شاتل ها در هنگام فرود هم وحشتناکتر توصيف کرده اند!
شبح؛ پروژه اي سري
براي اين پرنده اسامي مستعار زيادي در نظر گرفته شده XR-7 است. زماني تصور مي شد که اين طرح، فاز دوم پرنده مافوق صوت SR-75 باشد، اما بعدها در سال 1994 بن ريچارد (از شخصيت هاي سرشناس صنعت هوايي آمريکا) اعلام کرد که آئورورا اسم رمزي بود براي طرح ATB.
اما ATB چه بود؟ ATB مخفف «Advanced Technology Bomber» به معناي «تکنولوژي بمب افکن پيشرفته» بود که شرکت نورثروپ در ابتداي دهه 80 ميلادي برنده طرح اجرايي آن در مناقصه وزارت دفاع آمريکا شده بود. بمب افکن B-2 که لقب اسپريت (به معناي شبح) را يدک مي کشيد، نتيجه اين طرح بود. البته هنوز هم B-2 جانشين خاصي پيدا نکرده است، پس مي توان آئورورا را يکي از جانشينان آن دانست چون در آن صورت بايد رونمايي مي شد. اما در سال 1992اتفاقي افتاد که باعث شد سري و ناشناخته بودن اين پرنده به شدت تاييد شود. در اين سال يکي از مسؤولان کنترل ترافيک هوايي نيروي هوايي سلطنتي انگلستان در اسکاتلند، علامتي راداري را دريافت کرد که خيلي عجيب بود. او در نزديکي پايگاه هوايي مک رينهاش پرنده اي را روي رادار خود ديده بود که در زماني خيلي کوتاه سرعتش به سه برابر سرعت صوت رسيده بود. او با پايگاه هوايي تماس گرفته و علت اين علامت را پرسيده بود اما آنها به او گفته بودند به نفعش است که اين موضوع را فراموش کند. البته ده ها مورد گزارش ديگر در آمريکا و انگلستان وجود دارد که به اين پرنده غران مربوط مي شود. تا زماني که نيروي هوايي ارتش آمريکا پرده از اين راز بردارد، تنها مي شود يک چيز را در مورد آن مطمئن بود؛ آئورورا يک پرنده هايپرسونيک (هواپيماهايي که بيش از پنج برابر صوت سرعت دارند) است. شبح يا آئورورا هر چه باشد، يک پروژه سري است؛ پس چرا يوفوها هم پروژه هاي سري نباشند؟
هايپرسونيک؛ سلطان صوت
امواج صوتي مي توانند در هوا با سرعت 340 متر در ثانيه حرکت کنند. در اصطلاح نظامي به اين سرعت «ماخ» گفته مي شود. وقتي که يک هواپيما دو ماخ سرعت دارد، يعني سرعتش دوبرابر صوت است و در يک ثانيه مي تواند680 متر را طي کند. براي ملموس تر شدن آن، اين مثال را داشته باشيد: خداي ناکرده سوار ماشينتان هستيد و مي خواهيد قانون را زير پا بگذاريد و با 140 کيلومتر در ساعت جاده را زير پا مي گذاريد. در اين صورت تازه به سرعت 40 متر در ثانيه رسيده ايد! 40 متر کجا و680 متر کجا؟! تازه اين اول کار است. شيء پرنده اي را تصور کنيد که با پنج برابر سرعت صورت در آسمان جابه جا مي شود؛ نزديک به دو کيلومتر در ثانيه. در اين صورت آيا امکان دارد يک بيننده آن را با يوفو اشتباه بگيرد؟ اين در حالي است که اولين هواپيماهاي مافوق صوت که به صورت علني از آنها استفاده شده است، حداقل 60 سال پيش ساخته شده اند. براي رسيدن به اين سرعت لازم است هواپيما از يک موتور پيشرفته و بدنه اي بسيار مقاوم بهره ببرد. از اينجا مي توان به ساختار بسيار پيچيده آئورورا پي برد.
از اولين هواپيماهاي هايپرسونيک مي توان به X-15 و FDL-15 اشاره کرد که توسط ناسا و لاکهيد مارتين ساخته شده اند. در مورد آئورورا اطلاعات کم و تاييد نشده اي هم وجود دارد که به نظر واقعي مي رسند. بيشترين سرعت اين پرنده پنج ماخ برآورد مي شود. طول آن در حدود 33/5 متر و طول دو سر بال آن (به صورت مثلث) حدود 18/2 متر است. در 1989 کريس گيبسون که يک مهندس نفت بود، وقتي مشغول کار روي يک پروژه نفتي در درياي شمال بود، ناگهان چند هواپيما را مشاهده کرد که از روي سر او در فاصله اي نه چندان بالا گذشتند. کريس يک عشق هواپيما بود که به راحتي هر هواپيمايي را مي شناخت. او توانست يک تانکر سوخت KC-130 و دو جنگنده F-111 را تشخيص بدهد اما او هواپيماي چهارم را نمي شناخت و فقط توانست تشخيص بدهد که شبيه يک مثلث کامل است.او اين مثلث را کمي بزرگ تر از F-111 و داراي زواياي 75 درجه و به رنگ کاملا سياه تشخيص داد که هيچ کدام از جزئيات آن قابل ديدن نبودند و ظاهرا از تانکر FC-130 سوخت دريافت مي کرد. اين گزارش آئورورا را به واقعيت نزديک کرد. اگر به جاي کريس يک شخص ناآگاه اين صحنه را ديده بود، امکان داشت آن را يک يوفو به حساب بياورد. کمي بعد از اين اتفاق، يکي از مجلات صنايع هوايي آمريکا با چاپ گزارشي صحبت هاي کريس را تاييد کرد. اين مجله حرف هاي آدم هايي را چاپ کرده بود که نيمه شب صداي بسيار بلند پرواز يک هواپيما را از پايگاهي در نزديکي درياي شمال شنيده بودند.
يک جنگنده مدرن
از همه حدس و گمان ها درباره هواپيماهاي سري که بگذريم، يک جنگنده وجود دارد که مي تواند در آينده اي نزديک و با پيشرفت بيشتر واقعا نقش يوفو را بازي کند: نسل پنجم F35 .F35 يک هواپيماي عمود پرواز است يعني مي تواند بدون احتياج به باند پرواز جاي خودش بلند شده و بالا برود. البته اين نکته جديدي نيست. خيلي قبل تر يک هواپيماي انگليسي به اسم هارير اين خصوصيت را داشت اما به دليل مسائل فني چندان هواپيماي جالبي از کار درنيامد.
جالب اينجاست که از اين تکنولوژي حداقل 40 سال پيش به صورت علني استفاده شده اما چه کسي است که نداند پروژه هاي نظامي وقتي علني مي شوند که حداقل 30 سال از عمر و آزمايش آنها در آزمايشگاه هاي مخفي گذشته باشد؟ به اين ترتيب اين تکنولوژي به حداقل 60 الي 70 سال قبل بازمي گردد اما F45 به جز قابليت پرواز و فرود عمودي، خصوصيات ديگري هم دارد که آن را به يک يوفو بيشتر شبيه مي کند.اين هواپيما مي تواند در يک نقطه در هوا ساکن بايستد، روي هوا دور بزند و ناگهان و با سرعت زياد به يک طرف حرکت کند. از ديگر خصوصيات جالب اين هواپيما رادار گريز بودن آن است؛ يعني رادارها موفق نمي شوند سيستم آتش خودشان را روي اين هواپيما قفل کنند چون به خوبي اين هواپيما را روي صفحه رادار نمي بينند. قدرت بالاي مانور اين هواپيما باعث مي شود که بتواند موتورهايش را خاموش کند و تا نزديکي سطح زمين سقوط آزاد انجام بدهد، سپس در آن نقطه ايستاده و دوباره به سمت هدفش حرکت کند.
اين هواپيما از يک سامانه جنگ الکترونيک استفاده مي کند و مي تواند تمام سيستم هاي الکتريکي هواپيما و ساختمان هاي نزديکش را از کار بيندازد! اين همان اتفاقي است که هواپيماهاي نظامي در برخورد با يوفو ها تجربه کرده اند. F35 نسل بعدي هواپيماي مشهور F22 است و بيشتر خصوصيات آن را به ارث برده است. اين هواپيما مي تواند در صورت نياز تا ارتفاع زيادي اوج بگيرد و در لايه هاي ابر بالاي جو خودش را پنهان کند! به اين ترتيب F35 روياي يوفوها را به واقعيت نزديک مي کند؛ يک جنگنده پرقدرت با خصوصيات عجيب و قدرت مانور بالا.
منبع: نشريه سرنخ- ش 38
یك ماه بعد از نبرد سنگین مانز در جنگ جهانی اول گزارشی در مجله ایونینگ نیوز لندن به چاپ رسید كه موجی از هیجان برانگیخت و اظهارنظرهایی ضدونقیص را باعث شد.
گزارش توسط روزنامهنویسی به نام آرتور ماچن حاكی از آن بود كه نیروی نظامی بریتانیا كه از نظر تعداد یك سوم نیروهای آلمانی بود توسط امداد آسمانی كه شامل یك فرشته (یا دستهای از فرشتگان؛ روایات در این مورد متفاوت است) بود كه مابین آنها و قوای آلمانی ظاهر شد، سربازان آلمانی را دچار وحشت و مجبور به عقبنشینی كرد.
نبرد در 26 اوت 1914 صورت گرفت و هنگامی كه خبر آن در سپتامبر به چاپ رسید بسیاری از بازماندگان حادثه در فرانسه بودند. در ماه مه سال بعد دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دختر یك روحانی در بریستول قسم نامهای از یك افسر انگلیسی به چاپ رسانید كه نمیخواست نامش فاش شود.
افسر گفته بود آن هنگام كه افرادش در حال عقبنشینی از مانز بودند یك واحد سواره نظام آلمانی به سرعت به سوی آنها شتافت، او محلی راشناسایی كرد كه آنجا توقف كنند و بجنگند اما آلمانیها زودتر به آنجا رسیدند. آنها یقین داشتند به قتل میرسند كه دیدند گروهی از فرشتگان مابین آنها و دشمن قرار گرفتهاند. اسبهای آلمانی وحشتزده به هر سو پراكنده شدند.
كشیش نظامی كه بعدها اسقف ناحیه روچستر شد، از قول یك ژنرال و دو افسر همین مطلب را گزارش كرد. سرهنگ دوم هم گزارش كرد كه چگونه هنگام عقبنشینی افراد او 20 دقیقه توسط گروهی از فرشتگان همراهی شد. از جبهه آلمانیها گزارش رسید كه سربازان از حمله به نقطهای كه خطوط بریتانیا بسیار ضعیف بود خودداری كردند زیرا آنجا به ناگاه نیروی عظیمی گرد آمد. طبق گزارشهای متفقین در آن ساعت در آن منطقه، حتی یك سرباز بریتانیایی هم نبود.
آنچه در همه گزارشات جلب توجه میكند این است: هیچكدام آنها مستقل نقل نشده بلكه توسط واسطهای گزارش شده. در هر مورد افسری كه گزاش داده بود میخواست گمنام بماند، زیرا از آن میترسید كه به خیالبافی متهم شود و مانعی در راه گرفتن ترفیعاش به حساب آید. سالها بعد ماچن كه خود نویسنده داستانهای ترسناك و مافوق طبیعی و عضو انجمن فوقالطبیعه بود اعتراف كرد كه مقالهای كه نوشته از خیالات خود او سرچشمه گرفته است. اما مطلب پیچیدهتر شد زیرا بسیاری از سربازان بازمانده جنگ با نوشتن نامههایی گزارش كردند كه آنها شاهد چنین واقعهای بودهاند.
آیا سربازانی كه از آن جبهه بازگشتند داستان را در مجله خوانده و آن را چنان جذاب یافتهاند كه درصدد تایید آن برآمدند یا آنكه توهم یا سراب باعث شده كه هم سربازان آلمانی و هم سربازان انگلیسی تصور كنند لشكری از فرشتگان میان آنها قرار گرفته است؟ توضیح ماجرا هرچه باشد برای انگلیسیها معجزهای به وقوع پیوسته بود. عده زیادی از آنها به رغم تلفات زیاد و زخمیهای بیشمار از آن مهلكه جان سالم به در بردند.
به گزارش روزنامه روسیه ای Vecherny ولگوگراد بسیار باور نکردنی است که حتی ممکن است در حال حاضر این موجودات در جایگاهشان از اصول اجتماعی پیروی می کنند. دانشمندان ناسا و مهندسین شرکت دراکتشافات مریخ و ماه نتایج این اکتشافات خود را در جلسه مطبوعاتی در واشنگتن در باشگاه ملی مطبوعات در 21 مارس سال 1996 منتشر کرده بودند، اما با این حال متاسفانه آمریکا سرپوشی برای این کشف بسیار بزرگ گذاشته بود و آن را بعنوان اسناد سری طبقه بندی کرده بود.
این برای اولین بار است که انسان ساختارها و اشیائی را در ماه کشف میکند. دانشمندان با احتیاط در مورد این اجسام صحبت میکنن آنها همیشه به این نکته همواره اشاره داشته اند که شاید این شهرها و اشیاء توسط انسان ساخته شده است…!!!
در این جلسه همچنین گفته شده است که با توجه به عکسها و فیلمها احتمال اینکه اتحاد جماهیر شوروی سابق به ساخت این شهرها برای فعالیتهای سری و محرمانه خود اقدام نموده اند نیز اشاره گردیده است.
هزاران عکس و ویدیو از فضاپیمای Apollos و ایستگاه فضایی Clementine نشان داد که بسیاری از نقاط و شواهد در سطح ماه در نزدیکی این شهرها از آثار فعالیتهای انجام شده خبر میدهد.
تمام فیلمهای ویدیویی و عکسهای ایالات متحد که توسط فضانوردان آپولو برداشته شده بودند در این جلسه نشان داده شد و مردم به شدت شگفت زده شده بودند و سوالی که مطرح شد این بود که چرا این اسناد در همان اوایل اکتشاف برای مردم رونمائی نگردید؟ متخصصان ناسا در جواب اعلام کردند که پیش بینی می شد که واکنش مردم به این یافته ها سخت باشد که واقعاً موجوداتی در روی کره ماه و مریخ زندگی می کردند یا نه هنوز هم وجود دارند!!؟ علاوه بر این پیش بینی می شد که عکس العمل مردم به این یافته ها حتی فراتر از این مسائل هم کشیده شود. متخصص مطالعات قمری ناسا ریچارد هوگلند میگوید که هنوز هم سعی بر آن داریم که عکسهای اصلی را بازگردانی کنیم چراکه در این عکسهای کپی شواهدی از روتوش وجود دارد که برای چه دولت بسیاری از شواهد را در عکسها و فیلمها روتوش کاری کرده است!!
برخی از محققان می گویند که فرض را بر این بنا نهید که در بیرون از محیط زمین از کره ماه و مریخ بعنوان ایستگاه یا ترمینالی برای فعالیتهایی استفاده گردیده است چرا که همین فرض و پیشنهاد توسط افسانه ها و اسطوره ها از ملیتهای مختلف از سیاره ما تائید گردیده است.
در این بررسی از گنبدهای بزرگ در زیرزمینهای عظیم ، تونلهای متعدد نیز یاد گردیده است. ذکر این نکته نیز از اهمیت خاصی برخوردار است که هنوز هم دانشمندان در چگونگی ظاهر شدن ماه و اصول خودگردانی به اطراف زمین نیز با همدیگر اتفاق نظر دارند.
برخی از اشیاء روی سطح ماه در اثر تشکلهای طبیعی زمین شناسی ماه تقریباً نابود گردیده است، اما با این همه این اشیاء و شهرها و دیگر یافته ها در قسمتی از منطقه Rima در ماه که آپولو 15 فرود آمد اولین اکتشافات در محاصره دیوار بلندی قرار داشت . هم اینک این اکتشافات به 44 منطقه در ماه افزایش یافته است.
ناسا در مرکز موسسه پروازهای فضائی گودارد و هوستون در حال تحقیق این مناطق اسرار آمیز می باشد که یکی از این مناطق که در نزدیکی دهانه Tiho در سطح ماه می باشد این منطقه بصورت تراس شکل می باشد و ورودی این جایگاه بصورت تونلی است که در اثر فرآیندهای طبیعی زمین شناسی تقریباً مسدود گردیده است بنا به شواهد این جایگاه و جایگاههای مشابه به این منطقه بسیار شبیه به معادن گچ می باشد.
گنبد شفاف مطرح شده در دهانه لبه بالایی در نزدیکی دهانه کوپرنیک نیز کشف گردید این گنبد غیر معمول است. فضانوردان آپلو 10 از جسمی عکسبرداری کرده اند که حدوداً 1610 متر (یک مایل) ارتفاع دارد که سایه ای که در سطح ماه ایجاد میکند به 14 کیلومتر نیز میرسد. این جسم یا قلعه بنظر میرسد از واحدهای چند استوانه ای تشکیل شده است.
در جلسه مطبوعاتی که در آن بسیاری از دانشمندان ناسا حضور داشتند هنگامی که ریچارد هوگلند برای بار دوم درخواست فیلمها و عکسها را کرد آن عکسها از لیست تصاویر ساخته شده توسط آپلو-10 خدمه ناپدید گردیده بود. هنگامی که خدمه آپلو 12 در سطح ماه فرود آمدند اجسام هرمی شکل با فرودهای نیمه شفاف را مشاهده نمودند که فقط چند متر از سطح ماه معلق در هوا بودند که تمام رنگهای رنگین کمان نیز از کناره های آنها دیده می شد به گفته محققان در سازه های باستانی این سازه های کره ماه تا حدی شبیه به سازه هایی که در روی زمین بعد از تخریب بوجود می آید شباهت دارد. این مخروبه ها از اهرام شفاف، گنبدها و غیره تشکیل یافته است در حال حاضر ناسا سرگرم مطالعه روی این مناطق است عده ای از زمین شناسان و دانشمندان پس از مطالعه عکسها از این شهرهای قمری و دیگر اشیاء غیر عادی گفتند که این می تواند از تشکلهای طبیعی ماه باشد اما بایستی اعتراف کرد که آنها کاملا مصنوعی هستند بخصوص گنبد و اهرام.
پس فعالیت معقول از تمدن فرازمینیها نشان می دهد که اینان بطور غیر منتظره ای بما نزدیکترند اما اینک ما از لحاظ روانی آماده نیستیم تا به درستی این مسائل را باور کنیم به مانند این است که رابینسون کروزوئه برای اولین بار پا برهنه بر روی شن و ماسه های آمریکا راه رفت به گمان اینکه به جزیزه ای کوچکتر وارد شده است غافل از اینکه بعدها این پا نهادن اسرار دیگری را از دل این قاره پهناور برملا ساخت
.
انسان ها سال هاست که به دنبال یافتن آدم های فضایی هستند و تا به حال چندین نمونه از استخوان های عجیب را به این موجودات نسبت داده اند ولی هنوز نمونه های دقیقی از وجود این آدم ها یافت نشده است.تفکری که از انسان های فضایی در ذهن آدم ها وجود دارد، موجوداتی هستند بد چهره با صورت های بزرگ و کشیده به همراه چشم هایی که بسیار بزرگتر از چشم انسان هاست. تا به حال استخوان هایی پیدا شده است که این نکات را داشته باشند اما دلیلی بر بیگانه یا فضایی بودن آن ها پیدا نشده است.
چندی پیش در یکی از قبرستان های کرواسی تعدادی کارگر در حال کندن زمین بودند که با جسمی عجیب روبرو شدند. این جسم عجیب که از جنسی نرم اما بادوام و محکم است تقریبا به چهره انسان های فضایی شباهت دارد و برروی آن بخشی که به نظر دهان این موجود باشد نیز دیده می شود که بسیار عجیب و ترسناک است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شهردار منطقه "مدیمورج" که این سر در انجا پیدا شده است به خبرنگاران گفت:" این جسم عجیب به نظر سر یک موجود فضایی است زیرا تمامی اجزای صورت را دارد اما شباهتی به انسان های زمینی ندارد." او همچنین در ادامه گفته است که این سر بویی شبیه به عطر های مردانه می دهد.
این جسم عجیب این روزها تحت نظارت شدید نگهداری می شود و مسئولین کرواسی منتظر آن هستند تا متخصصین از راه رسیده و آزمایشات را روی این آدم فضایی انجام دهند. این جسم بیگانه در حالی پیدا شده است که چندی پیش نیز استخوان های عجیبی کشف شده بودند اما مطالعات روی آن ها نشان داد این موجودات تنها انسان های باستانی هستند.
اگر يوفوها واقعيت داشته باشند، چرا همه فکر مي کنند که آنها از فضا آمده اند؟ چرا هيچ کس آنها را ساخته دست بشر نمي داند؟
عده اي از روان شناسان معتقدند که يوفوها اسطوره هاي دنياي مدرن هستند؛ آن هم به اين دليل که انسان نمي تواند بدون اسطوره روزگارش را بگذراند. اگر قديمي ها فکر مي کردند که اسطوره هايي از آسمان به زمين مي آيند، حالا با پيشرفت علم، يوفوها که پديده هاي تکنولوژي هستند، جاي آنها را گرفته اند. اما اگر اين نظر روان شناسان را نپذيريم و باور کنيم که يوفوها واقعا وجود دارند، باز هم همه چيز حل نمي شود، چون حالا يک بحث جديد شروع مي شود؛ آن هم با اين سوال که «بشقاب پرنده ها از فضا مي آيند يا همين جا روي زمين ساخته شده اند؟». عده اي از دانشمندان معتقدند که يوفوها پديده هاي سري و نظامي خود ما زميني ها هستند. اين وسط عده اي ديگر هم عقيده دارند که آنها از فضا آمده اند و امکانات به کار رفته در آنها، خارج از داشته هاي بشر است! اما نگاهي دقيق تر به پيشرفت هاي تکنولوژيک بشر و پروژه هاي سري ممکن است ما را متقاعد کند که حق با گروه اول است و خبري از فضايي ها نيست. اين عده براي خودشان دلايلي هم دارند که سرسختانه از آنها دفاع مي کنند.
تمام چيزهايي که در مورد آن گفته مي شود و حتي اسمي که براي آن انتخاب شده، همگي برپايه حدسيات و مشاهدات افراد مختلفي است که اطلاعات ناقصي از اين پرنده ناشناس يا به قول جديدي ها، پرنده X دارند. به همين دليل به صورت قطعي نمي توان گفته ها را تاييد يا رد کرد. اينجا صحبت از يک پرنده ناشناس زميني است.آنهايي که از آن حرف مي زنند ابدا به يوفوها معتقد نيستند بلکه فکر مي کنند اين پرنده خارق العاده روي زمين ساخته شده است اما چون کسي آن را به درستي نمي شناسد، برايش اسم پرنده X يا مجهول را انتخاب کرده است.
شروع ماجرا تقريبا به 25 سال پيش برمي گردد. اولين بار در سال 1986 در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريکا، يک درخواست يک خطي ديده مي شد. زير اين برگه درخواست يک نام عجيب نوشته و براي آن مبلغي معادل 272 ميليارد دلار بودجه درخواست شده بود، رقم زيادي که نشان مي داد پاي يک طرح سري و نظامي بزرگ و با اهميت در ميان است.
آئورورا؛ عظيم تر از شاتل
از اسمش نمي توان چندان به ماهيت آن پي برد. «آئورورا» اسم يک پروژه سري نظامي است اما اين کلمه به چه معني است؟ آئورورا همان شفق قطبي است که به دليل توفان هاي خورشيدي رخ مي دهد. نام اين پرنده هر چه باشد، شناخته شده ترين طرح طبقه بندي شده ارتش آمريکاست. حالا بد نيست کمي هم از پيشينه مجهول آئورورا بدانيد. همان طور که در بالا هم گفته شد، اولين بار آئورورا در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريکا ديده شد؛ رديفي که درخواست مشهور بودجه ذکر شده درآن قرار داشت بعد از طرح هاي SR-71 و B-2 آمده بود (طرح هاي پيچيده هوايي که قبل از آن در آمريکا مشهور شده بودند).
در همان سال دولت آمريکا زمين هاي اطراف درياچه گروم در صحراي نوادا (Nevada) را اشغال و حصاربندي کرد. البته اين حصاربندي ها چندان شبيه استحکامات معمولي نبود و غيرقابل نفوذ به نظر مي رسيد. بنابر گزارش هاي تائيد نشده، از آن سال به بعد تاسيسات مدرن و سري بسياري در اين زمين ها ساخته شده و هنوز هم در حال تکميل شدن هستند. گفته مي شود زمين هاي اطراف اين پايگاه غير قابل عبور اعلام شده است. البته دولت آمريکا همواره وجود اين تاسيسات را به شدت تکذيب کرده؛ تکذيبي که به دامنه شايعات و اظهار نظرها اضافه کرده است.
در سال 1988 روزنامه نيويورک تايمز گزارش داد که نيروي هوايي ارتش ايالات متحده روي طرح يک هواپيما کار مي کند که سرعتش به شش برابر سرعت صوت هم مي رسد! بعد از آن در کاليفرنياي جنوبي غرش هواپيمايي شنيده مي شد که شبيه هيچ يک از هواپيماهاي شناخته شده نبود. سروصداي اين هواپيما آن قدر بلند بود که مراکز لرزه نگاري سازمان زمين شناسي آمريکا هم آن را ثبت کردند. به همين دليل احتمال داده مي شود اين پايگاه که به طرز غيرمعمولي بزرگ است، باند پرواز بزرگ و زيرزميني يک پرنده عظيم باشد به اسم آئورورا. آنهايي که سروصداي اين هواپيما را شنيده اند، غرش هاي آن را از صداي شاتل ها در هنگام فرود هم وحشتناکتر توصيف کرده اند!
شبح؛ پروژه اي سري
براي اين پرنده اسامي مستعار زيادي در نظر گرفته شده XR-7 است. زماني تصور مي شد که اين طرح، فاز دوم پرنده مافوق صوت SR-75 باشد، اما بعدها در سال 1994 بن ريچارد (از شخصيت هاي سرشناس صنعت هوايي آمريکا) اعلام کرد که آئورورا اسم رمزي بود براي طرح ATB.
اما ATB چه بود؟ ATB مخفف «Advanced Technology Bomber» به معناي «تکنولوژي بمب افکن پيشرفته» بود که شرکت نورثروپ در ابتداي دهه 80 ميلادي برنده طرح اجرايي آن در مناقصه وزارت دفاع آمريکا شده بود. بمب افکن B-2 که لقب اسپريت (به معناي شبح) را يدک مي کشيد، نتيجه اين طرح بود. البته هنوز هم B-2 جانشين خاصي پيدا نکرده است، پس مي توان آئورورا را يکي از جانشينان آن دانست چون در آن صورت بايد رونمايي مي شد. اما در سال 1992اتفاقي افتاد که باعث شد سري و ناشناخته بودن اين پرنده به شدت تاييد شود. در اين سال يکي از مسؤولان کنترل ترافيک هوايي نيروي هوايي سلطنتي انگلستان در اسکاتلند، علامتي راداري را دريافت کرد که خيلي عجيب بود. او در نزديکي پايگاه هوايي مک رينهاش پرنده اي را روي رادار خود ديده بود که در زماني خيلي کوتاه سرعتش به سه برابر سرعت صوت رسيده بود. او با پايگاه هوايي تماس گرفته و علت اين علامت را پرسيده بود اما آنها به او گفته بودند به نفعش است که اين موضوع را فراموش کند. البته ده ها مورد گزارش ديگر در آمريکا و انگلستان وجود دارد که به اين پرنده غران مربوط مي شود. تا زماني که نيروي هوايي ارتش آمريکا پرده از اين راز بردارد، تنها مي شود يک چيز را در مورد آن مطمئن بود؛ آئورورا يک پرنده هايپرسونيک (هواپيماهايي که بيش از پنج برابر صوت سرعت دارند) است. شبح يا آئورورا هر چه باشد، يک پروژه سري است؛ پس چرا يوفوها هم پروژه هاي سري نباشند؟
هايپرسونيک؛ سلطان صوت
امواج صوتي مي توانند در هوا با سرعت 340 متر در ثانيه حرکت کنند. در اصطلاح نظامي به اين سرعت «ماخ» گفته مي شود. وقتي که يک هواپيما دو ماخ سرعت دارد، يعني سرعتش دوبرابر صوت است و در يک ثانيه مي تواند680 متر را طي کند. براي ملموس تر شدن آن، اين مثال را داشته باشيد: خداي ناکرده سوار ماشينتان هستيد و مي خواهيد قانون را زير پا بگذاريد و با 140 کيلومتر در ساعت جاده را زير پا مي گذاريد. در اين صورت تازه به سرعت 40 متر در ثانيه رسيده ايد! 40 متر کجا و680 متر کجا؟! تازه اين اول کار است. شيء پرنده اي را تصور کنيد که با پنج برابر سرعت صورت در آسمان جابه جا مي شود؛ نزديک به دو کيلومتر در ثانيه. در اين صورت آيا امکان دارد يک بيننده آن را با يوفو اشتباه بگيرد؟ اين در حالي است که اولين هواپيماهاي مافوق صوت که به صورت علني از آنها استفاده شده است، حداقل 60 سال پيش ساخته شده اند. براي رسيدن به اين سرعت لازم است هواپيما از يک موتور پيشرفته و بدنه اي بسيار مقاوم بهره ببرد. از اينجا مي توان به ساختار بسيار پيچيده آئورورا پي برد.
از اولين هواپيماهاي هايپرسونيک مي توان به X-15 و FDL-15 اشاره کرد که توسط ناسا و لاکهيد مارتين ساخته شده اند. در مورد آئورورا اطلاعات کم و تاييد نشده اي هم وجود دارد که به نظر واقعي مي رسند. بيشترين سرعت اين پرنده پنج ماخ برآورد مي شود. طول آن در حدود 33/5 متر و طول دو سر بال آن (به صورت مثلث) حدود 18/2 متر است. در 1989 کريس گيبسون که يک مهندس نفت بود، وقتي مشغول کار روي يک پروژه نفتي در درياي شمال بود، ناگهان چند هواپيما را مشاهده کرد که از روي سر او در فاصله اي نه چندان بالا گذشتند. کريس يک عشق هواپيما بود که به راحتي هر هواپيمايي را مي شناخت. او توانست يک تانکر سوخت KC-130 و دو جنگنده F-111 را تشخيص بدهد اما او هواپيماي چهارم را نمي شناخت و فقط توانست تشخيص بدهد که شبيه يک مثلث کامل است.او اين مثلث را کمي بزرگ تر از F-111 و داراي زواياي 75 درجه و به رنگ کاملا سياه تشخيص داد که هيچ کدام از جزئيات آن قابل ديدن نبودند و ظاهرا از تانکر FC-130 سوخت دريافت مي کرد. اين گزارش آئورورا را به واقعيت نزديک کرد. اگر به جاي کريس يک شخص ناآگاه اين صحنه را ديده بود، امکان داشت آن را يک يوفو به حساب بياورد. کمي بعد از اين اتفاق، يکي از مجلات صنايع هوايي آمريکا با چاپ گزارشي صحبت هاي کريس را تاييد کرد. اين مجله حرف هاي آدم هايي را چاپ کرده بود که نيمه شب صداي بسيار بلند پرواز يک هواپيما را از پايگاهي در نزديکي درياي شمال شنيده بودند.
يک جنگنده مدرن
از همه حدس و گمان ها درباره هواپيماهاي سري که بگذريم، يک جنگنده وجود دارد که مي تواند در آينده اي نزديک و با پيشرفت بيشتر واقعا نقش يوفو را بازي کند: نسل پنجم F35 .F35 يک هواپيماي عمود پرواز است يعني مي تواند بدون احتياج به باند پرواز جاي خودش بلند شده و بالا برود. البته اين نکته جديدي نيست. خيلي قبل تر يک هواپيماي انگليسي به اسم هارير اين خصوصيت را داشت اما به دليل مسائل فني چندان هواپيماي جالبي از کار درنيامد.
جالب اينجاست که از اين تکنولوژي حداقل 40 سال پيش به صورت علني استفاده شده اما چه کسي است که نداند پروژه هاي نظامي وقتي علني مي شوند که حداقل 30 سال از عمر و آزمايش آنها در آزمايشگاه هاي مخفي گذشته باشد؟ به اين ترتيب اين تکنولوژي به حداقل 60 الي 70 سال قبل بازمي گردد اما F45 به جز قابليت پرواز و فرود عمودي، خصوصيات ديگري هم دارد که آن را به يک يوفو بيشتر شبيه مي کند.اين هواپيما مي تواند در يک نقطه در هوا ساکن بايستد، روي هوا دور بزند و ناگهان و با سرعت زياد به يک طرف حرکت کند. از ديگر خصوصيات جالب اين هواپيما رادار گريز بودن آن است؛ يعني رادارها موفق نمي شوند سيستم آتش خودشان را روي اين هواپيما قفل کنند چون به خوبي اين هواپيما را روي صفحه رادار نمي بينند. قدرت بالاي مانور اين هواپيما باعث مي شود که بتواند موتورهايش را خاموش کند و تا نزديکي سطح زمين سقوط آزاد انجام بدهد، سپس در آن نقطه ايستاده و دوباره به سمت هدفش حرکت کند.
اين هواپيما از يک سامانه جنگ الکترونيک استفاده مي کند و مي تواند تمام سيستم هاي الکتريکي هواپيما و ساختمان هاي نزديکش را از کار بيندازد! اين همان اتفاقي است که هواپيماهاي نظامي در برخورد با يوفو ها تجربه کرده اند. F35 نسل بعدي هواپيماي مشهور F22 است و بيشتر خصوصيات آن را به ارث برده است. اين هواپيما مي تواند در صورت نياز تا ارتفاع زيادي اوج بگيرد و در لايه هاي ابر بالاي جو خودش را پنهان کند! به اين ترتيب F35 روياي يوفوها را به واقعيت نزديک مي کند؛ يک جنگنده پرقدرت با خصوصيات عجيب و قدرت مانور بالا.
منبع: نشريه سرنخ- ش 38
یك ماه بعد از نبرد سنگین مانز در جنگ جهانی اول گزارشی در مجله ایونینگ نیوز لندن به چاپ رسید كه موجی از هیجان برانگیخت و اظهارنظرهایی ضدونقیص را باعث شد.
گزارش توسط روزنامهنویسی به نام آرتور ماچن حاكی از آن بود كه نیروی نظامی بریتانیا كه از نظر تعداد یك سوم نیروهای آلمانی بود توسط امداد آسمانی كه شامل یك فرشته (یا دستهای از فرشتگان؛ روایات در این مورد متفاوت است) بود كه مابین آنها و قوای آلمانی ظاهر شد، سربازان آلمانی را دچار وحشت و مجبور به عقبنشینی كرد.
نبرد در 26 اوت 1914 صورت گرفت و هنگامی كه خبر آن در سپتامبر به چاپ رسید بسیاری از بازماندگان حادثه در فرانسه بودند. در ماه مه سال بعد دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دختر یك روحانی در بریستول قسم نامهای از یك افسر انگلیسی به چاپ رسانید كه نمیخواست نامش فاش شود.
افسر گفته بود آن هنگام كه افرادش در حال عقبنشینی از مانز بودند یك واحد سواره نظام آلمانی به سرعت به سوی آنها شتافت، او محلی راشناسایی كرد كه آنجا توقف كنند و بجنگند اما آلمانیها زودتر به آنجا رسیدند. آنها یقین داشتند به قتل میرسند كه دیدند گروهی از فرشتگان مابین آنها و دشمن قرار گرفتهاند. اسبهای آلمانی وحشتزده به هر سو پراكنده شدند.
كشیش نظامی كه بعدها اسقف ناحیه روچستر شد، از قول یك ژنرال و دو افسر همین مطلب را گزارش كرد. سرهنگ دوم هم گزارش كرد كه چگونه هنگام عقبنشینی افراد او 20 دقیقه توسط گروهی از فرشتگان همراهی شد. از جبهه آلمانیها گزارش رسید كه سربازان از حمله به نقطهای كه خطوط بریتانیا بسیار ضعیف بود خودداری كردند زیرا آنجا به ناگاه نیروی عظیمی گرد آمد. طبق گزارشهای متفقین در آن ساعت در آن منطقه، حتی یك سرباز بریتانیایی هم نبود.
آنچه در همه گزارشات جلب توجه میكند این است: هیچكدام آنها مستقل نقل نشده بلكه توسط واسطهای گزارش شده. در هر مورد افسری كه گزاش داده بود میخواست گمنام بماند، زیرا از آن میترسید كه به خیالبافی متهم شود و مانعی در راه گرفتن ترفیعاش به حساب آید. سالها بعد ماچن كه خود نویسنده داستانهای ترسناك و مافوق طبیعی و عضو انجمن فوقالطبیعه بود اعتراف كرد كه مقالهای كه نوشته از خیالات خود او سرچشمه گرفته است. اما مطلب پیچیدهتر شد زیرا بسیاری از سربازان بازمانده جنگ با نوشتن نامههایی گزارش كردند كه آنها شاهد چنین واقعهای بودهاند.
آیا سربازانی كه از آن جبهه بازگشتند داستان را در مجله خوانده و آن را چنان جذاب یافتهاند كه درصدد تایید آن برآمدند یا آنكه توهم یا سراب باعث شده كه هم سربازان آلمانی و هم سربازان انگلیسی تصور كنند لشكری از فرشتگان میان آنها قرار گرفته است؟ توضیح ماجرا هرچه باشد برای انگلیسیها معجزهای به وقوع پیوسته بود. عده زیادی از آنها به رغم تلفات زیاد و زخمیهای بیشمار از آن مهلكه جان سالم به در بردند.