24-04-2015، 7:30
(24-04-2015، 6:05)NONAME نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
همیشه این واسم سوال بود؟
ولی چرا اصلا خدایی هست؟
چرا باید خدایی باشه و من رو به وجود بیاره؟
با یه مثال شروع میکنم:
یه کلاس درسو در نظر میگیریم،وقتی دبیر نیست و زمانی که دبیر تو کلاس هست رو با هم مقایسه کنیم..
زمانیکه دبیر تو کلاس نباشه خوب خیلی کارا میکنیم،هر کس در حد خودش یکی بلند بلند حرف میزنه یکی با موبایلش بازی میکنه و باقیش دیگه بماند ...
اما زمانیکه دبیر میاد تو کلاس یه حریم برای کارامون میزارم حتی فارغ ازسن دبیر که ممکنه کوچکتر از ما باشه، اگرم کاری میکنیم سعی میکنیم طوری باشه دبیر نفهمه .کمن اما هستن کسایی که تو چشای دبیر نیگا کنن و شیطنت کنن..
همه مون راجع به خدا شنیدیم ،میگن که کارش خیلی درسته،یعنی اصلا با اون
دبیر قابل مقایسه نیست،هرچی داریم از اونه، و بدبختی اینه که همیشه ام سر کلاسه و همه چیو میبینه...
حالا ما چرا کارایی میکنیم که همه مون میدونیم خدا دوست نداره؟
چرا به هم ظلم میکنیم ؟
حالا ما چرا کارایی میکنیم که همه مون میدونیم خدا دوست نداره؟
چرا به هم ظلم میکنیم ؟
چرا مردم آزاری میکنیم؟
چرا حتی خود آزاری میکنیم؟
چرا لج میکنیم؟
چرا از رنج کسی کیف میکنیم؟
چرا؟
یعنی دبیر سر کلاس نیست؟
یا حواسش نیست؟
ما زمانیکه این کارا رو میکنیم یه جورایی اون ته ته ته قلبمون حتی برای چند لحظه پیش خودمون میگیم،از کجا معلوم خدایی وجود داشته باشه؟؟؟
کو پس ؟
چرا دست خدایی که میگن قادر و تواناست نمیبینم؟
خوب علم دلیل همه پدیده ها روثابت کرده،ودلیل هیچی رو نگفتن خداست،مثلا نگفتن دلیل گرم بودن خورشید یا جاذبه زمین خداست،دلایلش کاملا مشخصه..
همه چی با یه انفجار بزرگ (بیگ بنگ) شروع شده و از اولم اثری از خدا نبوده!
نیچه میگه خدا مرده است!
انیشتین میگه خدا تاس نمی اندازد...
حالا من از کسایی که این مطلبو میخونن دوتا سوال دارم:
1.آیا خدا وجود داره؟
2.اگه هست یا اگه نیست دلیل؟
(راهنمایی برای سوال 1 :به ته قلبتون رجوع کنید لطفا)
1-خدا وجود دارد .
آخرین آمار حاکی از آن است که 90 درصد مردم جهان به خدا و یا قدرتی برتر معتقد هستند. در این راستا بنظر می رسد که مسئولیت اثبات وجود خدا بر عهدۀ آنانی است که وجود او را قبول دارند. ولی به نظر من آنانی که وجود خدا را رد می کنند موظف هستند که صحت اعتقاد خود را ثابت کنند.
توی این سایت دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.gotquestions.org ) ( این جمله ها رو خوندم :
(("مُنکران وجود خدا معمولاً برای توجیه بی ایمانی خود ادعا می کنند "ایمان به خدا علمی نیست" و یا اینکه "دلیلی برای اثبات خدا وجود ندارد." ولی دلیل واقعی این است که همه می دانند اگر به وجود خدا ایمان داشته باشند، این واقعیت را نیز باید بپذیرند که محتاج نجات و آمرزش گناهان هستند (رومیان 3:23؛ 23:6) و بایستی بابت تمام اعمال خویش پاسخگو باشند. ولی اگر، بر فرض محال، خدا وجود نداشته باشد، انسان خود را آزاد می بیند تا هر آنچه مایل است انجام دهد بدون آنکه نگران داوری و مجازات باشد. به نظر من علت افزایش طرفداران فرضیۀ تکامل همین است. خدا وجود دارد و هر یک از ما (بدون استثناء) بر آن واقف هستیم. اگر عده ای تلاش می کنند وجود خدا را رد کنند، این خود دلیلی است بر وجود او.
اجازه بدهید آخرین مورد را نیز مطرح کنم. من چگونه می دانم که خدا وجود دارد؟ من به وجود خدا ایمان دارم چون هر روز با او صحبت می کنم. مدعی نیستم که صدای او را با گوش جسمی خود می شنوم. ولی می توانم به جرأت بگویم که حضورش را احساس می کنم، هدایت هایش را درک می کنم، مجبتش را شناخته ام، و مشتاق فیض او هستم. برای این همه واقعه که در زندگی من رُخ داده است تنها یک توجیه وجود دارد: خدا وجود دارد و عمل می کند. او بطرز معجزه آسائی مرا نجات داد و زندگی مرا به گونه ای عوض کرد که نمی توانم وجودش را انکار کنم و یا اینکه او را تمجید نکنم. اگر شخص تصمیم گرفته باشد که وجود خدا را نادیده بگیرد، هیچیک از این بحث ها نمی تواند او را قانع کند. در نهایت، وجود خدا باید با ایمان پذیرفته شود (عبرانیان 6:11). ایمان به خدا یک جَهش کورکورانه در یک اطاق تاریک نیست، بلکه گام برداشتن در یک فضای نورانی است که 90 درصد مردم دنیا آنجا ایستاده اند."))
2_و اما دلیل های من (خوب فکر کردم با توجه به راهنمایی آقای جوان به ته قلبم هم یک رجوعی کردم وخواستم اگر تا حالا با منطق، بی منطق یا هر چی بودم یک بارهم که شده (( با منطق )) جواب بدم بالاخره اینکه من سعیم رو کردم) :
1-ما در زندگی برای رفع نیاز هایمان چند تا حس داریم که قادریم با آن ها از پس خواسته هایمان بر آییم .در عین حال برای درک خدا یا اصلا چرا راه دور برویم دیدن برخی امواج ،اشعه ها و... حسی نداریم .یک مثال واضح:زمانی که با بلوتوث ارتباط بین دو تا رایانه برقرار می کنیم قرار نیست نحوه ی ارتباط در فضا رو ببینیم تا ... با توجه به نتیجه می فهمیم ،می بینیم و....وبلا خره درک می کنیم .
2-حالا برای درک بهتر خدا یا هر چیز می فهمیم باید دنبال نشانه ها باشیم و مهم پیدا کردن نشانه هاست که کار سختی نیست ،
نشانه ها:
کرة زمین... اندازة آن کاملاً صحیح است. اندازة کرة زمین و هماهنگی و تناسب آن با نیروی جاذبة زمین باعث میشود که لایة نازکی که حاوی گازهای نیتروژن و اکسیژن است، در فاصلة تقریباً 50 مایلی سطح کرة زمین قرار گیرد. اگر اندازة کرة زمین همانند سیارة عطارد کوچکتر بود، وجود جو یا اتمسفر در پیرامون کرة زمین غیرممکن میشد .
کرة زمین در فاصلة مناسبی از خورشید قرار گرفته است. نوسانات دمای هوا را که با آن مواجه هستیم و چیزی در حدود 30- درجه تا 120+ درجه است را در نظر بگیرید. اگر کرة زمین از خورشید دورتر بود همة ما یخ میزدیم و اگر نزدیکتر بود می سوختیم .
کرة ماه نیز با در نظر گرفتن نیروی جاذبهای که دارد، در اندازة درست و در فاصله صحیح از کرة زمین قرار گرفته است. کرة ماه باعث ایجاد جزر و مد و حرکات مهمی در اقیانوسها می شود که در نتیجه این حرکات آب اقیانوسها راکد و ساکن نمی ماند و در عین حال از سرازیر شدن آب حجیم اقیانوسها به قاره ها نیز جلوگیری می شود.
آب... بیرنگ، بیبو و بدون طعم است. لیکن هیچ موجود زنده ای بدون آن قادر به ادامه حیات نیست.
آب دارای نقطه جوش و نقطه انجماد بسیار بالایی است. آب به ما این امکان را میدهد که در محیطی که دمای هوا نوسانات متغیری دارد زندگی کنیم و آب باعث میشود بدن ما دمای 37 درجة خود را حفظ کند.
آب حلالی جامع می باشد. این خاصیت آب باعث میگردد که هزاران نوع مواد شیمیایی مانند مواد معدنی و مغذی به تمامی قسمتهای مختلف بدن ما برسد و حتی در کوچکترین رگهای خونی ما نیز جریان پیدا کند.
همچنین آب از لحاظ شیمیایی خنثی است. آب دارای خاصیت منحصر به فردی است، یعنی تمایل به کشش به سمت بالا را دارد. به خاطر این خاصیت، آب این قابلیت را دارد که در گیاهان، علیرغم وجود نیروی جاذبه زمین به سمت بالا حرکت کند و ……..در زمستان آب از سطح به سمت پایین یخ میزند و قابلیت آن را دارد تا شناور شود، بنابراین ماهیان میتوانند در فصل زمستان زنده بمانند. آب است که به صورت چرخه عمل کرده و آب لازم برای بقای حیات بر روی کره زمین را به طور مداوم قابل استفاده میسازد.
مغز انسان... مغز انسان میتواند در هر ثانیه بیش از یک میلیون پیام را دریافت کند. مغز شما تمامی داده ها را سنجیده و پیامهایی که از اهمیت چندانی برخوردار نیستد را تصفیه میکند. عملکرد مغز انسان با دیگر اعضای بدن تفاوت دارد. مغز انسان دارای هوش و فراستی است که میتواند استدلال کند، احساس کند، خواب ببیند و نقشه بکشد و قادر است با دیگران گفتگو کند.
چشم... قادر است هفت میلیون رنگ را از یکدیگر تشخیص دهد. دارای قابلیت تمرکز خودکار است و می تواند همزمان با مقدار غیر قابل تصور 5/1 میلیون پیام سر و کار داشته باشد.
تمامی دستورالعملها، تعالیم، و آموزشها با قصد و هدفی انجام می گیرند. کسی که یک کتاب راهنما می نویسد این کار را به منظور خاصی انجام می دهد. آیا میدانستید که در هر یک از سلولهای بدن ما یک کد راهنما با جزئیات کامل وجود دارد که شبیه به یک برنامه کامپیوتری بسیار کوچک است؟ شاید بدانید که یک برنامه کامپیوتری از تعدادی ارقام صفر و یک نظیر 110010101011000 ساخته شده است. ترتیب قرار گرفتن این ارقام به کامپیوتر میگوید که چه بایستی بکند. کد DNA موجود در هر یک از سلولهای بدن ما بسیار شبیه به این است. DNA برنامه هایی است که حاوی سه میلیارد حرف می باشد و به سلول دستور میدهد که چگونه باید عمل کند. این یک کتاب راهنمای کامل است.
جایی که صحبت از این اطلاعات برنامه ریزی شده وجود دارد ، دلایل طبیعی و زیست شناختی قادر به ارائه توضیح نیستند .
شما نمی توانید دستورات و اطلاعاتی چنین جامع و دقیق را در جایی بیابید بدون اینکه کسی عمداً آن را ایجاد کرده باشد!
و سایر نشانه ها............
3-دو برهان رو از کودکی به ما یاد داده اند ((برهان نظم و علیت)) ،تکرار زیاد این برهان ها که بهترین دلایل اثبات وجود خدا بوده اند وهستند نباید باعث بشود از اهمیت آن ها کاسته شود و .....
از نشانه ها حرف زدیم این همه ارتباط منظم و....این همه ساختار منظم.... حتی دانشمندان بزرگ نیز معترفند که این موضوع تا چه اندازه عجیب است. هیچ نیاز و ضرورت منطقی وجود ندارد که یک جهان هستی از این قوانین پیروی کند، چه رسد به اینکه نسبت به قوانین ریاضی نیز وفادار بماند. این شگفتی از آنجا سرچشمه میگیرد که هیچ الزامی وجود ندارد تا جهان هستی اینگونه رفتار نماید.
پس نیاز به یک خالق، یک عامل، یک طراح و.... کاملا مشخص هست!
4- دانشمندان بر این عقیده اند که جهان هستی ما با انفجار عظیمی از انرژی و نور آغاز شده است که اینک آن را انفجار بزرگ مینامیم. این آغاز منحصر بفردی است که شروع تمامی چیزها را باعث شده است: آغاز جهان هستی، آغاز فضا و حتی نخستین آغاز خود زمان.
عالم هستی همیشه وجود نداشته است. آن دارای آغازی بوده... چه چیزی باعث آغاز آن شده است؟ دانشمندان هیچ توضیحی برای انفجار ناگهانی نور و ماده ندارند.
آنکه بگوییم خدایی نیست و فقط بیگ بنگ و...یک حماقت است!
یک مثال واضح: وارد اتاقت می شوم و همه جا را به هم می ریزم و حتی به کامپیوترت ،اطلاعاتت و... رحم نمی کنم وقتی وارد اتاق شدی و سوال کردی : چی شده؟ می گم: بیگ بنگ. اگه حرفم رو قبول کنی یعنی چیش رو خودت بهتر می دونی!
مرلین آدامسون )به عنوان کسی که سابقاً یک ملحد بوده است( چنین نوشته است: ((من خود زمانی یک ملحد بودم. مانند اغلب ملحدین، موضوع ایمان مردم به خدا مرا بسیار آزار می داد. نمیدانم چرا ما منکران خدا این همه وقت، توجه و انرژی خود را صرف تکذیب کردن چیزی می کنیم که حتی باور نداریم وجود دارد؟! چه عاملی باعث می شود ما اینگونه رفتار کنیم؟ زمانی که من یک ملحد بودم ، غرض و مقصود خود را با کمک و حمایت از مردم فقیر و بیچاره نشان می دادم ، می خواستم از خواب و خیال بیدارشان کنم و به آنها کمک کنم تا متوجه شوند که امیدشان کاملاً واهی و بیهوده است. اگر بخواهم صادق باشم باید اعتراف کنم که انگیزه دیگری نیز داشتم. در حالی که ایمانداران را به مبارزه میطلبیدم، کنجکاو بودم ببینم که آیا آنها می توانند مرا طور دیگری متقاعد بسازند یا خیر. قسمتی از تلاش و کوششم این بود که از موضوع مورد بحث درباره خدا رهایی یابم. اگر می توانستم به طور قاطع و نهایی به ایمانداران ثابت کنم که در اشتباه هستند، آن موقع دیگر بحثی در میان نبود و من می توانستم به راحتی و آزادانه به دنبال زندگی خودم بروم.
من این را درک نمی کردم که چرا موضوع و بحث خداوند تا این حد بر ذهن من سنگینی کرده و فکرم را مشغول خود ساخته بود. دلیلش این بود که خدا بر این موضوع اصرار می ورزید. من به این نتیجه رسیده ام که خدا می خواهد تا ما او را بشناسیم. خداوند ما را با این هدف و مقصود خلق کرده است که او را بشناسیم. خداوند با شواهدی که وجودش را ثابت می کند، ما را احاطه کرده و این پرسش را درست روبروی ما قرار داده است که آیا او واقعاً وجود دارد یا خیر. من قادر نبودم از این فکر که ممکن است خدا واقعاً وجود داشته باشد خلاصی و رهایی بیابم. در واقع روزی که این واقعیت را تصدیق کردم که خدا وجود دارد، دعای من اینگونه شروع شد: «خیلی خوب، تو برنده شدی...» ممکن است دلیل نهفتهایی که باعث می شود منکرین خدا هنگام روبرو شدن با ایمانداران تا این حد احساس ناراحتی و پریشانی کنند این باشد که خداوند فعالانه دارد آنها را تعاقب میکند.
من تنها کسی نیستم که چنین تجربه هایی را داشته است. مالکوم ماگریج که یک مولف سوسیالیست و فلسفی است، می گوید: «من به نوعی این تصور و اندیشه را داشتم که در کنار تحقیق و جستجویی که انجام میدادم کسی در تعقیبم بود.» سی. اس. لوییس میگوید که به خاطر دارد: « ... شبهای متوالی زمانی که فقط یک لحظه ذهنم از کار دور می شد، احساس می کردم کسی که به هیچ عنوان مشتاق نبودم ملاقاتش کنم بی امان و پیوسته سعی میکرد به من نزدیک شود. بالاخره تسلیم شدم و پذیرفتم که خدا، خداست و زانو زده دعا کردم: شاید آن شب من در تمام انگلستان محزونترین و بی میلترین کسی بودم که زندگیاش تغییر کرده بود.»
در نتیجه شناخت خدا، لوییس کتابی با عنوان «متعجب از مسرت و شادی» نوشت. من نیز هیچ توقع و انتظاری جز این نداشتم که وجود خدا را آنگونه که مستحق بود تصدیق کنم. با این حال پس از گذشت چندین ماه از محبتی که خدا نسبت به من داشت شگفتزده شدم.
اگرچه خداوند می تواند ما را مجبور سازد تا به او ایمان آوریم، اما او این کار را نمیکند. در عوض او به اندازه کافی شواهد و مدارک برای اثبات وجودش در اختیار ما گذاشته است تا با میل خود به دعوت او پاسخ دهیم.))
5- وقتی به خدا اعتقاد داریم یعنی دو اصل اصلی دین ((توحید و معاد)) راقبول کردیم. اختلاف ها سر اصول فرعی دین است اینکه با انتخاب و قبول کدام پیامبر مسلمان ،مسیحی و....به حساب بیاییم،
حتی اگر قبیله ای در جایی از کره خاکی هنوز ناشناخته باشد و بدون تکنولوژی به حیات خود ادامه دهد مسلماُ انسان هایش خدایی دارند برای پرستش الزاماُ نه شبیه خدای ما حتی ممکن است یک مجسمه یا... باشد مهم این است که اصل توحید را پذیرفته اند و اگر با خوبی و مسالمت و رعایت ... کنار هم زندگی می کنند یعنی یک ترس از این مجسمه یا حالا هر چیز دیگر دارند پس معاد را نیز قبول دارند .
6- می رسیم به اینکه چرا با وجود قبول خدا و ایمان به حضور او به هم ظلم می کنیم ،مردم آزاری می کنیم ،خود آزاری می کنیم، اشتباهی سه چهار روز با کسی حرف می زنیم،چرا از رنج کسی کیف می کنیم،چرا این همه اشتباه می کنیم؟ لازم نیست حتما خود مون تجربه کرده باشیم کم نیستندآدم هایی که در زندگی، روابط و...خیلی افراط می کنند اصلا ادم هایی که قتل میکنند و...
با یک مثال واضح به این سوال جواب می دهیم:فرض می کنیم شب امتحان هست،و 1 یا 2 تا کار دیگر که جز درس خواندن می توانیم انجام بدهیم و خیلی هم برای ما انجام آن ها لذت بخش هستند که شاید بعدا هم بتوانیم انجام بدهیم،امتحان مهم ،آینده ساز و... است و ما در یک لحظه تصمیم می گیریم انگار بدون فکر، بدون منطق و در یک زمان اندک یا گاهی طی بازه ی زمانی بزرگترهم می توان بین 2 یا چند انتخاب تفاوت در مقدار ارزش ها را اشتباه تشخیص داد و لذت برای آن روز ، هفته ،ماه را به انتخاب درست تر، ارزش بیشتر و...ترجیح داد. در حضور خدا هم ممکن است ارزش ها را نادیده گرفته گناه کنیم گناهانی آنقدر بزرگ که از دیدن چهره خود در آینه نیز شرمنده شویم و بعد ها بگوییم ای کاش...این گونه انسان ها و ای کاش ها کم نبوده اند ،شاید پشیمان شدند و شاید باز در عین تجربه و شرمساری دوباره تکرار کردند خدا تمامی این لحظه ها حضور داشت ،خدایی که آن ها و یا همه وقتی دستمان از همه جا کوتاست دنبال آن قدرت بزرگ تریم و توبه می کنیم عذر می خواهیم گریه می کنیم ولی در حین ارتکاب گناه تنها چیزی که خواستیم لذت بردن از آن گناه بودو دیگر هیچ...
خیلی حرف ها زدیم پس خدا رو باور داریم و اگه نداشته باشیم و همه نظم و علت ها رو نادیده بگیریم و بگوییم فقط یک انفجار بی دلیل بود و...حماقت کردیم .مثل این می مونه که شب بخوابیم و صبح بیدار شیم و ببینیم موهامون ریخته و داره می ریزه می شه گفت داریم کم کم کچل می شیم!تو بینمون کسی هست که حالا فوری هم نه دکتر نره و دنبال علت نباشه و بگه دیروز دوس داشتن رو سرم باشن و امروز نیستند؟!پس اگه کسی نره به احتمال قوی با خودش گفته بیگ بنگ و از این جور حرف ها آنوقت در موسردش چی فکر می کنیم م م م م م؟!!!