06-05-2015، 17:22
ویژگی انحصاری دین اسلام !
دین اسلام خاتم ادیان الهی است و نبی مکرم اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه واله وسلم) نیز آخرین فرستاده ی خداست. پس از رحلت نبی اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) باب نزول وحی بسته گردید. چرا که بشر می تواند با استفاده از تعالیم دین خاتم ، سعادت ابدی خویش را بدست آورد و دیگر نیازی به وحی جدید از جانب پروردگار نیست. حال این سوال می تواند مطرح گردد که نسبت دین اسلام با سایر ادیان آسمانی چگونه است؟ آیا همه ی آنها از یک چیز واحد سخن می گویند؟ اگر چنین است چه نیازی به تجدید ادیان بوده است و اگر این امر به تناسب رشد بشر نیاز است چرا دین خاتم داریم؟ مگر بشریت بیشتر از این رشد نمی کند؟!
در این نوشتار می کوشیم ابعاد مختلف این موضوع را بشکافیم و دلایل عقلانی و منطقی آن ها را ارائه نماییم.
دین واحد یا ادیان متعدد!
در یک دیدگاه اصالت به گوهر و مغز ادیان داده می شود و تعالیم و آموزه ها و به خصوص آداب و مناسک ظاهری آن به عنوان پوسته و صدف دین تلقی می شوند. بر اساس این رویکرد که به تمایز میان «گوهر دین» و «صدف دین» قائل است، گوهر همه ی ادیان شیء واحدی است که آن شرع واحد در هر دین به تناسب فرهنگ آن دین توسط صدفی خاص احاطه شده است و به این طریق است که تعداد ادیان به وجود می آید. براساس این نظریه همه ی ادیانی که واجد این گوهر هستند هم حقند و هم نجات بخش.
از مهم ترین نکات درباره ی این رویکرد بی توجهی آن به تعالیم و آموزه ها و آداب و مناسک و عبادات ادیان است که این مساله معمولاً مورد اعتقاد صاحبان ادیان نیست. زیرا هر دینی مدعی است که دستیابی به گوهر آن دین فقط از طریق همان عناصری میسر است که این نظریه آن را پوسته و صدف می نامد.
با توجه به مقیاس های این نوع رویکرد به دین و نسبت ادیان مختلف به یکدیگر، شاهد نوعی تکثرگرایی در ادیان خواهیم بود که بر این مبنا همه ی ادیان دارای گوهری هستند که نجات بخش و بر حق است و این مساله نه تنها به هنگام ظهور ادیان و ارسال وحی از جانب پروردگار، بلکه پس از آن نیز همین طور است و همه ی ادیان گوهرهایی را شاملند که بدون تحریف نجات بخش است و از سوی دیگر پوسته ی ادیان که همان مناسک و آداب و رسومات ظاهری است اهمیت چندانی ندارد. بر این اساس مشاهده می شود که چنین تفسیر تکثر گرایانه ای معمولاً مورد قبول هیچ یک از ادیان نمی تواند باشد. چرا که اولاً هر دینی خود را بر حق و نجات بخش می داند در حالی که بر اساس این رویکرد، پیروی از هر دینی صحیح و بر حق است و انسان را سعادتمند می نماید. از سوی دیگر همه ی ادیان توجه خاصی به مناسک و آداب عبادی دارند و این اعمال را شرط رسیدن به گوهر و حقیقت دین می دانند لذا اهمیت خاصی برای آن قائلند.
رویکرد شیعه چیست؟
بر مبنای تفکر شیعی همه ی ادیان الهی در هنگام نزول از جانب پروردگار بر حق بوده اند و برای سعادت مردمان کافی. امّا پس از طی قرون و زمان ، بسیاری از آن ها دچار تحریف شده و اصل و حقیقت با دروغ و انحراف آمیخته شده اند. براین اساس هم اکنون نمی توان همه ی ادیان را نجات بخش و بر حق دانست بلکه لازم است دینی را که بر حق است و از تحریف به دور مانده برای به سعادت رسیدن برگزید. از سوی دیگر ادیان مختلف به ترتیب تنزل خود از جانب حق تعالی به تناسب رشد بشریت متکامل تر شده اند و همواره بشر را به سوی سعادت ابدی رهنمون بوده اند.
بر این مبنا نمی توان همه ی ادیان را هم اکنون نجات بخش دانست بلکه هر کدام در زمان خود این چنین بوده اند و پس از آمدن دینی کامل تر از آن ها همگان موظف به اطاعت از دین بعدی بوده اند.
خاتمیت دین اسلام
در زمان ظهور دین اسلام، بشریت به یک حد بلوغ و تکاملی رسید که می توانست از آن پس دین خود را از تحریف حفظ نماید. بر این مبنا پس از اسلام دین جدیدی از جانب پروردگار نیامده است. [b][b][b]ممکن است این سوال مطرح شود که چگونه بشریت دیگر به دینی جدید نیاز ندارد در حالی که هم چنان در تکامل و رشد است و اسلام دینی است که 14 قرن قبل برای مردمان از جانب خداوند آمده است؟[/b][/b][/b]
در پاسخ به این پرسش مهم و اساسی باید دانست که دین اسلام بر خلاف سایر ادیان الهی که در مقاطع خاص و برای فرهنگ های خاص تنزل یافته بودند، دینی است که برای همه ی بشریت در همه ی مقاطع آمده است. این ویژگی دین اسلام نیز به خصوصیت مهم آموزه های دین اسلام بر می گردد که در بیانی ساده باید گفت آموزه های اسلامی در قالبی کلی ارائه شده اند. یعنی آنچه را برای سعادت بشر لازم است به صورت قوانین کلی ارائه نموده است و البته تصریح دارد که در شرایط زمانی و مکانی مختلف بایستی این قوانین کلی را به جزییات تطبیق نمود. بدین ترتیب آموزه های اسلامی هم قوانین کلی سعادت بشرند و هم قابلیت تناسب یافتن با شرایط مختلف زمان و مکان و فرهنگ های مختلف را دارند. بدین ترتیب دیگری نیازی به تجدید ادیان نخواهد بود.
سخن پایانی...
هر دینی که از جانب پروردگار برای هدایت بشریت آمده است در زمان خود کارآمد بوده امّا پس از مدتی دچار تحریف شده و نیاز بشر را پاسخگو نبوده است.
با ظهور اسلام، دینی به بشریت عرضه شد که هم قابلیت متناسب شدن با زمان ها و مکان های مختلف را دارند و هم قوانین کلی را عرضه می دارد که تا بشر هست برای آن کفایت می کند.
دین اسلام خاتم ادیان الهی است و نبی مکرم اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه واله وسلم) نیز آخرین فرستاده ی خداست. پس از رحلت نبی اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) باب نزول وحی بسته گردید. چرا که بشر می تواند با استفاده از تعالیم دین خاتم ، سعادت ابدی خویش را بدست آورد و دیگر نیازی به وحی جدید از جانب پروردگار نیست. حال این سوال می تواند مطرح گردد که نسبت دین اسلام با سایر ادیان آسمانی چگونه است؟ آیا همه ی آنها از یک چیز واحد سخن می گویند؟ اگر چنین است چه نیازی به تجدید ادیان بوده است و اگر این امر به تناسب رشد بشر نیاز است چرا دین خاتم داریم؟ مگر بشریت بیشتر از این رشد نمی کند؟!
در این نوشتار می کوشیم ابعاد مختلف این موضوع را بشکافیم و دلایل عقلانی و منطقی آن ها را ارائه نماییم.
دین واحد یا ادیان متعدد!
در یک دیدگاه اصالت به گوهر و مغز ادیان داده می شود و تعالیم و آموزه ها و به خصوص آداب و مناسک ظاهری آن به عنوان پوسته و صدف دین تلقی می شوند. بر اساس این رویکرد که به تمایز میان «گوهر دین» و «صدف دین» قائل است، گوهر همه ی ادیان شیء واحدی است که آن شرع واحد در هر دین به تناسب فرهنگ آن دین توسط صدفی خاص احاطه شده است و به این طریق است که تعداد ادیان به وجود می آید. براساس این نظریه همه ی ادیانی که واجد این گوهر هستند هم حقند و هم نجات بخش.
از مهم ترین نکات درباره ی این رویکرد بی توجهی آن به تعالیم و آموزه ها و آداب و مناسک و عبادات ادیان است که این مساله معمولاً مورد اعتقاد صاحبان ادیان نیست. زیرا هر دینی مدعی است که دستیابی به گوهر آن دین فقط از طریق همان عناصری میسر است که این نظریه آن را پوسته و صدف می نامد.
دین اسلام بر خلاف سایر ادیان الهی که در مقاطع خاص و برای فرهنگ های خاص تنزل یافته بودند، دینی است که برای همه ی بشریت در همه ی مقاطع آمده است
نقد رویکرد گوهر و صدف!با توجه به مقیاس های این نوع رویکرد به دین و نسبت ادیان مختلف به یکدیگر، شاهد نوعی تکثرگرایی در ادیان خواهیم بود که بر این مبنا همه ی ادیان دارای گوهری هستند که نجات بخش و بر حق است و این مساله نه تنها به هنگام ظهور ادیان و ارسال وحی از جانب پروردگار، بلکه پس از آن نیز همین طور است و همه ی ادیان گوهرهایی را شاملند که بدون تحریف نجات بخش است و از سوی دیگر پوسته ی ادیان که همان مناسک و آداب و رسومات ظاهری است اهمیت چندانی ندارد. بر این اساس مشاهده می شود که چنین تفسیر تکثر گرایانه ای معمولاً مورد قبول هیچ یک از ادیان نمی تواند باشد. چرا که اولاً هر دینی خود را بر حق و نجات بخش می داند در حالی که بر اساس این رویکرد، پیروی از هر دینی صحیح و بر حق است و انسان را سعادتمند می نماید. از سوی دیگر همه ی ادیان توجه خاصی به مناسک و آداب عبادی دارند و این اعمال را شرط رسیدن به گوهر و حقیقت دین می دانند لذا اهمیت خاصی برای آن قائلند.
رویکرد شیعه چیست؟
بر مبنای تفکر شیعی همه ی ادیان الهی در هنگام نزول از جانب پروردگار بر حق بوده اند و برای سعادت مردمان کافی. امّا پس از طی قرون و زمان ، بسیاری از آن ها دچار تحریف شده و اصل و حقیقت با دروغ و انحراف آمیخته شده اند. براین اساس هم اکنون نمی توان همه ی ادیان را نجات بخش و بر حق دانست بلکه لازم است دینی را که بر حق است و از تحریف به دور مانده برای به سعادت رسیدن برگزید. از سوی دیگر ادیان مختلف به ترتیب تنزل خود از جانب حق تعالی به تناسب رشد بشریت متکامل تر شده اند و همواره بشر را به سوی سعادت ابدی رهنمون بوده اند.
بر این مبنا نمی توان همه ی ادیان را هم اکنون نجات بخش دانست بلکه هر کدام در زمان خود این چنین بوده اند و پس از آمدن دینی کامل تر از آن ها همگان موظف به اطاعت از دین بعدی بوده اند.
خاتمیت دین اسلام
در زمان ظهور دین اسلام، بشریت به یک حد بلوغ و تکاملی رسید که می توانست از آن پس دین خود را از تحریف حفظ نماید. بر این مبنا پس از اسلام دین جدیدی از جانب پروردگار نیامده است. [b][b][b]ممکن است این سوال مطرح شود که چگونه بشریت دیگر به دینی جدید نیاز ندارد در حالی که هم چنان در تکامل و رشد است و اسلام دینی است که 14 قرن قبل برای مردمان از جانب خداوند آمده است؟[/b][/b][/b]
بر این مبنا نمی توان همه ی ادیان را هم اکنون نجات بخش دانست بلکه هر کدام در زمان خود این چنین بوده اند و پس از آمدن دینی کامل تر از آن ها همگان موظف به اطاعت از دین بعدی بوده اند
ویژگی منحصر به فرد دین اسلامدر پاسخ به این پرسش مهم و اساسی باید دانست که دین اسلام بر خلاف سایر ادیان الهی که در مقاطع خاص و برای فرهنگ های خاص تنزل یافته بودند، دینی است که برای همه ی بشریت در همه ی مقاطع آمده است. این ویژگی دین اسلام نیز به خصوصیت مهم آموزه های دین اسلام بر می گردد که در بیانی ساده باید گفت آموزه های اسلامی در قالبی کلی ارائه شده اند. یعنی آنچه را برای سعادت بشر لازم است به صورت قوانین کلی ارائه نموده است و البته تصریح دارد که در شرایط زمانی و مکانی مختلف بایستی این قوانین کلی را به جزییات تطبیق نمود. بدین ترتیب آموزه های اسلامی هم قوانین کلی سعادت بشرند و هم قابلیت تناسب یافتن با شرایط مختلف زمان و مکان و فرهنگ های مختلف را دارند. بدین ترتیب دیگری نیازی به تجدید ادیان نخواهد بود.
سخن پایانی...
هر دینی که از جانب پروردگار برای هدایت بشریت آمده است در زمان خود کارآمد بوده امّا پس از مدتی دچار تحریف شده و نیاز بشر را پاسخگو نبوده است.
با ظهور اسلام، دینی به بشریت عرضه شد که هم قابلیت متناسب شدن با زمان ها و مکان های مختلف را دارند و هم قوانین کلی را عرضه می دارد که تا بشر هست برای آن کفایت می کند.